اظهارات اخیر حسن روحانی در دیدار با اساتید نمونه دانشگاهی، بار دیگر برخی موضوعات حساس را در میان فعالان و تحلیل گران سیاسی مطرح کرد.
رئیس جمهور برای چندمین بار از اساتید دانشگاهی و متخصصان خواست که وارد صحنه شده، ضمن نقد عملکرد دولت راهکارهای تخصصی ارائه دهند.
وی از برخورد امنیتی با اساتید دانشگاه و جاسوس تلقی کردن آنها مجددا انتقاد کرد.
اینک اجازه میخواهم در پاسخ به دعوت آقای روحانی چند نکته مقدماتی را یادآور شوم:
۱- بیمیلی، احتیاط یا انفعال جامعه مدنی و دانشگاهی نسبت به نقد عملکرد دولت و ارائه راهکار، ریشه در فضای امنیتی ایجاد شده در هشت سال گذشته دارد که متاسفانه نه تنها از بین نرفتهاند بلکه عدهای (که پیشتر در نوشتههای خود نشانههای صریحی از آنها داده بودم) حتی در صدد تشدید آن هستند.
درست است که عدهای در تداوم این فضای امنیتی منافع مادی دارند اما همه طرفداران اینگونه نیستند. برخی از آنها مخصوصا در ردههای پایین اداری بر اثر تبلیغات جهت دار و نظاممند واقعا و صادقانه باور کردهاند که عدهای در صدد جاسوسی و براندازی بودهاند و عملکرد دستگاههای امنیتی در مقابله با این اتفاق قابل تقدیر است …
آنها تندروهای مورد اشاره را سربازان خط مقدم مبارزه با توطئه دشمن میدانند. حداقل کاری که در مقطع فعلی دولت میتواند انجام دهد این است که این عده را با واقعیت ماجرا و برخی مسایل پشت پرده (در حد قابل طرح) آشنا کند.
۲-حسن روحانی باید یک الگوریتم مشخص برای اعتماد سازی با قشر فعال سیاسی و نخبه دانشگاهی تعریف کند. دغدغه این قشر بیشتر از آنکه مالی و اقتصادی باشد فرهنگی است. اما امنیتی کردن فرهنگ، مانعی در این راستا محسوب میشود. آنچه وزارت اطلاعات از زمان تشکیل دولت جدید انجام داده در نوع خود قابل تقدیر است.
تعداد دستگیریهای بیمورد و پرونده سازی به شکل محسوس کاهش پیدا کرده است اما مانع اصلی این است که بسیاری از فعالان و منتقدان خط شکن در دولت قبلی دستگیر و به حبسهای طولانی مدت محکوم شدهاند.
خط شکنهایی که میتوانستند در شرایط فعلی ریسک کرده و به کمک دولت بیایند. بخشی از فعالان سیاسی و منتقدان جسوری که در بیرون از زندان هستند، دارای حبسهای تعلیقی و انواع محکومیتها هستند. این همان پاشنه آشیلی است که روحانی به لحاظ قانونی نمیتواند در برابر آن کاری کند. اما حداقل کاری که روحانی باید جسارت آن را داشته باشد این است که وزارت اطلاعات پرونده سازیهای گذشته را مورد بازبینی قرار داده و از برخی افراد اعاده حیثیت کند. نفس همین کار اعتماد ساز است.
دولت باید به این افراد کمک کند که به سر کار خود برگردند و امکانی را برای فعالیت مجدد آنها فراهم کند. این حداقل خواسته فعالان سیاسی است. حسن روحانی باید تکنیک اعمال قدرت از طریق آرشیو را ناکارآمد کند.
۳- حسن روحانی انتظارات خود را از دانشگاهیان بیان کرده اما دانشگاهیان نیز مطالباتی دارند و انتظار دارند حداقل این مطالبات فراهم شود تا بتوانند مثل سالهای گذشته در صحنه نقد علمی و سیاسی فعال باشند.
حسن روحانی برای بردن برخی چهرههای دانشگاهی به پاستور چقدر تلاش کردند و چقدر از خودشان و اعتبارشان هزینه کردند؟
چند نفر از همکاران ایشان در مرکز تحقیقات استراتژیک و شورای عالی امنیت ملی در پاستور و دیگر مراکز مشاورهای مستقر شدهاند؟ اگر قرار باشد حسن روحانی به خاطر برخی ملاحظات و احتیاط کاریها پشت سر همکاران سابق خود را خالی کرده و حتی یکبار از آنها نامی نبرد واضح است که جامعه دانشگاهی به مثابه یک شبکه به هم پیوسته خیلی سریع این رفتارها را رمز گشایی کند.
وقتی قرار باشد با کوچکترین انتقاد تندروها، پشت منتقدان خالی شود، بر اساس کنش عقلانی کمتر کسی حاضر به انجام این کار است.
از طرف دیگر برخی نهادهای امنیتی تحت نظر دولت در سالهای گذشته از برخی دانشگاهیان علیه همکاران ایشان استفاده کردهاند. این رویه نیز باید متوقف شود. در این مورد آقای روحانی نمیتواند ادعا کند دستش بسته است.
چطور میتوان قبول کرد وزیر ارشاد مجوز حضور یک ناشر را امضا کند اما حراست مانع این حضور شود. حسن روحانی حداقل در قوه مجریه باید خطوط قرمز مورد نظرش را عنلی کند. نقض برخی آزادیهای قانونی از سوی نهادهای زیر مجموعه قوه مققننه پذیرفته نیست.
۴- ظاهرا استراتژی کلان حسن روحانی این است که بعد از حل و فصل نسبی مساله هستهای و یارانهها موضوع سیاست داخلی را در دستور کار قرار دهد.
این استراتژی را به نوعی دولتهای قبلی هم داشتند و عموما هم با شکست مواجه شد یا حداقل اینکه موفق نبود. معتقدم ضمن حفظ آرامش هم میتوان برخی موضوعات را به صراحت بیان کرد.
چرا حسن روحانی و همکارانش مدام از عملکرد اقتصادی دولت گذشته انتقاد میکنند اما از عملکرد امنیتی آن چیزی نمیگویند؟ در این مورد موضع انفعالی جوابگو نیست.
حسن روحانی باید پیش از فوت وقت و فروکش کردن امیدها، از فرصتهای موجود با حفظ آرامش استفاده کند. بحث منشور حقوق شهروندی نقطه آغاز بسیار خوبی بود اما متاسفانه مدتی است بحث در مورد آن دچار رخوت شده است.
انتخابی کردن روسای دانشگاه و حتی درخواست از دانشگاه آزاد برای اعمال این قاعده، بسیاری از دانشگاهیان را امیدوار خواهد کرد. با کمی تعدیل میتوان این فرمول دمکراتیک را حتی در مدارس هم پیاده کرد. اینها در اختیار قوه مجریه است.
همزمان با طرح نظام سلامت که بسیار ارزشمند است باید طرح آموزش حقوق شهروندی در مدارس و دانشگاهها هم کلید میخورد و مقدمات آن برای سال تحصیلی بعد آماده میشد.
۵- آقای روحانی! حضرتعالی در مراسم روز کارگر شرکت داشتید، به نظرم برای اثبات انتقاد پذیری خود باید از آنهایی که در میدان آزادی دستگیر شدند، دعوت میکردید تا حرفهایشان را در ورزشگاه آزادی بزنند تا مراسم شکل فرمایشی و یک طرفه پیدا نکند.
چرا وزیر کشور مجوز مراسم و راهپیمایی صادر نکرد؟ اگر وزارت کشور و سایر وزارتخانهها در این حد کم، حاضر به پرداخت هزینه نیستند، چگونه میتوان از دیگران انتظار داشت هزینههای به مراتب بیشتری بپردازند؟
نمیگویم دعوا راه بیاندازید اما هزینه کردن باید از خود دولت آغاز شود. اگر قرار باشد همه وزرا و مسولین دولتی کنج عافیت و احتیاط را برگزینند طبیعی است که دیگران انگیزه چندانی برای پرداخت هزینه نخواهند داشت. این هزینه دادن هاست که موجب اعتماد سازی و جلب حامی و وفادار میشود.
نمیگویم نهال آزادی و فضای سیاسی را باخون آبیاری کنید اما حداقل آن را تشنه نگذارید. برخی از دوستان حاضر در دولت که میخواهند از دانشگاهیان و فعالان در مقابل تندروها از دولت حمایت کنند، همان دوستانی هستند که در هشت سال گذشته با سکوت خود و هزینه ندادن عملا امکان آن را پیدا کردهاند که پست بگیرند.
اما آنهایی که چند سال پیش در بدترین شرایط امنیتی با تندروها درگیر شده و از آنها انتقاد کردهاند اکنون در گوشه زندان افتاده و از همه پستهای دولتی اخراج شدهاند.
آیا این اخلاقی است که ما فقط از دیگران انتظارکمک داشته باشیم ولی در قبال کمک به آنها مسولیتی را متوجه خودمان نکنیم؟
آقای روحانی اجازه دهید صریح باشیم. آیا سزای حسین موسویان این بود که با دلخوری ایران را ترک کند و هیچ کس جسارت دفاع کردن از او را نداشته باشد؟ زمانی که امثال موسویان، بنده، قهرمانپور، سیاستهای دولت گذشته را نقد میکردیم، برخی از دوستان فعلی هر نوع انتقادی را بیهوده میدانستند و به سکوت توصیه میکردند.
آیا این درست است که ما اخلاق را بر حسب موقعیت خودمان نقد کنیم؟
۶- بسیاری از فعالان جامعه مدنی دانشگاهیان و فعالان سیاسی خواهان موفقیت دولتاند چون با آن منافع مشترک دارند و در ضمن تجربه هشت سال گذشته را هم فراموش نکردهاند. آنها محدودیتهای دولت را هم میفهمند اما این به معنای توجیه کم کاری و ترس برخی از همکاران شما در دولت نیست.
فراموش نکنید زمان به نفع شما پیش نمیرود. هر چه از امید مردم کمتر شود تندروها فضای مانور بیشتری خواهند داشت. همایش دلواپسان آنهم پیش از یک سالگی دولت هشداری است به شما که با پرداخت هزینه طرفداران خود را گردهم آورید و از آنها حمایت کنید.
اگر زمان در حوزه سیاست خارجی و تا حدی کمتر اقتصادی به نفع شما پیش میرود، در حوزه سیاست داخلی که تعیین کنندهترین بخش است، زمان به سرعت علیه شما میگذرد. لطفا هشدار را جدی بگیرید.
شاهین دادخواه زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین
مشاور پیشین شورای عالی امنیت ملی در دولت اصلاحات
عضو تیم مذاکره کننده هستهای به سرپرستی حسن روحانی