احمد زیدآبادی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود ۴۰۰ جوان حزباللهی به وزارتخانهٔ تحت امرش تا آخر تابستان خبر داده است تا بدنهٔ آنجا را تغییر دهند.
زشتی وعدهٔ وزیر ارشاد بر هر آدم آشنا به مبانی حقوقی و سیاسی دولتهای ملی در عصر کنونی آشکار است، اما زشتتر از آن اینکه آقای اسماعیلی زشتی وعدهٔ زشت خود را درک نمیکند و در ملٱعام به تصمیم خود افتخار میکند.
مبنای اصلی عدالت در جوامع کنونی، به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی برابر تک تک اتباع کشور از طرف دولتهاست و همهٔ فرصتها و مناصب مدنی و اداری و سیاسی باید بر اساس صلاحیت حرفهای و تخصصی افراد توزیع شود.
از نگاه وزیر ارشاد اما گویی مناصب اداری این کشور، ارث پدری قشر خاصی از پیروان یک عقیده به نام حزباللهیهاست و باقی اقشار و طبقات مردم، هیچ حق و حقوقی در این زمینه ندارند.
این نگاه، یعنی طبقهبندی جامعه به کاستهای عقیدتی مختلف و توزیع حقوق و مزایا و امکانات و امتیازات اداری و اقتصادی و سیاسی بین اعضای یک کاست و محرومسازی کاستهای دیگر از همهٔ آنها!
آیا حقخوری و ظلم و تبعیضی زشتتر و استخوانسوزتر از این در دنیا یافت میشود؟
کدام عدالت یا انصاف حکم میکند که ۴۰۰ جوان حزباللهی تا دو ماه دیگر جذب وزارت ارشاد شوند و همزمان جوانان مردم گروه گروه در پی یافتن شغلی راه آوارگی در بلاد غربت را در پیش گیرند؟
با چه مجوزی، سرزمینی را که ملک مشاء تک تک اتباع آن است، به انحصار یک کاست عقیدتی در میآورید و بعد بر این تبعیض خانمانسوز نام عدالت مینهید؟
بسیار وحشتانگیز است که مسئولان کشور با مؤلفههای عدالت در دولت ملی، تا این سطح ناآشنایند و بعد دم از عدالت هم میزنند!
با چنین وضعی، آقای رئیسی نگران شایعهسازی “مرجفون” است که بد را خوب و باطل را حق جلوه دهند.
کدام حق؟ کدام باطل؟ روز روشن در برابر انظار عموم، به اِعمال تبعیض عقیدتی افتخار کردن و بعد نگران مرجفون بودن؟
متأسفانه دستگاه ذهنی برخی مسئولان چنان بسته است که این بحثها هر اندازه هم که تکرار شود، به ذهن آنها راهی باز نمیکند. راه خود را میروند و کار خود را میکنند و این هم نتیجهاش!
تلگرام نویسنده
از: ایران امروز