بردیا حریری
توضیح ضروری
طرحی که در زیر میخوانید نگاهی است به نظام بازنشستگی ایران و راه حلهایی برای خروج از وضعیت بیمار آن. اما توضیح این نکته ضروری است که این راه حلها تا زمانی که کل اندام و وجود نظام جمهوری اسلامی ایران باقی است بیهوده است. نظام جمهوری اسلامی باید از اساس دگرگون شود تا امکان علاج بیماریهای اعضای اندام این نظام مقدور گردد. در واقع این راه حلها برای زمانی است که جمهوری اسلامی از اساس تغییر پیدا کند و نظامی دموکراتیک، حامی حقوق بشر و حقوق فردی و حامی عدالت و برابری که منتخب عموم مردم ایران باشد، جایگزین این حکومت بشود. کلیه طرحهای ما در جهت بازسازی نظام سیاسی ایران با توجه به این اصل ارائه شده است. در این طرح ما نمیخواهیم مدعی داشتن یک نظر قطعی و تئوری اثبات شده اعلام کنیم، بلکه میخواهیم آن را بهعنوان نوعی دعوت از کارشناسان برای همکاری در ساختن و عنوان کردن برنامههای مناسب قرار دهیم.
بیماریهای نظام بازنشستگی ایران
الف: نظام بازنشستگی ایران موجب چه بیماری میشود؟: رونمایی از چالشهای بحرانی
نظام بازنشستگی در ایران با چالشهای اساسی گوناگونی دست و پنجه نرم میکند که بهطور بالقوه منجر به یک بحران مالی و اجتماعی میشود. مسائل اساسی و کلیدی عبارتند از:
پایداری مالی:
• ورشکستگی: صندوقهای بازنشستگی عمده ایران، از جمله سازمان تامین اجتماعی و سازمان بازنشستگی کارکنان کشوری، ورشکسته هستند و بهشدّت به کمکهای مالی دولت متکی هستند و در نتیجه بودجه ملی را تحت فشار قرار میدهند.
• کمبود بودجه: نرخهای نامناسب سهم و بازده سرمایه گذاری نمیتواند تعهدات بازنشستگی آینده را پوشش دهد، که این مورد با دستمزدهای پایین، تورم بالا و کاهش ذخایر تشدید میشود.
سهام و توزیع:
• پوشش نابرابر( رسمی علیه غیررسمی) کارمندان بخش رسمی، مانند مشاغل دولتی و شرکتهای بزرگ، اغلب به برنامههای بازنشستگی جامع دسترسی دارند، در حالی که در بخش غیررسمی، مانند مشاغل کوچک و افراد خوداشتغال، اغلب فاقد پوشش کافی هستند. یا مزایای بسیار کمتری دریافت میکنند. این امر شکاف در درآمد بازنشستگی را افزایش میدهد و میلیونها نفر را که در بخش غیررسمی کار میکنند با ضرر و زیان مواجه میکند.
• روستایی در مقابل شهری: بین مناطق روستایی و شهری نیز نابرابری وجود دارد. کارگران کشاورزی و جمعیت روستایی اغلب فاقد پوشش رسمی بازنشستگی بوده و به کمکهای محدود دولت یا حمایت خانواده متکی هستند. این اختلاف بیشتر به نابرابری درآمد شهری و روستایی کمک میکند و باعث آسیب پذیری بسیاری از بازنشستگان روستایی در سالهای آخر زندگی میشود.
• شکاف مزایا: حداقل مستمریها به دلیل تورم بهمیزان قابل توجهی کاهش یافته است و بسیاری از بازنشستگان را با مشکلات مالی مواجه کرده است.
• فساد و سوءمدیریت: اتهامات فساد و سوءمدیریت، منابع مالی را کاهش داده و اعتماد عمومی به سیستم بازنشستگی را از بین برده است.
پرسنل بیش از حد استرس مالی را تشدید میکند:
• بار بیش از حد: بخش دولتی متورم ایران که حدود ۵ میلیون کارمند را شامل میشود، بهطور قابل توجهی بر صندوقهای بازنشستگی فشار وارد میکند و شکاف مالی قابل توجهی ایجاد میکند که بیش از ظرفیت تخمین زده شده است.
• کسری مشارکت: تعداد زیاد کارمندان دولت ممکن است منجر به مشارکت ناکافی برای پوشش پرداختهای آینده شود، بهویژه در مورد متوسط دستمزدهای پایین و تورم بالا.
• مقایسه با سایر کشورها: مشخصاً، ایالات متحده با جمعیت ۳۴۰ میلیون نفری، تنها ۳ میلیون( ۱ درصد) کارمند فدرال دارد که در مقایسه جمعیت ۸۹ میلیون نفری ایران با بیش از ۵ میلیون نفر کارمند(۵٫۵ درصد) نشاندهنده ناکارآمدی و فشار مالی بخش دولتی بزرگ ایران است. پرداختن به این چالشها برای تضمین دوام بلندمدت نظام بازنشستگی ایران و حفظ رفاه بازنشستگان بسیار مهم است.
ب: بازگشایی پیچیدگی: اهمیت چالشهای نظام بازنشستگی ایران
مشکلات نظام بازنشستگی ایران به چند دلیل عمیقا نگران کننده است:
• بیثباتی اقتصادی: سیستم به دلیل سوء مدیریت، اختلاس و پیری جمعیت با ورشکستگی مواجه است. این میتواند منجر به موارد زیر شود:
– افزایش مخارج دولت: تعیین میزان دقیق بودجه ملی ایران که برای نجات صندوقهای بازنشستگی تخصیص داده میشود، به دلیل فقدان دادههای کامل و قابل دسترس میتواند چالش برانگیز باشد. با این حال، در اینجا برخی از برآوردها و بینشها برای ارائه تصویر واضحتر وجود دارد:
برآوردها:
شرق نیوز: ۶.۶۲ میلیارد دلار: به گزارش خبرگزاری شرق، در بودجه جاری ۶.۶۲ میلیارد دلار از هزینههای عمومی به صندوقهای بازنشستگی اختصاص یافته است. با این حال، گفتنی است که این ممکن است تمام کمکها یا حمایت مالی ارائه شده به صندوقهای بازنشستگی مختلف را پوشش ندهد.
– تحلیل کارشناسان: برخی کارشناسان تخمین زدهاند که دولت ممکن است حتی بیشتر هزینه کند، هزینهای معادل ۱۵ تا ۲۰ درصد بودجه ملی که برای حمایت از صندوقهای بازنشستگی استفاده میشود.
– تورم و کاهش ارزش پول: اقدامات دولت در جهت چاپ پول برای پوشش کسری بازنشستگی میتواند باعث افزایش تورم شود و ارزش حقوق بازنشستگی را بیشتر کاهش دهد و مشکلات اقتصادی ایجاد کند.
– ناآرامی اجتماعی: ناامیدی در میان مستمری بگیرانی که با پرداختهای ناکافی مواجه هستند میتواند منجر به اعتراض و بیثباتی شود و تنشهای اجتماعی را افزایش دهد.
• بحران انسانی: بسیاری از بازنشستگان برای زنده ماندن با حقوق بازنشستگی ناچیزی که دریافت میکنند، بهسختی تلاش میکنند و اغلب به زیر خط فقر میرسند. این میتواند به موارد زیر منجر شود:
– افزایش فقر و سوءتغذیه: نداشتن مستمری کافی میتواند سالمندان را در برابر ناامنی غذایی و مشکلات بهداشتی آسیب پذیر کند.
– تضاد بین نسلی: نسلهای جوان ممکن است بار حمایت از سالخوردگان و بزرگان خود را به دلیل سیستم بازنشستگی ناکارآمد احساس کنند، که باعث ایجاد تنش و رنجش احتمالی میشود.
– از دست دادن حیثیت و امنیت: بازنشستگانی که در طول زندگی خود زحمت کشیدند، مستحق زندگی امن و با عزت هستند که نظام کنونی از تامین آن عاجز است.
• پیامدهای سیاسی: نارضایتی عمومی از سیستم بازنشستگی میتواند اعتماد به دولت را تضعیف کند و منجر به موارد زیر شود:
– از دست دادن مشروعیت: عدم رسیدگی به این موضوع حیاتی میتواند اعتماد عمومی به توانایی رژیم در مدیریت اقتصاد و رفاه اجتماعی را از بین ببرد.
– احتمال ناآرامی سیاسی: افزایش نارضایتی در میان بازنشستگان و خانوادههای آنها میتواند به اعتراضات و ناآرامیهای اجتماعی دامن بزند و ثبات رژیم را به چالش بکشد.
پیامدهای بالقوه عدم اقدام:
اگر رژیم ایران به مشکلات مربوط به سیستم بازنشستگی رسیدگی نکند، وضعیت بهطور بالقوه میتواند بدتر و منجر به موارد زیر شود:
• فروپاشی اقتصادی: بار سیستم بازنشستگی شکست خورده میتواند باعث فروپاشی اقتصادی گستردهتری شود که پیامدهای ویرانگری برای کل کشور خواهد داشت.
• فروپاشی اجتماعی: افزایش فقر، نارضایتی و ناامیدی در میان بازنشستگان و خانوادههای آنها میتواند منجر به ناآرامی و بیثباتی اجتماعی گسترده شود.
• آشفتگی سیاسی: عدم رسیدگی به این موضوع مهم میتواند تنشهای سیاسی موجود را تشدید کند و بهطور بالقوه حتی مشروعیت رژیم را تهدید کند.
پ: پازلهای بازنشستگی جهانی: پیمایش چالشهای مشابه فراتر از ایران
بسیاری از کشورها با مشکلات حقوق بازنشستگی مشابه آنچه که در حال حاضر ایران تجربه میکند، مواجه بودهاند و جهتگیریهای آنها چشماندازهای ارزشمند و درسهای بالقوهای را برای ایران ارائه میدهد. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
کشورهایی که سیستم بازنشستگی خود را با موفقیت اصلاح کردند:
• ایتالیا: در دهه ۱۹۹۰، ایتالیا به دلیل پیری جمعیت و مزایای ناپایدار با یک بحران قریبالوقوع بازنشستگی مواجه شد. آنها اصلاحات متعددی از جمله افزایش سن بازنشستگی، افزایش مشارکتها و پیوند دادن مزایا به تورم را اجرا کردند. این اقدامات، اگرچه در ابتدا محبوبیت مردمی نداشت، اما به تثبیت سیستم و اطمینان از دوام طولانی مدت آن کمک کرد.
• شیلی: در دهه ۱۹۸۰، شیلی اصلاحات بنیادینی را آغاز کرد و سیستم بازنشستگی متناوب را با سیستم بازنشستگی قطعی جایگزین کرد. این تغییر، مسئولیت پسانداز برای بازنشستگی را بر عهده افراد قرار داده و موجب کاهش بار دولت و ارتقاء برنامهریزی مالی شخصی شد.
• سوئد: در حالی که سوئد با چالشهای جمعیتی مشابهی روبرو بود، سیستم بازنشستگی خود را در قرن بیستم بهطور فعال اصلاح کرد. سیستم آنها دارای سن بازنشستگی منعطف، تنظیمات خودکار بر اساس شرایط اقتصادی و ترکیبی از عناصر پرداختی و از پیش تأمینشده است که به ثبات و پایداری نسبی آن کمک میکند.
کشورهایی که هنوز با چالشهای بازنشستگی دست و پنجه نرم میکنند:
یونان: یونان نیز مانند ایران با بحران مالی مواجه بود که بخشی از آن ناشی از سیستم بازنشستگی ناپایدار بود. در حالی که اقدامات ریاضتی به کاهش کسری بودجه کمک کرد، این سیستم همچنان شکننده است و بسیاری از بازنشستگان هنوز با مزایای ناکافی مواجه هستند.
• برزیل: سیستم پرداختی برزیل نیز به دلیل پیری جمعیت و بیثباتی اقتصادی از چالشهای مهمی رنج میبرد. تلاش برای افزایش سن بازنشستگی و مزایای اصلاحات با مقاومت سیاسی روبرو شده است و مانع راهحلهای جامع شده است.
• چین: اگرچه چین با بحران فوری مواجه نیست، اما پیری سریع جمعیت چین نگرانیهایی را در مورد پایداری بلندمدت سیستم بازنشستگی دولتی آن موجب شده است. بحثهای اولیه در مورد افزایش سن بازنشستگی و تنوع بخشیدن به سیستم، رویکرد پیشگیرانهای را که آنها اتخاذ میکنند برجسته میکند.
ت: رونق مالی: بررسی داستانهای موفق در راه حلهای بازنشستگی ایالات متحده
سیستم بازنشستگی ایالات متحده چندین داستان موفقیت آمیز ارائه میدهد که برای وضعیت ایران قابل تامل است. در اینجا نگاهی دقیقتر به برخی از عناصر کلیدی وجود دارد:
۱) مدل ۴۰۱(K)
• کاهش هزینههای دولت: طرحهای ۴۰۱(K) مسئولیت پسانداز بازنشستگی را از دولت به افراد منتقل میکند و بار مالی را کاهش میدهد.
• مشوقهای مالیاتی برای کارمندان: مشارکت در طرحهای ۴۰۱(K) اغلب از مالیات کسر میشود و افراد را تشویق میکند تا برای بازنشستگی پسانداز بیشتری را صرف کنند.
• کاهش هزینه کارفرما: شرکتهایی که طرحهای ۴۰۱(K)ارائه میکنند از کاهش مالیات بر حقوق و دستمزد و بدهیهای مستمری بالقوه کمتر بهرهمند میشوند.
• مشوقهای مالیاتی برای کارفرمایان: تطبیق مشارکتهای کارکنان میتواند برای شرکتها کسر مالیات باشد و مشوقهای بیشتری برای مشارکت آنها در سیستم باشد.
• تامین مالی افزایش یافته سرمایه: از آنجا که افراد واریزهای۴۰۱(K) خود را در صندوقها و سهام سرمایهگذاری میکنند، سرمایه موجود برای شرکتها و اقتصاد را افزایش میدهند.
۲) تنوع منابع درآمد:
• بازنشستگان موفق در ایالات متحده اغلب به ترکیبی گوناگون از منابع درآمد متکی هستند:
– طرحهای۴۰۱(K): ارارائه یک جریان ثابت درآمد در دوران بازنشستگی از طریق برداشت یا مستمری.
– حسابهای کارگزاری: ارائه دسترسی زودهنگام به وجوه برای شرایط اضطراری یا ارتقای سبک زندگی از طریق برداشت یا فروش سرمایه گذاری.
– درآمد اجاره: ایجاد درآمد غیرفعال از طریق مالکیت املاک.
– تامین اجتماعی: بهعنوان یک شبکه ایمنی و مکمل سایر منابع درآمد عمل میکند.
– داراییهای کم خطر(بافر) ایمن: تامین نقدینگی و ثبات در زمان رکود بازار یا کاهش رشد اقتصادی از طریق سرمایهگذاری در اوراق قرضه شهرداری، اوراق قرضه شرکتی پربازده، اوراق قرضه دولتی و خزانهداری و حسابهای بیمه عمر با ارزش نقدی بیمهای.
۳) راهنمایی مشاور مالی:
• مشاوران مالی نقش مهمی در کمک به افراد دارند، بنابراین:
– برای کمک به حداکثر رساندن پسانداز بازنشستگی و انباشت ثروت.
-کمک به توسعه راهبردهای توزیع درآمد موثر برای حفظ سبک زندگی مطلوب در دوران بازنشستگی.
۴) مقررات مالی قوی:
• صنعت مالی ایالات متحده از دهه ۱۹۳۰ تحت مقررات مهمی قرار گرفته است:
– حفاظت از سرمایهگذاران در برابر شیوههای تقلب و تضمین شفافیت.
– به حداکثر رساندن ایمنی مالی و ترویج شیوههای سرمایهگذاری مسئولانه.
ث: نقشه ابتکارات پیش رو: وزارتخانههایی که میتوانند با مشکلات بازنشستگی ایران مقابله کنند و از رویکرد آمریکا استقبال کنند.
اجرای یک برنامه به سبک ۴۰۱(K) در ایران احتمالاً شامل چندین وزارتخانه و ارگانهای دولتی است که مشابه سیستم بازنشستگی فعلی با یکدیگر همکاری میکنند:
۱) وزارت کار و امور اجتماعی:
• نقش مدیریت: این وزارتخانه قبلاً بر سازمان اصلی تأمین اجتماعی نظارت داشته و احتمالاً میتوانند در توسعه و اجرای یک سیستم مشابه ۴۰۱(K)مدیریت کنند.
• وظایف: تعریف معیارهای واجد شرایط بودن، ایجاد سیستمهای مشارکت، تنظیم گزینههای سرمایه گذاری، و اطمینان از مشارکت کارکنان و کارفرمایان.
۲) وزارت امور اقتصادی و دارایی:
• نظارت مالی: نظارت بر سلامت مالی سیستم مشابه ۴۰۱(K)، مدیریت مشارکتهای دولت (در صورت وجود)، و ارزیابی تأثیر آن بر امور مالی ملی.
• مشوقهای مالیاتی: طراحی و اجرای مزایای مالیاتی برای مشارکت کارکنان و کارفرمایان برای ایجاد مشوق مشارکت.
۳) سازمان برنامه و بودجه:
• تخصیص بودجه: تعیین بودجه اولیه برای سیستم به مانند ۴۰۱(K) و تخصیص بالقوه منابع بودجه جاری برای کمکهای دولتی یا برنامههای مشابه.
• تحلیل اقتصادی: ارزیابی تأثیر اقتصادی سیستم مشابه ۴۰۱(K) بر بازارهای سرمایه، فعالیتهای سرمایه گذاری و رشد کلی اقتصادی.
۴) مجلس( پارلمان)
• تصویب قانون: ایجاد چارچوب قانونی برای سیستم ۴۰۱(K)، از جمله واجد شرایط بودن، قوانین مشارکت، مقررات سرمایه گذاری، و مشوقهای مالیاتی.
• نظارت: مسئول دانستن دولت برای مدیریت، شفافیت و اثربخشی سیستم.
۵) بانک مرکزی ایران:
• مقررات مالی: نظارت بر فعالیتهای مانند ۴۰۱(K) صندوقها، اطمینان از انطباق با مقررات مالی، و حفاظت از منافع سرمایهگذار.
• سیاست پولی: باید تاثیر بالقوه این سیستم در مقیاس بزرگ را بر عرضه پول و نقدینگی بازار در نظر گرفت.
ذینفعان مکمّل:
• موسسات مالی: بانکها، شرکتهای سرمایه گذاری و مدیران دارایی نقش مهمی در مدیریت حسابهایی نظیر۴۰۱(K)، ارائه گزینههای سرمایه گذاری و ارائه مشاوره مالی ایفا میکنند.
• نمایندگان کارفرما و کارمند: نظرات آنها در مناسب سازی سیستم برای رسیدگی به نیازها و نگرانیهای خاص هر دو طرف ارزشمند خواهد بود.
• کارشناسان و دانشگاهیان مستقل: تحقیق و تحلیل در مورد اقتصاد، بازار کار و سیستم مالی ایران برای طراحی یک برنامه موثر۴۰۱(K) ضروری خواهد بود.
توجه به این نکته ضروری است که اجرای یک برنامه نظیر ۴۰۱(K) در ایران فرآیندی پیچیده و چالش برانگیز خواهد بود. عوامل متعددی از جمله اولویتهای فرهنگی، مقررات مالی موجود و زیرساختهای اقتصادی نیاز به بررسی دقیق دارند.
در حالی که مدل ۴۰۱(K) در ایالات متحده دیدگاههای ارزشمندی را ارائه میدهد، انطباق آن با شرایط خاص ایران و اطمینان از همسویی آن با چارچوبهای قانونی و اقتصادی موجود بسیار مهم است. گفتگوی باز، همکاری و نظارت مستمر برای اجرای موفقیت آمیز و پایداری بلندمدت آن ضروری است.
دکتر بردیا حریری، مدیر مالی و مشاور سرمایهگذاری از سیلیکون ولی، کالیفرنیا، به عنوان سخنگوی ایرانسانس فعالیت میکند. این پلتفرم غیرانتفاعی با هدف متحد کردن متخصصان ایرانی، بازسازی اقتصاد ایران و تضمین موقعیت برحق جهانی آن است.
وب سایت: www.Iranaissance.org
ایمیل: bardia.hariri@iranaissance.org”
از: گویا