هفتاد سال سکوت و سانسور!

شنبه, 28ام مرداد, 1402
اندازه قلم متن

mohandes abdolai bazargan

امروز درست ۷۰سال از کودتای آمریکایی انگلیسی درباری ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ می گذرد؛ کودتایی که موجب شکست نهضت ملی، سقوط دکتر مصدق، دستگیری، محاکمه، محکومیت به سه سال زندان انفرادی، تبعید مادام العمر به قلعه احمدآباد و درگذشتش در تنهایی و غربت شد.

سانسور و سکوت ۲۵ ساله بعد از کودتا کاملا قابل فهم بود؛ اما پس از انقلابی که ریشه در مبارزات ملی داشت چرا این سانسور ادامه یافت؟

طبیعی است هجوم ده‌ها هزار آزاده بر مزار محبوب خود که می‌رفت آن مکان را زیارتگه رندان آزادی‌خواه کند، همان نگرانی را برای وارثان تاج و تخت پدید آورد و اینک ۴۰ سال است همان تضییقات بلکه سخت تر بر آن مزار حآکم است.

من غروب ۲۸ مرداد را هنوز از خاطر نبرده‌ام، غروب غمناکی که بزرگان فامیل سراسیمه به خانه پدربزرگ، که از حامیان مهم مصدق در بازار بود، رو آورده بودند. اطاق «حاج عباسقلی آقا» پر از بازاریان و مردمی بود که ناباورانه سراغ ایشان آمده و کسب تکلیف می‌کردند.

مرحوم پدر و پنج برادر و همفکرانشان در حیاط بیرونی زانوی غم در بغل گرفته و مبهوت درباره خبرهایی که از بیرون می‌رسید، ناباورانه و دست بسته چاره‌اندیشی می‌کردند.
من آن روز ده‌ساله بودم که آتش گرفتن امیدهای ملت را دیدم؛ آن روز به راستی دل‌های مردم آتش گرفته و امیدهای آزادی و استقلال در حال سوختن بود.

امروز که به آن‌روز می‌نگرم و دستاورد سه انقلاب مشروطیت، نهضت ملی و بهمن ۱۳۵۷ را به تاراج رفته می بینم، درمی یابم که ما همواره به پیروزی به چشم مجسمه زیبایی نگاه کرده‌ایم که باید در طاقچه گذاشت و از دور نگاهش کرد، نه گلدانی که برای باروری و بالندگی به مراقبت و نگهبانی و آبیار‌ی‌نیاز دارد. ما به راستی نمی‌دانستیم حفظ انقلاب از خود انقلاب سخت‌تراست.
می‌گویند «تعرف الاشیاء باضدادها»، ارزش کار مصدق و محصول دو سال زمامداری دست بسته او را می‌توان با محصول ۴۵ سال ولایت مطلقه فقیه پس از پیروزی انقلاب مقایسه کرد:
۱- مصدق با انگلیس و دربار مبارزه کرد؛ ولی نه پاکسازی کرد، نه اخراج، نه زندان و نه اعدام.
۲- مصدق هرگز اجازه نداد عکس او را در ادارات به جای عکس شاه بگذارند و خیابانی را به نام او کنند.
۳- مصدق به جای اشغال سفارت انگلیس و گروگان‌گیری به دادگاه لاله شکایت کرد و با پیروزی در لاهه افکار مردم دنیا را جلب کرد.
۴- مصدق طرفدار سیاست موازنه منفی با غرب و شرق بود و به هیچکدام امتیازی نداد، اما نظام ولایی که به دنبال شعار: نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی به قدرت رسیده بود، کفه شرق را سنگین کرده بود که کفه غرب با سنکشن پر شد.
۵- مصدق نفت را ملی کرد و امروز کاشت و داشت و برداشت نفت چالوس به روسیه سپرده شده است.
۶- اگر حکومت بعد از کودتا ثروتمند واقتصاد ایران شکوفا شد، این تحول به برکت ملی کردن صنایع نفتی بود که درآمد ایران را از ۱۱ در صد به ۵۰ درصد و سپس ۷۵ درصد کرد.
۷- انقلاب ۵۷ نیز محصول ۲۵ سال مقاومت ملت و مبارزه برای بازگشت به همان آزادی و استقلال بود و تاسف ‌بارتر این است که نسل جوان نا آگاه ازاین دستاورد و نومید از حاکمیت ملت می‌خواهد آزموده راباردگر بیآزماید. «ادوارد براون» ایران شناس مشهور بریتانیایی در کتاب «یکسال در میان ایرانیان» نوشته بود: بیشتر ایرانیان بر این باورند که مشکل مملکت را فقط یک دیکتاتور مصلح می‌تواند حل کند، حال آن‌که مشکل آنان همین انتظار است.

هفت فراز دیگر از زندگی دکتر مصدق
۱– تغییر طبقه- مصدق السطنه‌ای که «مصدق المله» شد! از خاندان اشرافی قاجار بود؛ مادرش شاهزاده قاجار و پدرش ۲۰ سال وزیر دارایی ناصرالدینشاه بود، اما پایه گذار جبهه ملی و مبارزات ملت علیه استبداد داخلی و استیلای خارجی شد.

۲– ایران و ایرانی شناس. مصدق باتجربه ترین سیاستمدار و مقام اداری کشور بود؛ تجربه هشت دوره نمایندگی مجلس از ۳۰ سالگی، چهاراستانداری (فارس، خوزستان و آذربایجان)، دو وزارت (خارجه و دارایی)، تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی. او در این مسئولیت‌ها سخت‌ترین مبارزه را با فساد فراگیراداری و دزدی انجام داد. مصدق تحصیلات خود در رشته حقوق را در فرانسه به پایان برده و دکترای خود در این رشته را در نوشاتل سوئیس به پایان رسانده بود. او اولین ایرانی بود که در رشته حقوق به کسب درجه دکترا نایل گردید.

۳- تنها نخست‌وزیر منتخب و محبوب مردم ایران در طول تاریخ. نخست وزیران پیش از انقلاب مستقیم و غیر مستقیم منتخب شاه بودند، پس از انقلاب به انتصاب رهبری یا از گزینش شده‌های شورای نگهبان.

۴- دشمن استعمارگران. در دوران مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت «بریتانیای کبیر» ابرقدرتی در جهان به شمار می‌رفت که گفته می‌شد «خورشید در مستعمراتش غروب نمی‌کند»! ایران به رهبری مصدق اولین کشوری از دنیای سوم بود که به مصاف این ابرقدرت رفت و به نیروی قانون و افکار عمومی جهانیان آنرا شکست داد.
در سالنامه سازمان اطلاعات و امنیت انگلیس (ام آی سیکس) آمده است: « خسارتی که مصدق به انگلیس وارد کرد از خسارت هیتلر در جنگ دوم بیشتر بود.
«ایدن» نخست وزیر انگلیس نیز که در آن زمان تعطیلات آخرهفته خود را برعرشه کشتی تفریحی‌اش می‌گذراند در خاطراتش نوشته است:« وقتی خبر پیروزی کودتا را دریافت کردم، تنها آنشب را راحت خوابیدم».

۵- الگوی جنبش‌های آزادیخواهی- اگر ابرقدرت‌های زمانه در پیروزی کودتایی که به کمک عوامل دربار تدارک دیده بودند جشن گرفتند، رهبران نهضت‌های آزادیبخش آن دوران درس گرفتند و تجربه اندوختند، این «جمال عبدالناصر» رهبر مبارزات ملت مصر علیه استعمارگران انگلیس و فرانسه، و «حبیب بورقیبه» رئیس جمهور مردمی تونس بودند که صریحا گفتند ما از مصدق و مبارزات ملت ایران الهام گرفتیم.

۶- محبوبیت جهانی و خرید آبرو برای ایران. اگر عملکرد متولیان پس از انقلاب با اشغال سفارت و گروگانگیری ۴۴۴ روزه کارمندان آن، اعتبار ایران را نزد مردم دنیا خدشه دار کرد، دفاعیات مصدق در دادگاه بین المللی لاهه از حقوق ملت ایران، که حتی نماینده مستقل انگلیس را هم موافق ساخت، در آمریکا که کودتا را انجام داده بود مجله «تایم» در سال ۱۹۵۰ مصدق را « مرد سال ۱۳۵۰» میلادی اعلام کرد! گویا در دادگاه لاهه هنوز صندلی را که مصدق بر آن نشسته و آن دفاع پرشور را علیه اجحاف انگلیس ایراد کرده بود حفظ کرده و برای توریست‌ها توضیح می‌دهند.

۷- مسلمان سکولار- آقای خمینی در سال ۱۳۶۰ بدون آنکه از مصدق و جبهه ملی نام بیاورد، با کنایه گفته بود: « …این که فخر می‌کردند به وجود او، آن هم مسلم نبود»، آقای جلال فارسی نزد ایشان می‌رود و تاکید می‌کند شاهد پرداخت وجوهات شرعی ایشان بوده است.
مصدق ۱۱۰ سال پیش آن زمان که اسلاف مدعیان امروز در فروع فردی شرع غرق شده بودند، عنوان دکترای خود در سوئیس را « قوانین ارث در اسلام» انتخاب کرده بود.

او هنگام مخالفتش با سلطنت سردارسپه در مجلس شورای ملی، با سوگند خوردن به قرآن از نمایندگان خواست برخیزند و مخالفت خود را ابراز کنند. مصدق نهضت خود را در راستای قیام حسینی برای احیای حقوق مردم م‌یدید، او به جدایی نهاد دین از نهاد دولت باور عمیق داشت و عملا مسلمانی سکولار بود.
یاد و نام مصدق بزرگ گرامی و راهش، که حاکمیت ملت بود، پر رهرو باد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. جناب آقای دکتربازرگان
    با سلام و تشکر و کمال احترام خدمت جنابعالی و مرحوم پدرتان.البته لازم به ذکراست که مسلمان نبودن جرم نیست و بدلیل فضای سانسوری که آخوندها در ۱۴۰۰ سال گذشته ایجاد کرده اند اجازه نداده بزرگان سیاسی جرات اظهار عقایدشان را داشته باشند. کما اینکه علی دشتی حتی درزمان شاه کتاب ۲۳ سال را بدلیل فضای سانسور به طور مخفیانه در لبنان چاپ کرد یا اینکه بزرگانی چون احمد کسروی یا صادق هدایت و.. را تکفیر می کردند.
    بیاییم درجهت روشنگری عوام صادق باشیم که مذهب اسلام فقط درنهایت میتواند منحصر به محیط زندگی خصوصی افراد باشد و قابل گسترش به جامعه نمی باشد و اسلام با سکولاریسم تناسبی ندارد کما اینکه اگر به تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد(حبیب لاجوردی)رجوع کنیم نهضت آزادی که یک تشکل ملی مذهبی بوده در بسیاری موارد با جبهه ملی ایران تضاد داشته(به طور مثال در مسئله حجاب یا….).
    با همین نگرش بود که مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سنجابی نیزخطای بزرگی را درائتلاف با خمینی جلاد ومخالفت با دکترشاهپوربختیارکه یک سکولاریست واقعی بود مرتکب شدند. به امید آنکه دیگراشتباهات گذشته تکرار نشود.
    زنده بادآزادی و راه دکترمحمد مصدق و زنده یاددکترحسین فاطمی وسایرشهدای نهضت ملی ایران در یک قرن گذشته