زندان آداب دارد. این آداب نامطلوب است و عذاب دارد. در زندان اموری جاری است که نمی توان آن را پاک کرد. در این مورد خاطرات فراوانی وجود دارد. در میان زندانیان محکوم به مواد مخدر و خلاف کارهای اجتماعی می گویند سه چیز قطع نمی شود:۱- مواد،۲- قمار،۳- لواط…. این را در زندان چوبین در قزوین برای اولین بار مشاهده کردم و دانستم. زندانی سابقه داری بود معروف به بابا صفت که از دوره احمد شاه قاجار در زندان محکومیت واز سرقت به اعتیاد کشیده شده بود. در سال ۱۳۶۰ وقتی این را به رئیس زندان چوبین در قزوین گفت، رئیس زندان فرمود که در دوره اسلامی درست می شود. وی به سخن رئیس زندان لبخند زد و گفت :ما مرده و تو زنده، می بینیم. حالا می بینیم که بدتر شده است.
بر سر این سه مورد در زندان دعوا های خونین می شود؛ دعواهایی که هنوز هم ادامه دارد.
در دهه ۱۳۷۰ وقتی زندانیان مالی در اوین زیاد شدند، سه چیز دیگر در میان آنها مرسوم بود: ۱- ملاقات شرعی،۲-غذای مناسب ۳- مرخصی رفتن.
اما داستان زندانی سیاسی قصه دیگر است. زندانی سیاسی به:۱- خبر، ۲- رابطه با بیرون از زندان و۳- فضای مناسب در بند برای آموختن دلخوش است. لاجوردی که زندان کشیده بود و به نیاز زندانی آشنا بود، به روش های گوناگون این سه عامل را از زندانی می گرفت. شاگردان لاجوردی هم چنین می کنند. در نتیجه با رفتاری مخالف قانون همان قانونی که به آن استناد می کنند به بهانه های گوناگون با: ۱- جریمه انفرادی که به قطع ملاقات منجر می شود۲- بازرسی طوفانی بند برای بر هم زدن آرامش زندانی و ۳- جا به جایی اجباری در بند های زندان تلاش می کنند روال زندگی زندانی را برهم بزنند.
لاجوردی به قانونی باور نداشت، قانون پاسدار بند بود و آنچه می گفت. هیچ وقت پاسداری مشاهده نکردیم که قانون زندان و آئین نامه آن را بداند. مامور فقط عبارت “خلاف است” را بر زبان می آورد. به او گفته اند نباید روی زندانی زیاد شود.
در بازرسی بند ۳۵۰ که بهانه سرکوب زندانیان بود به کدام قانون استناد می کنند؟ مطابق همین آئین نامه زندان ها بسیاری کارهاممنوع است. حتی اگر زندانی تخلف کرد،اقدامات تنبیهی مشخصی برای او پیش بینی شده،مرجع تنبیه هم مشخص و میزان تنبیه هم معین شده است.
اما ضرب و شتم و تونل استقبال با باتوم و… سر تراشیدن ناقص و ناتمام به قصد تحقیر و سر پا نگه داشتن زندانی در همین آئین نامه سازمان زندان ها وجود ندارد. در همین آئین نامه حق تنبیه و تحقیرزندانی ممنوع است.
اما چرا چنین می کنند و می زنند؟بارها مقامات زندان، بخصوص زندان اوین،می گفتند موادی ها به خودشان ظلم می کنند شما به نظام ضربه می زنید. مالی ها هم خطری برای نظام ندارند. به همین دلیل سیاسی ها شامل مقررات نیستند. حالت اضطراری دارند و حاکمان به تناسب شرایط با آن برخورد می کنند. چنین است که بهانه برای زدن و تنیبه زندانی به راحتی به دست می آید. بعد از ضرب و شتم زندانیان، اعلام کرده اند که ۴ زندانی به ۲۰ تا ۱۵ روز به حکم شورای انضباطی زندان به انفرادی محکوم شده اند. خوب باید پرسید: اول زده و به انفرادی برده اید. در انفرادی، شورای انضباطی زندان ـ که البته وجود واقعی ندارد ـ حکم به انفرادی داده است. اما مطابق همین آئین نامه تنبیه بدنی ممنوع است، چرا ضرب و شتم صورت گرفته ؟ خاطیان را چه کسی مجازات می کند؟ و… اینجاست که بایدمسئله را دررفتار جریان سیاسی راست افراطی دید.
راست افراطی که سیاست امنیتی ـ نظامی را جایگزین راهبرد امنیتی ـ پلیسی کرده،حتی اجرای یک کنسرت را امنیتی می داند و ساختن یک فیلم معمولی را هم امنیتی.
پس داستان تلخ سرکوب بند ۳۵۰ را بیشتر باید راه استمرار فضای امنیتی ـ نظامی دید تا رعایت قوانینی که اجرا نمی شود. اگر مسئولان مربوطه پای همین قوانین ناقص هم بیاستند، نمی توانند از رفتار امنیتی ـ نظامی خود دفاع کنند.
همچنین مجموع رفتارها بعد ازحمله به زندانیان نشان می دهد که حمله به بند ۳۵۰ در راستای اعمال فشار به مردم، جامعه و دولت و برای استمرار فضای امنیتی صورت گرفته است.
با این حال زندانی مانند هر موجود زنده دیگری برای ایجاد فضای زندگی حقوقی دارد و در پی آن می رود؛ حقوقی که باید درک شود.
از: روز