جمهوری اسلامی نهتنها از خانوادههای قربانیان دلجویی نکرد که آنان را تحت شدیدترین آزارها قرار داد
دولت وقت جمهوری اسلامی پس از نیمهشب جمعه بیستوسوم آبان ۱۳۹۸، بدون اطلاع قبلی اعلام کرد که قیمت بنزین سهمیهبندیشده به ۱۵۰۰ تومان و قیمت بنزین آزاد به ۳۰۰۰ تومان افزایش خواهد یافت. این تصمیم ناگهانی به جامعهای که با انواع مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی روبهرو بود، شوک بزرگی وارد کرد و به شروع اعتراضهایی منجر شد که حالا نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی مردم ایران به حساب میآید.
قیمت بنزین در آبان ۹۸ در حالی افزایش یافت که عموم مردم در ایران از مقامهای جمهوری اسلامی بهشدت آزرده بودند. بهویژه اینکه حسن روحانی در کارزارهای انتخاباتیاش حل مشکلات اقتصادی، تعامل با جهان، به رسمیت شناختن آزادیهای مدنی و آزادی اینترنت را وعده داده بود، اما با گذشت حدود دو سال، مشکلات اقتصادی نهتنها کاهش نیافتند که بیشتر هم شدند.
از طرفی سرکوب اعتراضهای سراسری در دی ۹۶ هم به خاطرهای تلخ برای مردم تبدیل شده بود و دیگر بیشتر اقشار جامعه به این باور رسیده بودند که وعدههای جریان موسوم به «اصلاحات» فقط سوپاپ اطمینانی برای بقای حاکمیت است. چنین بود که نوعی آگاهی جمعی شکل گرفت که در شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» بهروشنی بازتاب یافت.
مردم معترض ایران صبح بیستوچهارم آبان به خیابانها آمدند و شهرهای مختلف به صحنه اعتراض علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد. حکومت نیز برای خاموش کردن اعتراضها از رویه همیشگی یعنی سرکوب استفاده کرد.
سرکوب معترضان از همان ساعتهای نخست به اشکال مختلف شروع شد؛ از قطع اینترنت تا بازداشت و شکنجه معترضان و شلیک مستقیم به آنان. یک روز بعد، در بیستوپنجم آبان این فشار و سرکوبها به اوج رسید. در این روز با دستور شورای عالی امنیت ملی، اینترنت بهطورکامل قطع شد و میلیونها نفر بدون هیچگونه دسترسی به جهان خارج، در ایران محبوس شدند.
اکنون با گذشت پنج سال از این روز، هنوز شمار واقعی قربانیان آبان ۹۸ معلوم نیست، اما شواهد و تصاویر زیادی وجود دارد که نشان میدهد نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی با استفاده از سلاحهای جنگی، مستقیم و هدفمند به سر معترضان تیراندازی کردند و صدها نفر را کشتند.
بعدها محمود صادقی، نماینده مجلس دهم، در مصاحبهای فاش کرد که در دیدار نمایندگان مجلس با وزیر کشور وقت، یکی از نمایندهها پرسید که آیا نمیشد به پا یا اندام تحتانی معترضان شلیک شود که رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی، درجا پاسخ داد: «به پا هم زدیم.»
قربانیان آبان ۹۸ بعدها به نمادهای اصلی مبارزات سیاسی و اجتماعی مردم ایران تبدیل شدند. یکی از آنها پویا بختیاری بود.
«من هم پسر کسی هستم»
فرزند ۲۷ ساله ناهید شیرپیشه و منوچهر بختیاری، روز بیستوپنجم آبان ۹۸ در مهرشهر کرج به ضرب گلوله عوامل سرکوب کشته شد. پویا مهندس برق بود و به خوشنویسی، تاریخ و ادبیات علاقه داشت و میخواست به کانادا مهاجرت کند.
بعدها پیامی از پویا بختیاری در شبکههای اجتماعی فراگیر شد که از مادران و پدران ایرانی خواسته بود اجازه دهند فرزندانشان در اعتراضها شرکت کنند. او خود را مثال زد و گفت: «من هم پسر کسی هستم، اما آمدم بیرون». پویا آن روز به همراه خواهر و مادرش در اعتراضهای مردم کرج شرکت کرد ولی دیگر هرگز به خانه بازنگشت.
جمهوری اسلامی نهتنها از خانواده قربانیان دلجویی نکرد که آنان را تحت شدیدترین آزارها قرار داد. اکنون بعد از گذشت پنج سال، مادر پویا در زندان زنجان و پدر او در زندان قزوین محبوس است. دیگر اعضای خانواده پویا از جمله دایی، عمو، عمه و خواهرش نیز در این پنج سال بارها احضار، بازداشت و سرکوب شدند.
«به نام خدای رنگینکمان»
آبان خونین ۹۸ درست سه سال بعد، با سرکوبی دیگر تکرار شد؛ زمانی که دومین ماه خیزش سراسری ایرانیان رو به پایان و سومین سالگرد آبان خونین ۹۸ در پیش بود و اعتراضهای سراسری مردم بهطور گستردهای در گوشه و کنار ایران در جریان بود. روزهایی که ایرانیان معترض در روشنایی روز و تاریکی شب به خیابانها میآمدند و علیه حکومت و علی خامنهای شعار میدادند و حاکمیت هم که مستاصل شده بود، ناکام از سرکوب اعتراضهای مردمی، هر لحظه خشونتها را تشدید میکرد.
در چنین شرایطی بود که صبح پنجشنبه بیستوششم آبان انتشار خبری تکاندهنده افکارعمومی ایران و جهان را بهشدت جریحهدار کرد؛ وقتی خبر رسید که شامگاه بیستوپنجم آبان در جریان تیراندازی مستقیم به مردم در ایذه، یک کودک ۹ ساله به نام کیان پیرفلک و شماری دیگر از اهالی کشته شدهاند.
تراژدی وقتی عمیقتر و تکاندهندهتر شد که منابع نزدیک به خانواده پیرفلک اطلاع دادند پدر کیان هم در اثر شدت جراحات در بیمارستان بستری است و مادرش، ماهمنیر مولاییراد، برای اینکه پیکر بیجان فرزندش را از دست ماموران امنیتی نجات دهد، با قالبهای یخ که از همسایهها قرض گرفته، او را تا صبح در خانه نگه داشته است.
چند ساعت پس از اعلام خبر کشته شدن کیان پیرفلک، ویدیویی از او در شبکههای اجتماعی فراگیر شد که در آن با ذکر عبارت «به نام خدای رنگینکمان» از اختراع کودکانهاش برای شرکت در مسابقهای رونمایی میکرد. این ویدیو بازتابی جهانی داشت و بسیاری از مردم، هنرمندان و سران کشورها به آن واکنش نشان دادند و کودککشی در جمهوری اسلامی را محکوم کردند.
فاجعه تیراندازی به مردم در ایذه آنقدر بزرگ و آشکار بود که مقامهای جمهوری اسلامی امکان انکار و تکذیب آن را نداشتند؛ بنابراین به دیگر دستاویزهای مرسوم و تکراری متوسل شدند و تیراندازی به مردم را به «گروههای تروریستی» نسبت دادند؛ اما مادر کیان در مراسم خاکسپاری فرزندش، نقشه آنان را نقش بر آب کرد و گفت که «ماموران حکومتی» ماشین آنها را به رگبار بستند.
علاوه بر کیان پیرفلک، دو کودک دیگر به نامهای سپهر مقصودی و آرتین رحمانی هم در جریان حمله به بازار ایذه کشته شدند. میلاد سعیدیانجو، رضا شریعتی، اشرف نیکبخت، علی مولایی و علی محمدی نیز دیگر کشتهشدگان شامگاه بیستوپنجم آبان در همین شهر استان خوزستان بودند.
در همان روز بیستوپنجم آبان، دانیال پابندی نوجوان ۱۷ ساله، در سقز و مهدی کابلی کفشگیری، نوجوان ۱۵ ساله، در گرگان نیز کشته شدند.
با گذشت دو سال از این فاجعه، خانوادههای دادخواه آنان تحت شدیدترین فشارهای امنیتی و تهدیدهای مداوم قرار دارند. ماهمنیر مولاییراد از مدتها قبل سکوت کرده است و گمانههایی مبنی بر حصر خانگی او وجود دارد. پدر کیان همچنان برای بازیابی سلامتش مبارزه میکند. هنگامه چوبین، مادر آرتین رحمانی، بارها هدف سرکوب و آزار امنیتی قرار گرفته است و خانواده میلاد سعیدیانجو چندین بار تهدید، احضار و بازداشت شدند.
آبان و بهخصوص روز بیستوپنجم آن اکنون به کابوسی هولناک برای حاکمیت تبدیل شده است، به همین دلیل به روشهای مختلف میکوشد مانع برگزاری مراسم سالگرد برای قربانیان شود. در سوی دیگر ماجرا، مردم ایران، در نوعی همگرایی جمعی، ماه آبان را به اسم رمز و نماد ایستادگی و مبارزه در برابر حکومت تبدیل کردهاند و با شعارهای فراگیری چون «آبان ادامه دارد» و «قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان»، از ادامه آن سخن میگویند.