ایران وایر
«میثم خدارحمی»، شهروند ۴۰ ساله ساکن تهران و کسی که به شهادت یکی از همبندیهایش در زندان، وقتی سرود «ای ایران» از تلویزیون بند پخش میشده، به پهنای صورت اشک میریخته است، اوایل مهر۱۴۰۱ در منزل خود در تهران بازداشت شد.
چهار ماه بعد، در حالیکه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به او ۱۶ سال حکم زندان داده بود، با وثیقه از زندان تهران بزرگ (فشافویه) موقتا آزاد و در روز شنبه، ششم خرداد ۱۴۰۲ برای تحمل حبس، راهی زندان «اوین» شد.
خدارحمی ادمین صفحه «رستاخیر شاهان» در اینستاگرام بود. بازجوهایش او را در حالی که به شدت بیمار بوده است، برای اخذ اعتراف اجباری درباره گرفتن پول از «بیگانگان»، تهدید به بازداشت و شکنجه پدر پیرش که سرطان دارد، کرده بودند.
این گزارش، روایت رنج، تهدیدها، شکنجه روانی و حکم ناعادلانه زندان شهروندی است که نزدیکانش میگویند جرمش «ایراندوستی» است.
***
تهدید، توهین و سوءاستفاده از بیماری
۱۱ مهر ۱۴۰۱، یک شماره ناشناس با تلفن همراه «میثم خدارحمی» تماس گرفت و به او گفت بستهای دارد و او باید برود پایین جلوی در تا آن را بگیرد. اما در واقع ماموران امنیتی در مقابل در ساختمان منتظر او بودند تا به محض اینکه در را باز کرد، او را بازداشت کنند.
چند مامور امنیتی که برای بازداشت او رفته، حکمی را از دور به او نشان داده و بعد از آن خانه را تفتیش کرده و میثم را هم همراه خود برده بودند.
فرد آگاهی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید خدارحمی به بازداشتگاه «یک الف» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شرق تهران منتقل شده بود: «البته میثم خودش تمام مدت چشمبند و دستبند داشته و نمیدانسته کجا است. بعدا کسانی که در سلول عمومی همان بازداشتگاه با او بوده، گفته بودند که آنجا یکالف است.»
یکالف بازداشتگاه غیررسمی و غیرقانونی تحت نظر قرارگاه «ثارالله» سپاه است. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر از این بازداشتگاه که مکان آن هنوز محرز نشده است، برای بازجویی و نگهداری بازداشتیهای اعتراضات استفاده کردهاند.
گزارشهای بسیاری از شکنجه، آزار، اذیت و تهدید به تجاوز توسط بازجویان این بازداشتگاه منتشر شده است.
میثم خدارحمی روز هم ۲۰ روز در این بازداشتگاه بوده که از آن حدود ۱۰ روز را در سلول انفرادی و بقیه را در سلولی عمومی با جمعیتی بین ۱۵ تا ۲۵ نفر گذارنده است.
فرد آگاهی که درباره میثم خدارحمی با «ایرانوایر» صحبت کرده است، میگوید او در مدت بازداشت در یکالف، به شدت بیمار بوده، تب و لرز، بدن درد و عفونت شدید در بدن داشته و حتی قادر نبوده است از سلول تا اتاق بازجویی را خودش برود، برای همین دو نفر زیر بغل او را میگرفتهاند: «با این وجود، بازجو روزی چند ساعت او را بازجویی میکرده و با این که میدیده چه طور میلرزد و با پتو او را میبرند به اتاق بازجویی، پتو را از او میگرفته و کولر را هم روشن میکرده است تا در اثر سرما، از او اعتراف بگیرد.»
به گفته این فرد آگاه، بازجو برای این که میثم را ناچار کند مقابل دوربین بنشیند و علیه خود اعتراف کند، او را تهدید کرده بود که مستمری و بیمه پدرش را قطع یا او را بازداشت و ضرب و شتم میکند. پدر میثم خدارحمی فردی مسن و در بستر بیماری سرطان است.
این فرد آگاه میگوید میثم برای این که برای پدرش اتفاقی نیفتد، به برخی از گفتههای بازجویش تن داده بود: «به او گفته بودند اعتراف کن که از سرویسهای بیگانه یا از شاهزاده پول گرفته و تشکیل گروه دادهای. میثم هم گفته بود حساب بانکی من را دارید، چک کنید و اگر بیشتر از ۱۰ میلیون تومان پول در آن آمده بود، قبول میکنم که پول گرفتهام. درباره تشکیل گروه هم با چند از دوستانش چت کرده بود، آن را میگفتند که گروه تشکیل دادهای.»
بعد از حدود ۱۰ روز، میثم خدارحمی از سلول انفرادی در بازداشتگاه به یک سلول گروهی منتقل میشود.
به گفته منبع آگاه «ایرانوایر»، غذا در این بازداشتگاه بسیار کم و بد کیفیت و فقط در حدی بوده است که فرد از گرسنگی نمیرد. در این میان، میثم در حالی که بیمار بوده، از دسترسی به قرص سرماخوردگی نیز محروم مانده و یکی از ماموران در پاسخ به خواستهاش درباره دارو گفته است: «شما را باید از سقف آویزان کنند و قطره قطره آب بریزند دهانتان که از تشنگی نمیرید.»
بازجویی با تهدید به اعدام و شکنجه با آیفیلم
بر اساس اسنادی که به «ایرانوایر» رسیده، اتهامات میثم خدارحمی، «تشکیل گروه جهت براندازی نظام»، «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده است. او بعد در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست «محمدرضا عموزاد خلیلی» به تحمل ۱۰ سال حبس، بابت اتهام تشکیل گروه به پنج سال حبس، بابت اتهام اجتماع و تبانی به پنج سال حبس و یک سال نیز در رابطه با اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شد؛ حبسی ۱۶ ساله که ۱۰ سال از آن قابل اجرا است و از همین شنبهای که گذشت، آغاز شد.
اما بازجوی میثم از همان ابتدا تاکید داشته که حکم او اعدام است و اگر بخواهد، میتواند آن را اجرایی کند: «روز اول به او گفته بود میدانی قبل از تو چه کسی روی این صندلی نشسته؟ روحالله زم!»
«روحالله زم» روزنامهنگار و مدیر کانال تلگرام «آمدنیوز» بود که با فریب او را از فرانسه به عراق کشاندند و از آنجا ربوده و به تهران آورده شد. قوه قضاییه جمهوری اسلامی روحالله زم را سحرگاه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ اعدام کرد.
در طول حدود ۱۰ یا ۱۲ روزی که میثم خدارحمی در سلول عمومی در بازداشتگاه یکالف سپاه بوده، هر روز از صبح زود تا شب و زمان خواب، یک تلویزیون شبکه «آی فیلم» با محتوایی تکراری پخش میکرده است: «از صبح شبکه آیفیلم را روشن میکردهاند که فیلمهای تکراری دارد؛ تا خود شب. صدایش را هم مخصوصا زیاد میکردهاند تا زندانیها را شکنجه کنند. زندانیها نه میدانستهاند ساعت چند است و چه موقع روز است. از روی ساعت پخش فیلم زمان را میفهمیدهاند. هواخوری هم فقط روزی نیم ساعت بوده است؛ آنهم در یک حیاط ۱۰ متری با دیوارهای خیلی بلند که روی آن دوربین و سیمخاردار نصب شده بوده است.»
میثم یک بار نیز ناچار شده بود در مقابل دوربین اعتراف اجباری کند. منبع مطلع «ایرانوایر» در این باره نیز میگوید: «بازجو آمده و گفته است که اگر حرف آخری داری، بزن! او هم گفته بود نه. بازجو گفته بود که هم جرمی تو گفته است همسرگروه بودهای. بعد با چشمان بسته او را برده بودند در یک جایی شبیه سوئیت که چند تا پرده سبز داشته و روبهروی آن هم یک دوربین بوده است. در آن جا چند سوال خوانده و گفته بودند باید این جوابها را بدهی. انگار که دارند سناریو مینویسند که فیلم بسازند. به او گفته بودند بگو به کدام پایگاه بسیج حمله و کجا دیوارنویسی کردهای؟! او هم نپذیرفته و گفته بود کوچکترین مدرکی از من دارید، بیاورید تا من اعتراف کنم.»
زندان تهران بزرگ، بیماری و یک جلسه دادگاه
بعد از آن که دوره بازجویی میثم خدارحمی تمام میشود، ماموران ابتدا او را برای بازپرسی به شعبه۳ اوین برده و بعد به زندان تهران بزرگ منتقل میکنند. خدارحمی در آن جا در تیپ۶، سالن۳ مستقر میشود. او در تمام ۲۰ روز قبل و یکی دو ماه بعد از انتقال به زندان تهران بزرگ، بیمار بوده تا این که گروهی از همبندیهایش برای نجات جانش و چند تن دیگر که آنها هم بیمار بودهاند، اعتصاب غذا میکنند. در نهایت مسوولان زندان اجازه میدهند دارو و قرصهای ویتامین وارد زندان شود، چون مقدار و کیفیت غذا به حدی بد بوده که نه کسی سیر و نه مواد مورد نیاز بدن آنها تامین میشده است.
فرد آگاهی که با «ایرانوایر» صحبت کرده است، درباره وضعیت سلامت این شهروند میگوید: «به حد مردن افتاده بود. هر چه میرفت بهداری، رسیدگی نمیکردند و حتی قرص سرماخوردگی هم نمیدادند. خیلیها دنداندرد میگرفتند اما حتی به آنها مسکن هم نمیدادند که دردشان آرام شود. میثم دو تا از دندانهایش در زندان شکست، چون داخل غذا سنگ بود. حمام و دستشویی هم کثیف بوده و کسی جز خود زندانیها تمیزشان نمیکرده است. از ۱۰ دستشویی بند برای ۲۵۰ نفر که در آن روزها با چند برابر ظرفیت استفاده میشده، چند دستشویی هم اصلا خراب بودهاند.»
خدارحمی که تا اوایل بهمن با وثیقه دو میلیارد تومانی آزاد شد، در زندان تهران بزرگ محبوس مانده و فقط در یک جلسه دادگاه، آنهم در دادگاه بدوی شرکت کرده است.
فردی که درباره او با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید: «در عوض، پروندهاش ۳۰۰ برگ و در دو جلد است و یک جلد جداگانهای مختص ویدیوهای صفحهاش است. استوریها و چتهایش را پرینت گرفته و کرده بودند پرونده!»
اما با این وجود، دستگاه قضا او را به صرف گرداندن یک صفحه اینستاگرام با حدود ۲۰ هزار دنبال کننده به ۱۶ سال حبس محکوم کرد و در نهایتا در اوایل اسفندماه این حکم از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران تایید شد.
او که قرار بود اواخر سال قبل به زندان برود، روز چهارم اردیبهشت ۱۴۰۲ نامهای دریافت میکند که اگر تا چهارم خرداد خودش را معرفی نکند، سندی که بهعنوان وثیقه گذاشته است، مصادره میشود و برای همین با این که دو دندانش را تازه جراحی کرده و دستش هم شکسته، مجبور شده است به زندان اوین برود.