بیش از نیم قرن پیش در سال ۱۳۴۷ «جشنواره سینمایی سپاس» که خصوصی بود و چهار سال بعد، نخستین دوره «جشنواره جهانی فیلم تهران» با حمایت شهبانو فرح پهلوی برگزار شد اما متاسفانه تا سال ۱۳۵۶ بیشتر دوام نیاورد و «سینماآتشزنها» چهره سیاسی ایران را تغییر دادند
جشنواره فیلم معتبر در جهان یکی از شاخصهای توسعه کشورها محسوب میشوند. برای همین کشوری مانند عربستان سعودی که هنوز صنعت سینما در آن نوپا است، چه برای فیلمسازی و چه برای برگزاری جشنواره سینمایی معتبر، سرمایهگذاری هنگفتی انجام میدهد.
عربستان سعودی تا همین شش هفت سال پیش سالن سینما نداشت و اکنون ۶۰۰ سالن سینما دارد. همین چند ماه پیش نیز سومین دوره جشنواره جهانی فیلم دریای سرخ در شهر جده در عربستان سعودی در حالی پایان یافت که این جشنواره توانسته است به جشنوارهای معتبر تبدیل شود. اعتبار جشنوارهها به شخصیتهایی است که در آن شرکت میکنند و در سومین دوره جشنواره دریای سرخ، ستارگان جهانی دنیای سینما مانند جانی دپ، ویل اسمیت، شارون استون، هال بری و… روی فرش قرمز این جشنواره قدم گذاشتند و ستارههایی چون نیکلاس کیج و دایان کروگر جایزه افتخاری دریافت کردند.
ایران جزو اولین کشورهای جهان بود که صاحب سالن سینما شد و جزو اولین کشورهایی است که برای ساخت فیلم سینمایی اقدام کرد. بیش از نیم قرن پیش در سال ۱۳۴۷ «جشنواره سینمایی سپاس» که خصوصی بود و چهار سال بعد در سال ۱۳۵۱، نخستین دوره «جشنواره جهانی فیلم تهران» با حمایت شهبانو فرح پهلوی برگزار شد که تا شش دوره ادامه یافت اما متاسفانه تا سال ۱۳۵۶ بیشتر دوام نیاورد و «سینماآتشزنها» چهره سیاسی ایران را تغییر دادند.
پس از آن تا چهار سال هیچ جشنوارهای برگزار نشد تا اینکه در سال ۱۳۶۱، وقتی پیروان روحالله خمینی موفق شدند همه مخالفانشان را سرکوب کنند و در روزهای پیروزیشان موسوم به دهه فجر جشنهایی بر پا کنند، نخستین جشنواره فیلم فجر هم برگزار شد. این جشنواره نخست تنها به بررسی آثار سینمای ایران اختصاص داشت و سالها بعد در سال ۱۳۷۴ بود که بخش بینالملل هم به آن اضافه شد.
اگر چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال ۱۴۰۱ از طرف هنرمندان و مردم طوری تحریم شد که حتی نتوانستند جایزه سیمرغ بلورین «نگاه مردمی» را به فیلمی اهدا کنند، جشنواره چهلودوم آنقدر مضحک است که دیگر حتی ارزش تحریم کردن هم ندارد؛ بلکه یک «عزاواره» است که تنها خودیهای خاص در آن حضور دارند و حتی همه خودیها هم نیستند.
در جستاری که چند وقت پیش به نام «رقابت بیرقیب» در ایندیپندنت فارسی نوشتم، نشان دادم که چگونه فیلمهای انتخابشده به ارگانهای مختلف ربط دارند و اساسا حتی سینمایی شبهمستقل و نیمهمستقل هم وجود ندارد. بنابراین دیگر قصد ندارم آن حرفها را تکرار کنم و علاقهمندان میتوانند همان مقاله را بخوانند.
در افتتاحیه جشنواره فجر ۱۴۰۲ محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، از پرویز شیخطادی دعوت کرد روی صحنه برود تا از او تقدیر شود. این در حالی است که حتی بسیاری از اهالی سینما هم نام شیخطادی را نشنیده بودند چه برسد مردم عادی. او کرواتی با خود آورده بود که به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم کند و بعد طی نطقی، از اینکه عدهای تندرو سالهای اول انقلاب با کروات مخالف بودند و الان خودشان رفتهاند خارج کروات میزنند، گلایه کرد. سپس مانند مارگیری که معرکه گرفته بود، از زیر کتش یک روسری درآورد و گفت حالا هم دارند به خاطر روسری خسارت وارد میکنند؛ و جالب آنکه وقتی روسری را از زیر کتش درآورد، همان تماشگران دستچینشده هم برایش کف زدند و هورا کشیدند.
«بیبدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده و نویسندگی کاظم دانشی که فیلمی در ستایش اعدام و قصاص است و الناز شاکردوست در آن بازی میکند، امسال در بخش «نگاه نو» که بخش بیاهمیتی است، شرکت کرد. این فیلم چون یکی از خودیترین فیلمها است، برای جا انداخته شدن به جاروجنجال نیاز داشت که الناز شاکردوست آن را انجام داد. او بلیت خرید و در پردیس کوروش، پس از پایان فیلم جلو پرده رفت و عصبی و پرخاشگرانه به راه ندادن این فیلم به بخش اصلی اعتراض کرد و گفت: «میخواهم با مردم حرف بزنم. خوشحالم کنار شما مردمام و کنار شما این فیلم را دیدم. من هم مثل شما بلیت خریدم که اینجا باشم چون حضور من برای داشتن هر تریبونی در جشنواره فجر خط خورده، آمدم با شما حرف بزنم و قضاوت درباره این را که چرا این فیلم در بخش سودای سیمرغ نیست، به شما مردم و تاریخ بسپارم».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «سالها است عادت کردهام که صدایم به هیچ جا نرسد. بخشی به نام نگاه نو گذاشتند برای فیلمهایی که هیچ دلیلی برای حذفشان ندارند. این بخش را میگذارند تا آن فیلم را زندهبهگور کنند.»
نکته جالب این است که او با کلاه و روسری در سالن سینما جلو پرده حرف میزد و وقتی نیروهای حراستی میخواستند او را از سالن بیرون ببرند، تعدادی از زنان تماشاچی به دفاع از او پیش آمدند و نکته مهم این است که این خانمها حجاب اجباری و حکومتی نداشتند؛ یعنی حتی اندک مردمی هم که به تماشای فیلمهای جشنواره میروند، خود را به پوشیدن حجاب اجباری مقید نمیکنند.
جنجال دیگر مربوط میشود به «اصغر نعیمی». او کارگردان «دو روز دیرتر» است که فیلمش در جشنواره حضور داشت اما وقتی برای دیدن فیلمش به سالن نمایش برج میلاد رفت، او را به سالن نمایش راه ندادند و طبیعی است که بسیار عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد و او را ناسزاگویان از سالن دور کردند. بدینسان، فیلمی که قرار بود تنور جشنواره را گرم کند، آن را به آتش کشید.
تا این مقاله منتشر شود، شاید چند رسوایی دیگر هم به بار آمده باشد که سخن گفتن از همه آنها تنها اتلاف وقت و تبلیغ مجانی برای این جشنواره بیرنگورو است.
صنعت سینما مانند بقیه صنایع در ایران فرازونشیب بسیاری داشته اما میانگین آن «هر سال دریغ از پارسال» بوده است و اگر گاهی یک قدم جلو گذاشته، بهسرعت عقب رانده شده است. اگر دورنمای آن را نگاه کنیم، مانند قطاری که به عقب میرود، سال به سال عقب رفته است و اکنون در نقطه سقوط قرار دارد.