فیلم «آزادی بزرگ»؛ زندان به جرم همجنس‌گرایی در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم

چهارشنبه, 12ام مهر, 1402
اندازه قلم متن

 

تصویری از فیلم «آزادی بزرگ»

تصویری از فیلم «آزادی بزرگ»

  • نویسنده,محمد عبدی
  • شغل,منتقد فیلم
  •  بی بی سی فارسی

زندان افتادن به جرم همجنس‌گرایی داستان آشنایی است که در کشورهای آفریقایی و خاورمیانه کماکان اتفاق می‌افتد، اما کمتر کسی می‌داند که در قلب اروپا، در آلمان پس از جنگ دوم جهانی هم برای سال‌ها همجنس‌گرایی جرم تلقی می‌شد و فرد همجنس گرا راهی زندان می‌شد.

سباستین مایزه، یکی از این داستان‌ها را در فیلمی به نام «آزادی بزرگ» روایت کرده است؛ داستان مردی به نام هانس که در آلمان پس از جنگ به جرم همجنس‌گرایی به زندان افتاده و در آنجا رابطه تازه‌ای را آغاز می‌کند.

فیلم که جایزه داوران بخش نوعی نگاه جشنواره کن را در کارنامه دارد، در جشنواره‌های مختلف دیگر هم تحسین شد و منتقدان غالباً به ستایش از سبک و سیاق روایتی پرداختند که امروز برای بسیاری غیرقابل باور به نظر می‌رسد.

سباستین مایزه، کارگردان فیلم، به بی بی سی فارسی می‌گوید: «داستان از اینجا آغاز شد که گزارشی درباره یک مرد همجنس‌گرا خواندم که توسط متفقین از کمپ آزاد شده، اما به طور مستقیم به زندان فرستاده می‌شود که باقیمانده محکومیت‌اش را بر اساس ماده ۱۷۵ بگذراند. این داستان به نوعی غیر قابل باور است.»

«ما فکر کردیم یعنی چه؟ چه اتفاقی افتاده؟ بعد درباره این ماده خواندیم که چطور باعث می‌شد یک فرد بی گناه به جرم همجنس‌گرایی در آلمان تحت تعقیب قرار بگیرد. همجنس‌گرایی در آلمان کاملاً ممنوع بود، اما این نقطه سیاهی است که من درباره‌اش اطلاعی نداشتم. هیچ وقت در مدرسه یا جای دیگری درباره‌اش نشنیده بودم. فکر می‌کنم همجنس‌گراهای جوان آلمان هم چیزی درباره‌اش نمی‌دانند. این ماده قانونی تا دهه‌ها در آلمان و اتریش وجود داشت. این بود که تحقیق مفصلی را آغاز کردیم و کار شروع شد.»

سباستین مایزه، کارگردان فیلم

منبع تصویر،MO ABDI

توضیح تصویر،

سباستین مایزه، کارگردان فیلم

اما چند دهه قبل آلمان، امروز بسیاری از دیگر کشورهاست.

مایزه می‌گوید: «گفته می‌شود که در یک سوم کشورهای جهان همجنس‌گرایی غیرقانونی است و در برخی کشورها- در واقع خیلی از کشورهای آفریقایی- مجازاتش مرگ است. ما وقتی فیلم را می‌ساختیم به این قضیه هم فکر می‌کردیم. داستان ما در گذشته می‌گذرد ولی همین الان در بسیاری از کشورها حی و حاضر است.»

عنصر بدن حضور پر رنگی در فیلم دارد و فیلمساز در نماهای مختلف و زوایای گوناگون به شکلی به آن باز می‌گردد: «وقتی درباره زندان حرف می‌زنی، بدن خودبخود مهم می‌شود، چون بدن را زندانی می‌کنند اما تو نمی‌توانی ذهن را زندانی کنی. ذهن همیشه آزاد است که به همه جا برود، اما بدن را می‌شود حبس کرد. برای همین در هر زندانی، بدن یک عنصر مهم است که به چشم می‌آید.»

اما فضای بسته زندان، تماشاگر را دچار حس گیرافتادن می‌کند و ترکیب بندی‌های تصویر حس زندان را به خوبی منتقل می‌کنند: « چیزی که دنبالش بودیم رسیدن به ترس از فضای بسته بود. فضای بزرگی داشتیم که عامدانه محدودش کردیم. دوربین به دیوار چسبیده بود و فضای خیلی کمی داشتیم. این درست چیزی بود که می‌خواستیم.»

فرانتس روگوفسکی بازیگر تحسین شده که در آثار سینماگران شناخته شده‌ای چون میخائیل هانکه، ترنس مالیک و کریستین پتزولد ظاهر شده، بازی شگفت‌انگیزی در این فیلم ارائه می‌دهد.

تصویری از فیلم «آزادی بزرگ»

منبع تصویر،CANNES FILM FESTIVAL

توضیح تصویر،

تصویری از فیلم «آزادی بزرگ»

این فیلمساز می‌گوید:‌ «فرانتس یکی از بازیگران محبوب من است. بازیگر خارق‌العاده‌ای است. مدت‌ها پیش از فیلمبرداری ملاقات کردیم. وقتی هنوز روی فیلمنامه کار می‌کردیم، نسخه اول را نشانش دادم، یعنی یک سال و نیم پیش از فیلمبرداری. ملاقات‌های زیادی داشتیم که در آن درباره این شخصیت با هم حرف زدیم. اما جا برای بداهه هم داشتیم. البته دیالوگ‌ها باید به دقت نوشته شده باشند، اما بازیگر نیاز دارد که کلمات خودش را پیدا کند، زبان خودش را بیابد. برای همین به بازیگرانم این فرصت را می‌دهم تا به زبان خودشان برسند و در بازی با شخص مقابل، در فضا راحت حرکت کنند.»

فیلم اما شباهت‌های زیادی به فیلم‌های دیگر این ژانر دارد: «برای این فیلم، آثار زیادی را تماشا کردیم که در زندان می‌گذشتند. «پیامبر» به نظرم یکی از بزرگ ترین فیلم‌های ژانر زندان است که تا به حال ساخته شده. «فرار از آلکاتراز» یکی از فیلم‌های مربوط به زندان از دوره بچگی من است. به اثری از ژان ژونه هم رجوع کردم و همین طور ۱۹۸۴. وقتی که این داستان را برای اولین بار شنیدم فکر کردم چقدر شبیه است به رمان جورج اورول. همان نوع تحت نظارت بودن و کنترل را می‌دیدم. این است که فیلمی که بر اساس این رمان ساخته شده هم شد یکی از منابع من.»

نمایش خشونت در فیلم تکان دهنده است و تماشای فیلم را دشوار می‌کند، اما فیلمساز می‌گوید آن را در تقابل با عشق قرار می‌دهد:

«همه داستان بر اساس تناقض شکل گرفته. من همیشه فیلم را بین دو ژانر دیدم؛ فیلم زندان و فیلم عاشقانه. ما همیشه سعی داشتیم که در میان این دو نوسان داشته باشیم: خشونت درون زندان و قانون و زشتی آن، در برابر تلاش برای رسیدن به لطافت و نزدیکی و پیدا کردن معنا برای زندگی. نمایش این تناقض برای من بسیار مهم بود.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.