کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۲۴آبان۱۴۰۲، با اکثریت آرا، قطعنامه پیشنهادی کانادا در محکومیت نقض گسترده حقوقبشر توسط جمهوری اسلامی را تصویب کرد.
افزایش فشار به زنان ایرانی به بهانه حجاب، از مواردی است که اعضای سازمان ملل متحد نسبت به نقض گسترده آن در ایران، تحت لوای جمهوری اسلامی معترض شدهاند. این گزارش به مبارزه تمامقد زنان ایرانی در خیابانها میپردازد. به مشاهدات هولناک و تجربیات گرانشان در مواجهه با نیروهای امنیتی که در خیابان جولان میدهند و «زن» به خودیخود در باورشان جرمی است مستحق مجازات؛ حالا اگر عاملیتی هم داشته باشد و باورمند به تعیین سرنوشت و حیات خویش، که بدتر.
***
ارومیه- مهر۱۴۰۲
«داشتم از خستگی میمردم. بعد از یک روز طولانی از کار طاقتفرسا به خانه برمیگشتم. پشت چراغ قرمز منتظر بودم و همزمان یک سیگار آتش زدم، هنوز پک دوم را نزده بودم که چراغ گردان ماشین پلیس را دیدم و شماره پلاکم را شنیدم. درخواست میکرد بعد از چراغ نگه دارم.»
اینها را یکی از زنان ساکن شهر ارومیه برایم روایت میکند. زنی که سالهاست دغدغههای اجتماعی دارد و در برابر قواعد پدرسالارانه حاکم بر جامعه شوریده است: «مامور گفت سیگار میکشی؟ خجالت نمیکشی؟ زن مگر سیگار میکشد توی خیابان؟ دهانم از حیرت باز مانده بود. گفت حجاب درست و درمان که نداری، تبلیغ سیگار کشیدن هم که میکنی، نمیدانی چطور داری جامعه را فاسد میکنی و برگه جریمه را داد دستم.»
این شهروند ساکن ارومیه میگوید «این اتفاق فقط هم همین یک نوبت نبود. یک بار دیگر هم باز بهخاطر سیگار کشیدن پشت فرمان جریمه شدم. از مامور پلیس پرسیدم مردها را هم بهخاطر سیگار کشیدن توی ماشین جریمه میکنید؟ بهجای جواب سوالم تهدید کرد زیاد حرف بزنی ماشین را توقیف میکنم.»
جریمه شدن زنان بهدلیل سیگار کشیدن پشت فرمان ماشین، در شهرهای دیگر ایران هم رخ داده است.
«رویا»، شهروند ساکن تهران، تجربه مشابهی دارد «توی اتوبان تهران-کرج، هم حجاب نداشتم و هم سیگار میکشیدم که ماشینم را نگه داشتند. علنا به من گفتند خاموش نکنی سرت را روی سینه میگذاریم. رییسشان گفت اگر فقط حجابت بود میگذشتیم، اما الان مجبوریم ماشین را توقیف کنیم و جریمه نقدی هم میشود. دو هفته طول کشید تا بتوانم ماشین را از پارکینگ آزاد کنم.»
تهران- مهر۱۴۰۲
روایت «زهره» از اعمال محدودیتهای سلیقهای که صرفا زنان ممکن است بهدلیل آن توسط پلیس و گشتهای خیابانی مورد بازخواست و جریمه قرار بگیرند، وجه دیگری از نقض حقوق شهروندی زنان است. زهره که سابقه کنشگری در حوزه زنان دارد میگوید: «داریم با سرعت نور به سالهای سیاه دهه ۶۰ برمیگردیم. بعد از روزها مبارزه نفسگیر دختران و زنان جوان ایران در خیابانها که به جنگی تنبهتن علیه عوامل سرکوب بدل شده، در میانه مهر بهخاطر اینکه در آینه ماشینم رژ لب زدم، با برخورد خشونتآمیز ماموران لباسشخصی مواجه شدم.»
این شهروند ساکن تهران میگوید این اتفاق اندکی بعد از اعلام جرایم و جریمههایی که لایحه عفاف و حجاب در قبال زنان مخالف حجاب اجباری تعریف کرده رخ داده است: «ظهر بود. در یکی از مناطق مرکز شهر تهران ماشینم را پارک کرده و منتظر همسرم بودم. توی آینه به خودم نگاه کردم. رنگم از کار روزانه پریده بود. رژ لبم را از کیفم در آوردم و در آیینه ماشین به لبم کشیدم. نمیدانم از کجا پیدایش شد. فریاد زد این کارها جاش تو ماشینه؟ ناسزاهایی هم گفت. شگفتزده بودم؛ میتوانست جای فرزند من باشد. در نهایت هم بابت همین اتفاق برایم اساماس آمد که باید به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه کنم.»
تهران- آبان۱۴۰۲
۲۵آبان۱۴۰۲، سومین سالگرد کشتار خونین مردم معترض ایران در آبان ۱۳۹۸ بود. همزمان با این اعتراضات، تصاویری از بازگشت ماموران اعمال حجاب اجباری در خیابانهای تهران منتشر شد. عکسهایی از خیابانهای شهرک غرب تهران نشان میدهد که حضور زنان سیاهپوش و مردان مسلح برای مقابله با زنانی که تن به حجاب اجباری نمیدهند، از ایستگاههای مترو در مناطق مرکزی شهر، به نقاط دیگر شهر تهران گسترده شده است.
پیشاز این، روایتهای متعددی از برخوردهای خشونتبار ماموران سیاهپوشی که لباسهای شخصی و بدون آرم به تن داشتند و با دوربینهای روی لباس و سهپایه در برخی ایستگاههای مترو مرکز شهر مستقر شده بودند، برای «ایرانوایر» ارسال شده بود.
«پردیس»، یکی از شاهدان عینی درباره وضعیت ایستگاههای مترو و خیابانهای مرکز شهر تهران که به جولانگاه مامورانی که با مخالفان حجاب برخورد میکنند بدل شده است، به ایرانوایر میگوید: «من در ایستگاه تئاتر شهر، خروجی سوم سوار مترو میشوم. در فاصله خیابان حافظ تا دم ورودی و خروجیهای مترو، هر ده متر دو زن و یک مرد، یا سه مرد ایستادهاند. وارد مترو اگر بخواهید بشوید مقابل شما میایستند و اجازه ورود نمیدهند. باید راهتان را کج کنید، مسیرتان را عوض کنید تا با آنها مواجه نشوید، اما حتی اگر موفق شوید، بالاخره جایی داخل ایستگاه آنها را خواهید دید.»
پردیس میگوید روی لباس همه ماموران دوربین کار گذاشته شده و علاوهبر آن، با دوربین سهپایه هم از چهره زنها تصویر میگیرند: «معلوم نیست برای چه تصویر میگیرند. از ایستگاه تئاتر شهر شروع کردند، چون گذر دانشجوهای دانشگاه تهران و دانشگاه هنر و بقیه دانشگاههاست. حالا مثل ویروس همهجا پخش شدهاند. مترو انقلاب، ایستگاه تجریش و صادقیه؛ هم با ون و هم پیاده ایستادهاند و در حال تسخیر شهر هستند. توی ایستگاه تئاتر شهر وارد که میشوید یک مرد ریشو ایستاده با موبایل و فلش روشن عکس و فیلم میگیرد. پلیس هم هست، اما آنها چیزی نمیگویند، مردها و زنهای لباسشخصی مداخله میکنند. من حتی شاهد بودم که یکیشان با مشت به صورت زنی کوبید.»
به گفته پردیس، در ایستگاه مترو قبل از گیتها دستکم ۱۵ مامور با هیبتهای ترسناک ایستادهاند: «فریاد میزنند و دشنام میدهند روسری را سرت کن هرزه؛ مردهای ریشو با هیکلهای بزرگ. بعد از گیت توی ایستگاه، ۶ خروجی است که جلو هرکدامش حداقل دو-سه مامور ایستاده. چیزی که من را اذیت میکند نه توهینها و فریادها، که بیتفاوتی باقی آدمهاست. هرروز آدمهای بیشتر عقبنشینی میکنند، هرروز وضع بدتر میشود، اگر تا دو ماه پیش این آدمها با فریاد من جرات نداشتند نزدیک شوند، حالا با مشت از ما پذیرایی میشود. به نوروز نرسیده گشتارشاد خیابانها را تسخیر میکند و اینهمه خون پایمال میشود.»
کاربری به نام «شقایق»، در حساب کاربری ایکس در یک پست، مشاهدات شاهد عینی «ایرانوایر» را تایید کرده است. او با اشاره به کشتهشدن «آرمیتا گراوند»، نوجوان ۱۶ ساله که در هنگام سوار شدن به مترو براثر ضربه دچار عارضه مغزی شد و جان خود را از دست داد، نوشته است: «هنوز یه ماه نشده یه بچه رو تو مترو کشتند. صد قدم اومدن جلو و دارن شدیدتر از همیشه ادامه میدن. با کتک و تحقیر دخترای نوجوون رو از متروهای تئاتر شهر و انقلاب میبرن و حتی خبرهاش پخش نمیشه.»
شقایق با اشاره به اینکه مبارزه مدنی زنان برای مقابله با حجاب اجباری به «جنگی هر روزه» بدل شده است نوشته: «خیلی از زنها مسیر همیشگیشون اون مترو است و هر روز باید با تنش و استرس و تحقیر بگذرونن، اون اول فقط نسخه دمو رو در تئاتر شهر اجرا کردند، الان دارند گسترشش میدن ایستگاه به ایستگاه. از چندتا زن شنیدم که مسیرشون رو نیم ساعت دورتر میکنن که نخوان تئاترشهر پیاده بشن. این زنها دارن میجنگند.»
«حامد سیاسیراد»، روزنامهنگار و پادکستر ساکن تهران نیز در پستی، از بازداشت یکی از دوستانش در خیابان ولیعصر تهران به دست ماموران مرد بسیار خشنی خبر داده و این روایت را، «توحشی تکراری» توصیف کرده است.
او در این روایت نوشته که ماموران دوستش را «با ضربوشتم» توی ون نشانده و حتی مامور زن همراهشان را هم «هل» دادهاند.
به گفته این روزنامهنگار، مقصد ماموران پلیس امنیت گیشا بوده و در نهایت هم بعد از آزار فراوان دوستش اعم از اینکه « نه اجازه میدادند دارویش را بخورد، نه اجازه استفاده از سرویس بهداشتی را به او دادهاند»، او را در ازای پرداخت «یک میلیون جریمه» پرداخت کردهاند، بدون اینکه حتی یکبار به او بگویند روسریات را سر کن.»
حقوق ما: براساس لایحه تازه به کار گرفته شده موسوم به حجاب و عفاف، حجاببانها و سایر ضابطین قضایی به هیچوجه اجازه ندارند جز تذکر زبانی، با شهروندان دارای پوشش اختیاری برخورد دیگری داشته باشند. نیروهای بسیج و لباسشخصیها نیز حداکثر میتوانند مواردی که به باور آنها «تخلف از قانون حجاب و عفاف» است را به ضابط قضایی گزارش کنند، به همین سبب، برای شما چند توصیه حقوقی داریم.
«موسی برزین خلیفهلو»، مشاور ایرانوایر در امور حقوقی، دراینباره میگوید «چنانچه براساس مشاهدات گسترده، افرادی که از شهروندان ویدیو میگیرند، یا به آنها تذکر میدهند، لباسشخصی باشند، به شهروندان توصیه میکنیم در آرامش و بدون ایجاد تنش کارت شناسایی آنها را مطالبه کنند. اگر فرد واقعا ضابط قضایی بود، به هیچوجه وارد درگیری فیزیکی نشوند و بهطور مداوم در طول برخورد یادآوری کنند که جز تذکر زبانی، اجازه برخورد دیگری ندارند.»
این حقوقدان همچنین تاکید میکند «ثبت شکایت» از ضابط متخلف حق قانونی شهروندان است: «درست است که در ایران حاکمیت قانون بهشکلی که انتظار میرود اجرا نمیشود، اما از شهروندان میخواهیم هر نوع خشونت فیزیکی و زبانی، اعم از ضربوشتم و فحاشی را حتما در مراکز مرتبط پلیس مستند و مکتوب کنند؛ این موجب میشود این برخوردها کاهش پیدا کند.»
برخی از شهروندان نیز روایت کردهاند که برخورد پلیس امنیت در مقرهای آنها متفاوت از خیابان است و عموما با زنانی که به آنجا برده شده و گزارش ضربوشتم عوامل تذکردهنده حجاب را گزارش کردهاند، همدلی شده است.
بهنظر میرسد این اقدام در راستای منصرف کردن شهروندان از ثبت شکایت قضایی علیه افراد خاطی باشد که با زنان برخوردهای فیزیکی و خشونتآمیز داشتهاند.
از: ایران وایر