دیکتاتورها: کشتار کسب‌وکار ماست

چهارشنبه, 21ام اسفند, 1392
اندازه قلم متن

صالح نیکبخت حقوقدان و وکیل دادگستری

در بیست‌وششمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه و در پی آن آغاز عملیات «انفال» و پاکسازی نژادی در مناطق وسیعی از کردستان عراق که منجر به کشتار ۱۸۲هزار نفر و زخمی‌شدن هزاران نفر دیگر شد، یاد و خاطره قربانیان این جنایت و ددمنشی صدام و بعثی‌های حاکم در عراق همچنان در ذهن مردم ایران و جهانیان ماندگار است. اگر با یک تصمیم بین‌المللی که ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد، مانع تکرار استفاده از سلاح‌های شیمیایی و بلکه هر سلاحی که موجب کشتار جمعی گردد، نشویم فاجعه حلبچه و انفال و «ایپرس» بلژیک در جنگ‌جهانی‌اول باز هم تکرار می‌شود؛ همچنانکه ائتلاف شوم فروشندگان سلاح‌های شیمیایی و حامیان دولت عراق موجب شد تیغ در کف زنگی مست قرار گیرد و در طول جنگ تحمیلی هزاران نفر از غیرنظامیان و نظامیان ایرانی با این سلاح کشته یا مجروح و مصدوم شوند.

نگارنده که عمق فاجعه را از نزدیک دیده‌ام تاکنون بارها به این موضوع از دیدگاه‌های مختلف پرداخته و مبانی حقوقی ممنوعیت به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی و آثار شوم آن را یادآور شده‌ام.

کشتارهایی که در مناطق مسکونی سردشت، بانه، کرمانشاه و مناطق جنوبی کشور ما اتفاق افتاد و صدها نفر از غیرنظامیان جان خود را از دست داده و چندین برابر آن هم هنوز از آثار بیماری‌های حاصل از بمباران شیمیایی رنج می‌برند، میراث همان ائتلاف شومی بود که به آن اشاره شد.

در این ائتلاف باوجود ممنوعیت به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی در همه جنگ‌ها و جنگ ایران و عراق و ممنوعیت فروش هرگونه سلاح به ایران و عراق در طول جنگ، آلمان، آمریکا، فرانسه و پنج کشور غربی دیگر و چین و روسیه بدون توجه به این ممنوعیت‌ها زرادخانه سلاح‌های شیمیایی ارتش بعث عراق را تجهیز و تکمیل کرده و هزاران تن مواد شیمیایی را که استفاده از آن ممنوع بود به عراق فروختند. متاسفانه در این خصوص نه در عراق و نه در ایران علیه فروشندگان این سلاح‌های کشتار دسته جمعی هیچ اقدام حقوقی ملی یا بین‌المللی صورت نگرفته است.

دولت عراق هم براساس «اصل جانشینی دولت‌ها» و مسوولیت آنها نسبت به اقدامات دولت پیشین هیچ اقدامی برای جبران خسارات جانی و مالی قربانیان به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی در ایران به عمل نیاورده است. اگرچه استفاده از سلاح شیمیایی در طول تاریخ مختص دولت عراق نیست. دیکتاتورها و تاجران سلاح کشتار جمعی در توافقی نانوشته در این امر مشارکت دارند و به درازای تاریخ قبول و عمل کرده‌اند، «کشتار مردم کسب و کار آنهاست» در طبیعت مستبد و بیدادگر آنان چنین نقش می‌بندد که آنچه انجام می‌دهند خطا نیست؛ و پیشینیان آنان با روشی متفاوت همین غلط‌انگارهای را آزمایش کرده و چون از گذشته درس نگرفته بودند در چنبره اقدامات خود گرفتار ماندند.

سرگذشت صدام حسین دیکتاتور نگون‌بخت عراق هم همین بود، و گمان می‌کرد هرکاری که او درست می‌پنداشت، باید اجرا شود. او سال‌ها حزب بعث عراق را رهبری می‌کرد و شیفته نازی‌ها و اوهام هیتلر و سران نازی بود. کتاب «مرگ کسب و کار من است» نوشته داستان‌نویس معروف فرانسوی «روبرت مرل»، برگردان احمد شاملو داستان زندگی یکی از سران نازی است. چنانکه شعارهای حزب بعث و حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان هم یکی بود؛ آزادی، ملی‌گرایی و سوسیالیسم، «الحریه و القومیه و الاشتراکیه». نازی‌ها و بعثی‌ها هیچ‌کدام به این شعار پایبند نبودند.

اتفاقا زندگی و رفتار صدام حسین و سایر سران حزب بعث عراق، بی‌شباهت به زندگی «رودولف فرانس هس» معاون هیتلر که به جرم کشتار یهودیان در اردوگاه «آشویتس» محکوم به اعدام شد و کتابی که از آن یاد کردم در حقیقت سرگذشت او می‌باشد، نیست. هنگامی که دادگاه نورنبرگ، «هس» را به اتهام کشتار سه‌میلیون‌و ۵۰۰هزارنفر محاکمه می‌کرد او در دفاع از خود گفت سه‌و‌نیم‌میلیون‌نفر صحیح نیست و دوو‌نیم‌میلیون‌نفر صحیح است!

«نوشیروان مصطفی» یکی از رهبران گذشته اتحادیه میهنی کردستان عراق و رهبر کنونی «جنبش برای تغییر» در کردستان به من گفت: «در سال ۱۹۹۱ پس از جنگ اول خلیج‌فارس و آزادی مناطق کردنشین عراق همراه «مام جلال» رییس‌جمهور کنونی عراق در بغداد با صدام مذاکره می‌کردیم و خواهان تعیین سرنوشت بیش از ۲۰۰هزارنفر کشته‌شدگان و مفقودالاثرهای بمباران‌های شیمیایی حلبچه و عملیات انفال و نسل‌کشی در کردستان شدیم. صدام به شمار ۲۰۰هزارنفر واکنش نشان داد و گفت این تعداد صحیح نیست و حداکثر تعداد کشته‌ها صدهزار نفر است!» یعنی برای این دیکتاتورها و جنایتکاران، جان دوونیم‌میلیون‌نفر و صدهزارنفر عددی نیست که روی آن بحث شود یا به حساب‌ آید.

دولت عراق با وجود پذیرش پروتکل ۱۹۲۵ ژنو و ممنوعیت به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی که در دیگر اسناد بین‌المللی هم تثبیت شده در سال ۱۳۶۱ رسما رسته جنگ‌های شیمیایی را به سازمان ارتش خود اضافه کرد و بارها در مناطق آبادان، مریوان، شلمچه و عملیات فاو از سلاح شیمیایی استفاده کرد. نخستین استفاده از سلاح شیمیایی در مناطق مسکونی به‌طور گسترده در شهر سردشت بود و صدام این اقدام را به‌منظور تست آثار استفاده از گازهای کشنده شیمیایی و واکنش بین‌المللی نسبت به این اقدام انجام داد. چون در سطح بین‌المللی واکنش موثری در برابر این اقدام به عمل نیامد، در همان سال مناطق دیگری در غرب ایران از اشنویه و بانه تا روستاهای کرمانشاه و جنوب کشور در بمباران شیمیایی از گازهای خردل، اعصاب و سارین به‌طور گسترده استفاده کرد.

در ۲۶اسفند ۱۳۶۶ (۱۶ مارس ۱۹۸۸) درحالی‌که تهران شهر بزرگ ایران را با موشک‌های روسی مورد حمله قرار داده بود، شهر حلبچه را به بهانه نفوذ ارتش ایران به خاک عراق بمباران شیمیایی کرد و در یک روز بیش از پنج‌هزارنفر کشته و هزاران نفر دیگر هم به علت بیماری‌های داخلی و پوستی حاصل از استفاده از گازهای شیمیایی بیمار شدند. جنایت حلبچه از این جهت بی‌نظیر بود که در جنگ‌های منطقه‌ای و بین‌المللی طرفین متخاصم سلاح شیمیایی را علیه نیروهای طرف مقابل به کار می‌گرفتند، ولی در حلبچه و به دنبال آن در عملیات انفال صدام با سلاح شیمیایی مردم کشور خود را قتل‌عام کرد که مصداق بارز «ژنوسید» بود.

بدون شک همان کشورهایی که باوجود ممنوعیت فروش سلاح شیمیایی عراق را تجهیز می‌کردند در این کشتار مردم ایران و عراق شریک‌ هستند و با عزمی ملی و حمایت حقوقی از قربانیان این سلاح‌ها باید از عهده خسارات وارده برآیند.

از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.