تنها کسی که اعتمادبهنفس کاذب حکومتی دارد، میتواند به سراغ شکسپیر بهویژه «هملت» برود!
جمهوری اسلامی عزمش را جزم کرده است تا پس از تخریب چهره بزرگان ادب و هنر و علم و سیاست ایران قدیم و جدید که البته موجب محبوبیت آنها شد، بزرگترین شاهکارهای جهانی را تخریب کند. سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان برگرفته از تراژدی بزرگ «مکبث» ویلیام شکسپیر بود که البته سرقت ادبی هم محسوب میشد زیرا از رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد اقتباس شده بود.
در مورد فصل اول «زخم کاری» دو سال پیش دو جستار از همین قلم یکی با نام «زخم کاری به محمدحسین مهدویان» و دیگری «سریال زخم کاری: سپاه، سانسور، نتفلیکس» منتشر شد که دوستان علاقهمند میتوانند به آنها مراجعه کنند. چیزی که موجب حیرت است، اینکه داستان در همان «زخم کاری» نخست تمام میشود و «مکبث» در اینجا (مالک مالکی با بازی جواد عزتی) زخم کاری میخورد و میمیرد، اما معلوم نیست چه ضرورتی موجب شده است که زخم کاری نباشد و مالک زنده بماند و وقتی سراغ تراژدی دیگری از شکسپیر بروند تا نقش شبح پدر هملت را بازی کند.
اول سریالی که نامش را «زخم کاری ۲» گذاشتهاند، نوشتهاند: «با نگاهی به تراژدی هملت اثر جاودان ویلیام شکسپیر!» و این در نوع خود اگر بینظیر نباشد، کمنظیر است که مجموعه تلویزیونی ساخته شود که فصل اولش «مکبث» باشد و فصل دومش «هملت» و احتمالا فصل سوم بشود «تاجر ونیزی»!
حتما میدانید که تمام تراژدیها و کمدیهای شکسپیر شاهکارند، اما «هملت» قله این شاهکارها است و طی بیش از ۴۰۰ سالی که از نوشتن آن میگذرد، بارها در سراسر جهان به شکلهای مختلف روی صحنه تئاتر یا روی پرده سینما و صفحه تلویزیون رفته است و اصولا یکی از چالشهای بزرگ هر کارگردان و بازیگری ساختن «هملت» یا بازیکردن در نقش هملت یا حتی اوفیلیا و لایرتیس و گرترود و کلادیوس و سایر نقشهای این نمایش است و کسانی که به این مقام دست مییابند، آن را در صدر رزومه کاریشان قرار میدهند و اصولا یک رده و عنوان وجود دارد به عنوان «بازیگران شکسپیری».
برای نمونه ادوین بوت، بازیگر آمریکایی قرن نوزدهم که به «استاد» ملقب بود، این نقش را با درخشش خاصی روی صحنه تئاتر بازی کرد و اکنون نام او با این نقش گره خورده است. در سینما هم کارگردانان بزرگ چندین فیلم ساختهاند و جالب است بدانید حتی برخی زنان بازیگر هم در نقش هملت بازی کردهاند؛ نه اینکه هملت زن شده باشد، بلکه آن زنان با گریم مردانه بازی کردهاند. سارا برنارد، بازیگر فرانسوی تئاتر که به عنوان «مشهورترین بازیگر زن تاریخ» شناخته شد، یکی از زنانی است که در نقش هملت روی صحنه رفت و مورد استقبال قرار گرفت. پس از مرگ سارا برنارد در سال ۱۹۲۳، عزای عمومی اعلام شد.
در سینما، کارگردانان برجستهای سراغ هملت رفتهاند، از جمله لارنس الیویه، یکی از برجستهترین بازیگران بریتانیا که در سال ۱۹۴۷ «هملت» را ساخت و خود نقش هملت را بازی کرد. در سال ۱۹۶۴، گریگوری کوزینتسف، یکی از کارگردانان برجسته اتحاد جماهیر شوروی آن زمان، ترجمه بوریس پاسترناک را دستمایه ساخت فیلمش قرار داد و موسیقی سحرانگیز دمیتری شوستاکوویچ و بازیهای درخشان همه بازیگرانش از جمله اینوکنتی اسمکتونفسکی در نقش هملت برای همیشه در تاریخ ثبت شد، بازیای که به اعتقاد بسیاری منتقدان از بازی لارنس الیویه برجستهتر بود و همینطور بازی آناستازیا ورتینسکایا در نقش اوفلیا (دختر پولونیوس و معشوقه هملت).
نگاهی به برخی بازیگرانی که نقش هملت را بازی کردند، کافی است تا حجت را تمام کند: مل گیبسون، کنت برانا، ریچارد برتن، ایتان هاک، جورج مک کی و پیتر اوتول. اگر بخواهیم به هملتهای ساختهشده در تئاتر و سینما و تلویزیون بپردازیم، مجال سخن به «زخمکاری فصل ۲» نمیرسد.
این مختصر را برای این آوردم که نشان دهم تنها کسی که اعتمادبهنفس کاذب حکومتی دارد، میتواند به سراغ شکسپیر و بهویژه «هملت» برود! و البته واضح است که با اعتماد بهنفس نمیتوان فیلم برجسته ساخت و حاصلش چنین اثر سطحی مبتذلی میشود که میبینیم. سال ۱۳۸۶ کارگردان حکومتی دیگری به نام محمدرضا آهنج هم مجموعه تلویزیونی ساخت به نام «به دنیا بگویید بایستد» که آن هم مجموعه سطحی و درهمی بود که هیچ رنگ و بویی از هملت نبرده بود.
حالا بیاید مقایسهای انجام دهیم. در داستان مهدویان، جواد عزتی که در «زخم کاری» نقش مکبث را بازی میکرد و مرد، اینجا زنده شده است و نقش شبح پدر هملت را بازی میکند و مرتضی امینیتبار نقش هملت (میثم مالکی) و نگار نیکدل نقش اوفلیا (شیدا شرافت) را بازی میکند و نقش برادر اوفلیا و پسر پولونیوس، لایریتس، به سهند جاهدی (شهریار شفاعت) داده شده است. در این میان، نقش کلادیوس، پادشاه دانمارک، به کامبیز دیرباز (مسعود طلوعی) رسیده و رعنا آزادیور که زن مکبث بود، به گرترود، مادر هملت، (سمیرا بخشی) تبدیل شده است.
حالا باید قسمت پایانی را ببینم تا متوجه شویم آیا مانند هملت شکسپیر، سرانجام پولونیوس (در اینجا رضا شفاعت) ناخواسته به دست میثم مالکی کشته میشود و شیدا شفاعت خودکشی میکند و شهریار شفاعت که میخواهد انتقام مرگ پدر و خواهرش را بگیرد، در نمایشی که طلوعی ترتیب داده است تا با یکدیگر دوئل دوستانه بکنند، همه کشته میشوند؛ هم هملت و هم لایریتس و هم کلادیوس و گرترود و وقتی تیتراژ پایانی بالا میرود، دیگر کسی زنده نمانده است.
اگر در هملت شکسپیر این تراژدی است، در «بازگشت زخم کاری» مهدویان به کمدی تبدیل شده است. البته مهدویان هرچند کارگردان حکومتی نانبهنرخروزخوری است، آنقدر باهوش است که بداند با بازیگر جوان کمتجربهای مانند امینیتبار نمیتواند از پس نقش دشوار و پیچیدهای مانند هملت بربیاید. همینطور باقی بازیگران؛ پس چرا تن به این کار میدهد؟
اینکه هانیه توسلی حاضر به ادامه بازی نیست و اول مجموعه جدید کشته میشود و تصاویر محوی از او نشان داده میشود، کلید حل معما است. بله، ظاهرا پس از خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی دیگر کسی به بازی در سریالها و فیلمهایی که قرار است با مجوز و سانسور شدید ساخته شود، تن نخواهد داد و تنها کسانی که دیگر آبرو و حیثیتی برایشان نمانده است، به این بردگی و روزمرگی شر تن میدهند و در تمام خونهای ریختهشده شریک میشوند.