بیاد فرآی دانشمند و پژوهنده ایران دوست

دوشنبه, 1ام اردیبهشت, 1393
اندازه قلم متن

hermidas bavand

در گذر تاریخ، اندیشمندان، فلاسفه، مورخان و شعرا جایگاه و نقش ویژه در ارتقاء فرهنگ و تمدن جوامع خود داشته اند و برخی از آنها اثرگذار در شناخت و شناسایی و معرفی فرهنگ و تمدن جوامع دیگر بوده و بدینطریق با کسب شهرت جهانی، خدماتی نیز به توسعه تمدن بشری نموده اند. نام ونشان برخی از جوامع آنچنان با شهرت و اعتبار اندیشمندان آن جامعه عجین شده است که جاودانگی نام و شهرت اندیشمندان استمرار بخش وجود ذهنی، فرهنگی و سیاسی آن جامعه گردیده است.

چنانکه می دانیم جامعه یونان پس از آنکه منضم به امپراتوری روم گردید، در طول دوهزار سال بعنوان بخشی از امپراتوریهای روم، بیزانس و عثمانی از داشتن استقلال سیاسی محروم بود. ولی آثار فلاسفه یونان چون هراکلیت، اپیکور، دیموکریت، سقراط ، ارسطو، افلاطون، رواقیون و سروده های اساطیری و حماسی هومر و غیره آنچنان استمرار و سیالت جاودانه داشت که همواره در اذهان مردم وقت دنیا، یونان همچنان بعنوان یک جامعه فرهنگی و سیاسی مستقل و پویا جای داشت. همچنین از آنجائیکه مورخین و وقایع نگاران یونان چون هرودوت، گزنفون و غیره در رابطه با شناخت و شناسایی و معرفی فرهنگ و تمدن ایران دوران مادها و هخامنشیان نقش ویژه داشتند، این ذهنیت نیز تا حدودی برای مردم ایران نسبت به بقای نسبی جامعه یونان وجود داشته است، مضافا” آنکه فلاسفه قرون وسطای ایران چون فارابی، ابوعلی سینا و غیره قویا” تحت تاثیر مکاتب فکری ارسطو و افلاطون بودند، بیش از پیش به ادامه این ذهنیت کمک نموده بود.

از سوی دیگر قرنها اطلاعات بسیار ناچیز و در واقع بیخبری مردم ایران از ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوران امپراتوری ۴۷۱ ساله اشکانی و رخدادهای این طولانی ترین سلسله در تاریخ ۲۷۰۰ ساله ایران که بسبب سیاستهای مخرب مهاجمین خارجی مانند سوزاندن و نابودکردن کتابخانه ها از یک سو و دشمنی های ارزشی سلسله بعدی نسبت به سلسله قبلی همه و همه زمینه ساز این بی خبری تاریخی شده بود. ولی آنچه ما را به کلیات ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و رخدادهای دوران اشکانی از جمله تعاملات، جنگها و تبادلات ارزشی مانند گسترش کیش میترائیسم به غرب و فراتر از آن همزیستی فرهنگی، تساهل و سازگاری نژادی و آزادی مذهبی در آن دوران آگاه ساخت، همانا از طریق آثار مورخین و وقایع نگاران رومی چون تاسیوس، پلینی، مارسلینوس، پلیبیوس، پروکوپیوس و غیره بوده است. از آنجائیکه ایران و روم در تعارضات پی در پی با یکدیگر بودند، بی شک ارزیابیهای مورخین مزبور عاری از تعصبات و تحریفها و دشمنی ها نبوده است. ولی از آنجائیکه روشنگر بخش قابل توجهی از تاریکیهای تاریخ ما بوده اند باید بدان ارج نهاد.

گذشته از روشنگری محققان و مورخان یونانی و رومی درباره ساختارها و رخدادهای سلسله های ایرانی عصر باستان چون مادها، هخامنشیان و اشکانیان نه تنها بسیاری از ابهامات موجود در رابطه با این عصر برطرف گردید، بلکه ما از کیستی و چیستی خود، جایگاه و نقش ایران در توسعه تمدن بشری این عصر وقوف پیدا کردیم. در قرن نوزده و بیست درپرتو تحقیقات و تتبعات باستان شناسان و محققین ، از جمله کشف کردن راز کتیبه های تخت جمشید، کعبه زرتشت، نقش رستم، بیستون، منشور کوروش و غیره آگاهیها و شفافیتهای بیشتری درباره فرهنگ و تمدن ایران باستان و قرون وسطا صورت گرفت. در همین راستا در نیمه اول قرن نوزده در پی تحقیقات دو دانشمند بنام ” سر هنری راولینسون” و” کنت دو گوبینو” افق جدیدی گشوده شد. سر هنری راولینسون موفق به کشف راز کتیبه بیستون و آگاهیهای تکمیلی بیشتر درباره امپراتوری ساسانی گردید. کنت دو گوبینو بر اساس مطالعات تطبیقی درباره اشتراک ریشه زبانی اقوام، پی به وحدت نژادی آنها در گذشته برد. بخصوص اقوام منتسب به نژاد آریا در کانون ارزیابی ویژه و در عین حال همه جانبه قرار گرفت از جمله جایگاه اولیه آریاها، علل کوچ و خروج آنها به سوی غرب، جنوب، فلات ایران و جنوب شرقی شبه قاره هند و بعنوان اولین قوم تک-سوار در پرتو تحرک و سرعت تهاجم موفق به کسب پیروزیهایی نسبت به سکنه بومی این مناطق از جمله فلات ایران شدند.

از سویی نگرش برتری نژاد آریا مستتر در نظریه دو گوبینو زمینه ساز پیدایش مکتب رمانتیسم در اروپا گردید که تجلی آن در نظرات واگز، توماس کارلایل، استوارت چمبرلین، رودلف استاکر و نیچه، پدیدار گردید. گو اینکه راولینسون و دو گوبینو هردو بعنوان دو دیپلمات اعزامی، یکی از سوی انگلستان و دیگری از طرف فرانسه در دربار ایران ناصری انجام وظیفه می کردند، بی شک حضور آن دو در زمان گسترش حضور استعماری غرب در آسیا از جمله ایران، اگرها و گفتنیهایی را در پی داشت. ولی آنچه که موجب شهرت جهانی آن دو گردید نه به اعتبار مشغله دیپلماتیک آن دو، بلکه به سبب خدمات آنها به دانش بشری بود و از آنجائیکه نظرات آنها ارتباطی با تاریخ و فرهنگ ایران و خاستگاه اولیه مردم ایران داشت می بایست با دید مثبت تلقی شود.فراتر از آن در اواخر نیمه دوم قرن نوزده و اوایل قرن بیست موج جدیدی از باستان شناسان، محققان و اندیشمندان علاقمند به تحقیقات و مطالعات جدید درباره تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران و در عین حال گستره هرچه بیشتر تمدن بشری، فعالیتهای بس سودمندی را از راه دور و نزدیک در پیش گرفتند. در این رابطه خدمات و زحمان باستان شناسان و محققانی چون گودار، پوپ، گریشمن، شمیت، اومستد، هرتسفلد، نولدکه، زیهنر، هنینگ، گیدو کوویچ، بارتولد، دیاکونف و فراتر از همه ریچارد فرآی را چگونه می توان نادیده گرفت.

فرآی ایران پژوه و ایران دوستی بود درپی تحقیق و تتبع درباره مبانی فرهنگ و تمدن ایران و فراتر از آن در حوزه تمدن ایرانی در معنی و مفهوم گستره تاریخی و جغرافیایی آن. و بهمین جهت او کتاب تحقیقی “میراث ایران” یا به نوشته خود او “میراث یکی از تمدنهای بزرگ جهان” را تقدیم به ایرانیان، افغانها، تاجیکها و اوزت ها می نماید. بی شک در این رابطه خدمات ارزشمندی نیز به تمدن بشری نموده است.

باید نیک دانسته شود فرآی و دیگر ایران شناسان گو اینکه برخاسته از دنیای غرب، مردم دنیایی که بعنوان وارثان فرهنگ و تمدن یونان و روم و پیشروان تمدن جدید برای خود ارج، ارزش و جایگاه خلاقه به ویژه رسالت قیمومت مآبانه نسبت به دیگر مردم جهان قائل هستند. ولی همین فرای ها و دیگر محقیقین بودند که با بیطرفی و صداقت تمام اصول مندرج در منشور حقوق بشر کوروش را با تأکید بر قدمت تاریخی آن به جهانیان معرفی نمودند. همچنین با صراحت اعلام داشتند در زمانیکه نظام برده داری بعنوان امری رایج در جوامع وقت از جمله یونان و روم ساری و جاری بود و حتی مذاهب آن نیز اساس انستیتوی برده داری را پذیرفته بودند، ولی در جامعه طبقاتی ایران هخامنشی، اشکانی و ساسانی طبقه ای بنام بردگان گزارش نشده است. بالاخره در دورانی که از اسیران و بردگان برای ساختن اهرام، باغهای معلق، دیوارچین، احداث شاهراهها و پاروزنان به زنجیر بسته کشتی ها استفاده می شد، در اسناد مکشوفه راجع به ساخت و ساز تخت جمشید، مقررات تنظیم شده در خصوص رده بندی کارگران مرد و زن و میزان حقوق و دستمزد آنها و از جمله پیش بینی تسهیلاتی برای زنان بچه دار و پرداخت به زنان باردار در دوران استراحت، در نظر گرفته شده بود.

باری محققان و باستان شناسان در کمال درستی و رعایت امانت داری واقعیت های امپراتوریهای ایران هخامنشی، اشکانی و ساسانی را با تمام زنهارها و نویدها به آگاهی جهانیان رسانیدند. با توجه به خدمات ارزنده این محققان به دانش و گستره تمدن بشری، از جمله “آرتور پوپ”، هنرمند، آرشیتکت و باستان شناس مشهور بسبب تحقیقات جامع و گسترده اش درباره هنر و معماری ایران و تألیفات ارزنده اش در این باره، ملت ایران به پاس خدماتش به بازشناسی و بازنمایی هنر ایرانی، برآن شدند چنانکه خواست خود او بود، پس از پایان زیست سرافرازش در شهر مورد علاقه اش اصفهان، در کنار زاینده رود به خاک سپرده شود. اینک شاگرد ارزنده این استاد و هنرمند بزرگ، ریچارد فرآی، استاد سرشناس تاریخ و صاحب نظر درباره تاریخ ایران باستان و تاریخ جوامع واقع در حوزه تمدن ایرانی و همچنین خاور نزدیک و میانه که چند سالی به تحقیق و تتبع درباره فرهنگ و تمدن ایران پرداخته بود و در این رهگذر دلبستگی خاصی به ایران و مردم ایران پیدا کرد.

مطالعات و تحقیقات او آنچنان در عمق تار و پود فرهنگ و تمدن گذشته ایران تنیده شده بود که تبلوری از جوهر سیال تمدن گذشته ایران را در خود احساس می نمود. بی شک این احساس زاییده سالها زحمت توأم با علاقه در رابطه با موضوع مورد تحقیق است. بخصوص وقتی محقق بعنوان صاحب نظر شناخته شده ، تفسیر یا تفاسیر کاملا” جدیدی از موضوع مورد تحقیق ارائه دهد که پذیرش اساتید مربوطه را در پی داشته باشد، به نوعی خود را شریک و ذیربط در فرآیند رویدادهای مورد تحقیق می داند و نوعی احساس وابستگی به سرزمین مربوطه چون وطن دوم در او پدیدار می شود و برآن می شود آینده اش در جاییکه او در بازشناخت و بازتعریفش نقش داشته رقم زده شود. بهمین جهت خواهان آن شده که پس از بدرود حیات در جوار استادش پروفسور پوپ، در کنار زاینده رود بخاک سپرده شود، که با استقبال برخی از دولتمردان فرهنگ دوست روبرو گردیده است.

ولی دریغا کسانی که متصف به فرهنگ تک بعدی، خودکفا، تکلیف گرا و تعبد گرا هستند، و از طرفی در رابطه با انتخابات آینده نزدیک اتصاف به شعارهای اصول گرایانه را ضروری می دانند در مقام مخالفت با خاک سپاری این انسان فرزانه برآمده اند. بی شک این رویداد را به چیزی جز سرافکندگی فرهنگی نمی توان تعبیر کرد. انتظار این است که دولتمردان مربوطه با در نظر گرفتن پیآمدهای نامطلوب این نوع برخوردها، اعتبار فرهنگی و خرد اندیشی جامعه تاریخی ایران را پاس دارند.

باشد که دانش پروری و نیک اندیشی رهنما و رهنمون همه ما باشد.

داود هرمیداس باوند
31 فروردین ماه ۱۳۹۳ خورشیدی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.