در نخستین سالگرد کشته شدن مهسا امینی شهرهای ایران، چنان که پیشبینی میشد، به صحنۀ رویارویی جوانان و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تبدیل نشد. اما این به معنای خاموشی جنبش زن، زندگی، آزادی نیست. نبرد جوانان به ویژه زنان و دختران جوان ایرانی با جمهوری اسلامی در عرصههای دیگر به ویژه در عرصۀ نبرد با حجاب اجباری ادامه دارد و برخلاف آنچه بعضی از ناظران میگویند، رژیم فرادستی پیشین خود را در این عرصه باز نیافته است.
بعضی از کارشناسان معتقدند که اگر رژیم جنگ را در این عرصه ببازد، به پایان عمر خود نزدیکتر خواهد شد. به عقیدۀ بسیاری از کارشناسانِ علوم سیاسی، معمولاً دو خطر عمده ثبات رژیمهای خودکامه را تهدید میکند. نخست، درگیری سران این رژیمها با شهرواندانشان و دوم، درگیری و کشاکش میان مقامهای عالیرتبۀ رژیم.
برای مقابله با این دو عامل بیثباتی، رژیمهای خودکامه استراتژیهای گوناگون در اختیار دارند. برای مثال، با توسعۀ نهادهای صوری میتوانند از شدت کشاکشها میان مقامهای عالیرتبه بکاهند. اما برای پایان دادن به درگیریها میان رژیم و شهروندان یا به زور متوسل میشوند و یا با قانونی کردن موضوع درگیری. چنان که جمهوری اسلامی با قانونی کردن حجاب اجباری در سال ۱۳۶۲ خورشیدی کوشید مبارزۀ جمعی زنان را خاموش کند.
رژیمهای خودکامه با ایجاد نهادهای صوری ژست دموکراتیک میگیرند و از کارگزارانشان میخواهند آنها را به رخ جهانیان بکشند. ظاهر این نهادها شبیه نهادهای نظامهای دموکراتیک است اما باطن آنها ربطی به دموکراسی ندارد. برای مثال، در نظام جمهوری اسلامی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس قانونگذاری برگزار میکنند، اما هیچ عقل سلیمی این نظام را دموکراتیک نمیداند.
کارشناسانی معتقدند که شباهت ظاهری میان نهادهای دموکراتیک و نهادهای شبه- دموکراتیک سرچشمۀ سه خطای بالقوه است. نخست، نادیده گرفتن نقش نهادها در یک رژیم خودکامه و این گمان که نهادهای ظاهراً دموکراتیک وظیفهای جز این ندارند که به خودکامگی مشروعیت دموکراتیک بدهند.
خطای دوم این است که بگوییم رژیمهای خودکامۀ برخوردار از نهادهای ظاهراً دموکراتیک به هر حال بهتر از رژیمهای بیبهره از آن نهادها هستند. برای مثال، در جمهوری اسلامی برگزاری انتخابات و وجود نهادی مانند پارلمان به معنای سهیم شدن مردم در قدرت و حاکمیت آنان بر سرنوشت خود نیست. زیرا شهروندان بدون گذشتن از صافی نهادهای غیردموکراتیک نمیتوانند نامزد انتخابات شوند.
خطای سوم این است که اصلاحات دموکراتیک را در رژیمهای خودکامه ممکن بدانیم. در حالی که مطالعۀ تاریخ این رژیمها نشان میدهد که آنچه زیر عنوان اصلاحات در آنها مطرح میشود نوعی جفت و جور کردن دستگاه قدرت است و حد و حدود آن را در نهایت رهبران خودکامه تعیین میکنند.
خیزشهای مردمی خطری است که ثبات رژیمهای خودکامه را همواره تهدید میکند. انقلابهای رنگی سالهای دهۀ ۲۰۰۰ و بهار عربی دهۀ ۲۰۱۰ میلادی دو پرسش اساسی را برای کارشناسان علم سیاست مطرح کردند. نخست اینکه رژیمهای خودکامه تا کجا میتوانند راه را برای سهیم شدن شهروندان عادی در قدرت و حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش باز کنند؟ دوم، آیا آنها میتوانند بدون حمایت مردمی و تنها با توسل به زور ادامۀ حیات بدهند؟
مطالعات نشان میدهند تغییراتی که در دو دهۀ گذشته در بیشتر رژیمهای خودکامه به وجود آمد بیش از آنکه حاصل خیزشهای مردمی باشد، نتیجۀ دخالت نیروهای ارتش یا کودتای نظامی بود. بنابراین، بیشتر کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که رژیمهای خودکامه برای پایداری خود از خیزشهای مردمی چنان که باید نمیهراسند. اما این خیزشها میتوانند پایههای آن رژیمها را بلرزانند.
از سوی دیگر، برای مقابله با خیزشهای مردمی رژیمهای خودکامه تا حدودی میتوانند نیروهای نظامی را وارد عرصۀ نبرد با شهروندان معترض خود کنند. زیرا قدرت گرفتن بیش از اندازۀ نیروهای نظامی این خطر را در بردارد که خود آنها قدرت سیاسی را قبضه کنند.
استراتژی دیگر این است که رژیمهای خودکامه دست به ایجاد احزاب فراگیر بزنند. مانند «حزب انقلابی نهادی» در مکزیک که از سال ۱۹۲۹ تا سال ۲۰۰۰ میلادی به مدت ۷۱ سال قدرت را یک تنه در دست داشت. چنین احزابی با شعارهای ملی گرا میتوانند برای مدتی کم و بیش طولانی مردم را بسیج کنند و از حمایت آنان برخوردار شوند. کارشناسان معتقدند که جمهوری اسلامی نمیتواند برای پایداری خود حزبی مانند «حزب انقلابی نهادی» مکزیک ایجاد کند، زیرا به ذات با ملی گرایی بیگانه است.
میماند مسألۀ جست و جوی مشروعیت به هر بهایی. این راه حل را بعضی از رژیمهای خودکامه برای پایداری خود و دور کردن خطر خیزشهای مردمی برمیگزینند. برای مثال، با برانگیختن حس ملی در میان مردم میکوشند از خطر خیزش آنان در امان بمانند. برای این کار، ممکن است در بیرون از مرزهای خود دست به ماجراجویی بزنند.
جمهوری اسلامی بارها این راه را آزموده است. بسیاری از کارشناسان ایرانی و خارجی معتقدند که این نظام در اوضاع و احوال کنونی برای ادامۀ حیات خود ناگزیر است تمهیدی بیندیشد. زیرا از ثبات لازم بیبهره است. بنابراین، باید دید چه تمهیدی در آستین دارد.
از: ار اف ای