مصطفی مهرآئین، جامعهشناس و استاد دانشگاه که ۹فروردین۱۴۰۴ نامهای سرگشاده به علی خامنهای نوشت و در کسوت مدرس جامعهشناسی دوران زمامداری او را نقد کرد، دهم فروردینماه با انتشار تصویر ابلاغیهای در یک پست اینستاگرامی از تشکیل پرونده در دادسرای فرهنگ و رسانه برای خود خبر داد.
مهرآیین نوشته است: «محض رضای خدا میذاشتید بیست و چهار ساعت بگذره بعد اینو میفرستادید. برای من فرقی نمیکنه شما در ذهنتون چی میگذره. من کماکان کار آموزگاری خودمو انجام میدم.»
با این حال او ساعتی پس از انتشار ابلاغیه، نامهای دیگر خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت. او در نامه دوم نیز نقدهای نامه اول و پیشنهادهای خودش برای اصلاح امور را بار دیگر مطرح کرد. او به علی خامنهای پیشنهاد عذرخواهی از مردم، برگزاری رفراندوم، مذاکره مستقیم با آمریکا و کنارهگیری از حکومت را داده است.
در طول دوره زمامداری علی خامنهای افرادی که دست به قلم شدند و به او نامه نوشتهاند، هزینههای زیادی پرداخت کردهاند. مصطفی مهرآئین هم با علم به همین موضوع در نامه دوم ضمن نقد این رویه نوشته است: «اگر چنان چه نیروهای تحت امرتان دستور به زندان دادند من با روی باز آن را میپذیرم اما باز آز آن جا به شما پیام خواهم داد: «بدون بخشایش آیندهای در کار نخواهد بود.»
***
مصطفی مهرآئین، جامعهشناس و استاد دانشگاه نهم اسفند در نامهای که در صفحه اینستاگرام خود قرار داد، علی خامنهای را خطاب قرار داد و دوران زمامداری او را به مثابه یک پایاننامه یا رساله دانشجویی تحلیل کرد.
او در بخشی از این نامه نوشته: «پرسش کلیدی مطرح شده در عقلانیت سیاسی شما این است: دشمنان داخلی و خارجی من چه کسانی هستند و چگونه میتوانم آنها را ارشاد یا تنبیه کنم» او توضیح داده که وجود چنین پرسشی در رساله حکومتداری علی خامنهای عجیب نیست چرا که او روحانی است و یک روحانی نمیتواند هدفی جز ارشاد دیگران در زندگی داشته باشد. فعل تنبیه هم به مجموعه اهداف او اضافه شده چون او دارای قدرت است و یک روحانی ساده نیست.
مهرآئین کل رساله زمامداری خامنهای را در سه پرسش و پاسخ خلاصه کرده است: «دشمن کیست؟ آمریکا و نیروهای داخلی علاقمند به آن.
شیوه برخورد با آمریکا چیست؟ جنگ نرم و سخت.
نتیجه چیست؟ ویرانی ایران یا سرزمین سوخته ایران.»
او سپس در کسوت داور یک پایاننامه پیشنهادهای خود را برای اصلاح رساله با توضیح این که فرصتی محدود و فشرده برای اصلاح وجود دارد، مطرح میکند: «الف: پرسش خود را به پرسش چگونگی ممکن ساختن زندگی شرافتمندانه برای مردم ایران تغییر دهید،
ب: هدف رساله خود را شناسایی راههای ممکن ساختن زندگی شرافتمندانه برای مردم ایران معرفی کنید.
ج: در تدوین ادبیات تجربی و نظری پاسخهای طرح شده در مقابل این پرسش از کلیه محققان و اهل فکر این مملکت استفاده کنید.»
او قسمت «د» را به روششناسی چگونگی بردن پاسخهای نظری به سطح واقعی و تجربی و عملیاتی اختصاص داده و ده مورد از کارهایی که علی خامنهای باید انجام دهد را مطرح کرده است.
۱. در یک نشست عمومی با مردم ایران اعلام کنید که کل پروژه عقلانیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی و شخص شما و آیتالله خمینی در سالهای گذشته اشتباه بوده است.
۲. در این نشست از همه مردم خصوصا مردمی که به هر شکل از سوی شما آسیب دیدهاند، عذرخواهی کنید.
۳. بعد از معذرتخواهی از مردم اعلام کنید در یک رفراندوم از مردم خواهید پرسید که دوست دارند در چه نظام سیاسی زندگی کنند، اعلام کنید که نظام ولایت فقیه یا هر نظام سیاسی دیگر جز نظامهای سیاسی مردم محور دیگر گزینهای برای نظام سیاسی ایران نخواهد بود.
۴. همزمان با این اعلام به مذاکره مستقیم با آمریکا بپردازید و با واگذار کردن کل مساله اتمی به دانشگاههای فنی کشور، این مساله را از حوزه امنیت ملی و سیاست خارج کنید. به طور کلی دوگانه دشمنی آمریکا و ایران را منحل کنید و وضعیت کشور در نظام بینالملل را عادی اعلام نمایید یا به شیوه ژاپن اعلام کنید از این به بعد قانون اساسی ما قانون اساسی صلح خواهد بود.
۵.سپاه و گروههای نیابتی را در ارتش کشور ادغام کنید و انحلال آنها را اعلام کنید.
۶. همه زندانیان سیاسی و محصورین را آزاد کنید.
۷. به کلیه ایرانیان خارج از کشور اعلام کنید از حق بازگشت عادی به کشور و داشتن زندگی شرافتمندانه در این کشور برخوردارند.
۸. کلیه نهادهای انقلابی را منحل کنید و نظم سیاسی کشور را مبتنی بر نظم کشورهای دموکراتیک تبدیل به یک نظم متعارف و عادی کنید.
۹. پس از برگزاری رفراندوم و تعیین نظام سیاسی به رییسجمهور فعلی دستور دهید تیمی از حقوقدانان و سیاسیون و بزرگان فکری کشور برای تنظیم متن قانون اساسی جدید تشکیل دهد و آن را در یک رفراندوم به تائید مردم برساند.
۱۰. اعلام کنید آزادی اندیشه و بیان و اعتراض از حقوق مسلم مردم است.»
او سپس از علی خامنهای خواسته پس از انجام تمام این امور که نهایتا باید در یک بازه شش ماهه تا یکساله انجام شوند، از قدرت کنارهگیری کند.
او در نامه دوم که ساعاتی پس از ابلاغیه تشکیل پرونده امنیتی برای او منتشر شد، با مثال قرار دادن آفریقای جنوبی تاکید کرده که هنوز فرصت اندکی برای اصلاح وجود دارد. او ضمن تاکید بر آنچه در نامه اول نوشته بود از علی خامنهای میخواهد که «الگوی بخشایش» شود و «در آرامش از قدرت کنارهگیری کند و مهیای دیدار با خداوند شود.»
مهرآئین در بخش دیگری از نامه دوم ضمن اشاره به اندیشههای خود در دوران جوانی مینویسد: «جناب آقای خامنهای من شما را از سالهای دور میشناسم . آنروزها در میان ما جوانان مشتاق به اندیشههای مرحوم شریعتی که مورد غضب روحانیون بود این جمله امید بخش مطرح بود که یک روحانی به نام سید علی خامنهای وجود دارد که با انتقادهای علی شریعتی به نوع دینداری سنتی و روحانیت سنتی همراه است. باز میشنیدیم که شما دوست مرحوم شجریان، مرحوم اخوان ثالث و استاد شفیعی کدکنی هستید. آنروزها در دنیای نوجوانی ما حضور افرادی چون شما امید بخش بود . اکنون از شما میپرسم واقعا بر شما چه گذشت که چنین شدید و از خود انسانی ساختید که تنها میتوان در یک کلمه آن را باور ناپذیر دانست؟»
او در این نامه سوالات دیگری هم از علی خامنهای پرسیده است: «چه شد در چشم مردم تبدیل به یک رهبر ناپذیرفتنی شدید؟ هرگز خود را با این پرسش رو به رو ساختهاید که من چگونه تبدیل به ابژه نفرت و کینه مردم جامعهام شدم؟»
مهرآئین در ادامه این نامه بار دیگر با یادآوری سن و سال خامنهای نوشته: «اکنون که به مرگ نزدیکتر هستید رویکرد خود به زندگی، قدرت و سیاست را تغییر دهید و با مبنا قرار دادن دو اصل «برگشتناپذیری» و «بخشایش» نام خود را از بسیاری سیاهیها دور سازید. برگشتناپذیری یعنی دیگر نمیتوان کاری برای گذشتهای که بر ما گذشته است، کرد اما بخشایش یعنی هنوز امید باقی است.»
مهرآئین ضمن اشاره به تشکیل پرونده و دادگاه برای افرادی که به خامنهای نامه نوشتهاند، آورده: «نعوذ بالله شما که از خداوند برتر نیستید. ما روزانه صدها بار از خداوند گله میکنیم و باز نام او را مایه آرامش خود میسازیم. این چه رسمی است که شما در سیاست این مملکت بنیان گذاشتهاید.»
این اولین بار نیست که یک متفکر اجتماعی دست به قلم میبرد و سیاستهای علی خامنهای را نقد میکند نامهنگاری به علی خامنهای عمری به درازای تاریخ رهبری او دارد و زندان سرنوشت محتوم نویسندگان نامه به علی خامنهای بوده است از علی اکبر سعیدی سیرجانی و احمد قابل تا ابوالفضل قدیانی و محمد نوریزاد و حتی نامه ۱۴ نفری که خواهان استعفای خامنهای شده بودند و بسیاری از آنها هنوز در حبس به سر میبرند.
احسان مهرابی پیشتر در سلسله گزارشهایی به سرنوشت نویسندگان نامه سرگشاده به علی خامنهای پرداخته بود. این گزارشها را از لینکهای زیر میتوانید بخوانید.
سرنوشت نویسندگان نامههای سرگشاده به خامنهای؛ سعیدی سیرجانی و نوشیدن جام شوکران
سرنوشت نویسندگان نامههای سرگشاده به رهبر؛ نامه شعله سعدی به «مهندس خامنهای»
سرنوشت نویسندگان نامههای سرگشاده به خامنهای؛ سازگارا و کمک برای حسابکشی
سرنوشت نویسندگان نامههای سرگشاده به خامنهای؛ احمد قابل؛ حبس، بیماری و مرگ
سرنوشت نویسندگان نامههای سرگشاده به خامنهای؛ طبرزدی: علی شکنجهگاه نداشت