”سفر سندباد”: دیوارنگاری به یاد پناهندگان

یکشنبه, 2ام مهر, 1402
اندازه قلم متن

مختار پاکی

”سفر سندباد”: دیوارنگاری به یاد پناهندگان

توضیح: در تاریخ ۱۲ می ‌۲۰۲۳ با حضور چند مقام رسمی شهر برکلی و خبرگزاری‌های محلی و جمع بزرگی از علاقمندان، از دیوارنگار بزرگی در مرکز شهر برکلی ایالت کالیفرنیا پرده برداری شد. این نقاشی دیواری (Mural) که در حدود ۸ و نیم متر عرض و ۴ و نیم متر ارتفاع دارد، حاصل بیش از ۴ ماه تلاش خستگی ناپذیر هنرمند و معمار ایرانی، مختار پاکی است. مختار یکی از هنرمندان متعهد و پرکاری است که سالها پیش، همچون میلیون‌ها مهاجر و پناهنده ایرانی، به اجبار ترک وطن کرده و در ایالت کالیفرنیا در آمریکا ساکن شده است. از سال ۲۰۰۱ مختار در چند کالج و مرکز هنری کالیفرنیا به تدریس اشتغال داشته است. در این مدت آثار هنری مختار در نمایشگاه‌های مختلفی در برخی از شهرهای آمریکای شمالی به نمایش در آمده است. همچنین دو رمان فارسی به نام‌های “شمایل مانا” و “شهرزاد سکوت” از این هنرمند و نویسنده منتشر شده است. ایده دیوارنگار “سفر سندباد” تحت تأثیر امواج بزرگ مهاجران و پناهندگان بویژه از سال ۲۰۱۶ و مرگ بسیاری از آنان در ذهن مختار شکل گرفت. سرانجام با تصویب و موافقت شهرداری برکلی کار دیوارنگار از اوائل ژانویه ۲۰۲۳ به‌وسیله مختار آغاز و در تاریخ ۱۰ می‌ همان سال به پایان رسید. ترجمه فارسی متن سخنرانی مختار پاکی در روز پرده‌برداری از دیوار نگار را در ادامه می‌خوانید.

آرش جهاندار، ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳

*****

از همه کسانی که در اینجا حضور دارند سپاسگزارم. از اینکه امروز کار و تلاش چند ماهه‌ام در اینجا به پایان می‌رسد، خوشحال و خرسندم. هرچند به‌لحاظ بدنی و فیزیکی و از فرط خستگی از پا افتاده‌ام، از نظر ذهنی و احساسی خود را در اوج دنیا می‌بینم. این پروژه در حقیقت نامه ابراز عشق من به شهر برکلی است. من برای سی و پنج سال در این شهر زندگی کرده‌ام و در این مدت هرگز این شهر را ترک نگفته‌ام. من شهر برکلی را برای درختانش، خیابان‌های دلبازش، ساختمان‌های یک طبقه اش و مهمتر از همه برای مردمش دوست می‌دارم.

چنانکه می‌بینید این نقاشی دیواری را “سفر سندباد” نامیده‌ام. سفر سندباد یکی از افسانه‌های کتاب “هزار و یک شب” است. این افسانه درباره گروهی از دریانوردان است که به رهبری سندباد در جستجوی خوشبختی و زندگی بهتر راهی سفرهای دور می‌شوند. سندباد و همراهانش هفت بار به سفر می‌روند و هربار با ماجراها و حوادث گوناگونی روبرو می‌شوند.

من برای نامیدن نقاشی خودم از این افسانه الهام گرفته‌ام. اما مضمون اثر هنری من برخلاف نامش از یک واقعیت عینی تاثیر پذیرفته است، واقعیت تلخی که در سراسر جهان خود را به همگان نشان داده است. عمدتا از سال ۲۰۱۶ بود که امواج گسترده انسانی بویژه از راه دریای مدیترانه در جستجوی زندگی بهتر جریان یافت. بسیاری از پناهجویان از آفریقا، آسیا و خاورمیانه تلاش کردند که خود را به اروپا برسانند. بر اساس اسناد و تحقیقات سازمان ملل طی سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ بیش از ۲۹ هزار نفر در تلاش برای رسیدن به اروپا جان خود را از دست داده‌اند. توجه کنید که من در اینجا تنها به قربانیان تنها در راه رسیدن به اروپا اشاره می‌کنم و نه سراسر جهان.

به یاد داشته باشید که تنها اروپا، ایالات متحده آمریکا و کانادا میزبان پناهندگان نیستند. نگاهی به جدول سایر کشورهایی که میزبان مهاجرین و پناهندگان هستند، بیندازید. کشور لبنان با ۶ و نیم میلیون نفر جمعیت، ۱ و نیم میلیون پناهنده را پذیرفته است. یا مثلا کشور ترکیه که میزبان ۳ و نیم میلیون نفر پناهنده است‌. کشور اوگاندا، که به لحاظ ثروت و رفاه به پای آمریکا یا کانادا نمی‌رسد، میزبان ۳ تا ۴ میلیون پناهنده و مهاجر است. در کشور زادگاه من، ایران، هم اکنون حدود ۴ میلیون پناهنده افغان زندگی می‌کنند.

من در اینجا به شرایط کار و زندگی این پناهندگان نمی‌‌پردازم. نکته مورد نظر من این است که این یک واقعیت عینی جهان کنونی ماست. درست شبیه به افسانه سفر سندباد، این پدیده از آغاز پیدایش جوامع بشری وجود داشته است. انسانها خانه و کاشانه خود را ترک می‌کنند چرا که در آنجا به شادی و رضایت دست نمی‌‌یابند. آنها به این کار مجبور می‌شوند.

من یک ایرانی و عضوی از جامعه ایرانی-آمریکایی هستم. امروزه در حدود یک میلیون نفر ایرانی در آمریکا و در حدود ۸ میلیون ایرانی در سراسر جهان دور از وطن بسر می‌برند. ما به کشور زادگاه خود عشق می‌ورزیم، ما به‌دلخواه و رضایت کشور خود را ترک نکردیم. بر اساس آمار و اسناد موجود، ایرانیان از جمله موفق‌ترین و متخصص‌ترین گروه در میان مهاجران و پناهندگان ساکن آمریکا هستند. ایرانیان نیز همچون بسیاری دیگر از مهاجرین با خودشان تحصیلات و تخصص همراه می‌آورند. آنها فرهنگ، زیبایی و تنوع را در اختیار کشور میزبان قرار می‌دهند. در حقیقت این کشور بزرگ، ایالات متحده آمریکا، اساسا بر دوش مهاجران و پناهندگان بنا شده است.

من مایلم که این نقاشی دیواری را به مهاجران به‌طور کلی و به یکی از آنها به‌طور ویژه اهدا کنم و او کسی نیست به‌جز ساناز برادر زاده خودم!! این فرشته کوچک در حالیکه همراه با پدر خود از راه خلیج فارس قصد فرار از ایران را داشت، همراه با عده‌ای دیگر از هم‌سفران خود در آب‌های خلیج غرق شد. ساناز تنها نیست. چهره دیگری که در این نقاشی در کنار او با لباس آبی رنگ می‌بینید ژاکلین از کشور گواتمالا است و در کنار او مائده حسینی اهل افغانستان دیده می‌شود. همه این انسان‌های بیگناه در زمان‌ها و مکان‌های متفاوتی ناپدید شدند. چهره بزرگی که در بالای تصویر دیده می‌شود پسر نوجوان گواتمالایی به نام کارلوس است که در زمان بازداشت در مرز مکزیک و آمریکا جان خود را از دست داد.

اما این نقاشی دیواری تنها مربوط به درگذشتگان نیست. بسیاری از انسان‌هایی که در آن حضور دارند، انسان‌های زنده‌ای هستند که همینجا و در اطراف ما زندگی می‌کنند. آنها اعضای جامعه LGBTQ هستند که در همین Bay Area سکونت دارند. بسیاری از اینها برای رهایی از تعقیب و سرکوب در اینجا هستند. در این نقاشی دیواری پناهندگان روهینگا که از چنگال حکومت دیکتاتوری میانمار از خانه و کاشانه خود گریخته‌اند، حضور دارند. در این نقاشی پناهندگان آفریقایی و خاورمیانه‌ای و دیگران دیده می‌شوند.

از سوی دیگر من برای قدردانی، گاردهای ساحلی یونان را به تصویر کشیده‌ام. آنان در ساحل کریت در نزدیکی یونان جان صدها نفر از پناهندگان را نجات داده‌اند. در پایان مایلم به این واقعیت تاکید کنم که زندگی همه ما انسان‌ها به یکدیگر گره خورده است. به‌قول معروف “همه ما مسافرین یک کشتی هستیم.” بار دیگر از اینکه در مراسم اختتامیه این نقاشی دیواری شرکت کردید، از همه شما سپاسگزارم.

مختار پاکی، ۱۲ می‌۲۰۲۳


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.