فرامرز داور
یک سال از سرکوب اعتراضات «مهسا» در سال ۱۴۰۱ گذشته و طی این مدت، جمهوری اسلامی در حد مقدورات خود تلاش کرده از انزوای بینالمللی ناشی از اعتراضات و سرکوب خونین آن خارج شود. این نوشتار، بررسی کرده که آیا نظام حاکم بر ایران در این خواسته موفق بوده، یا هنوز در انزوای ناشی از اعتراضات به سر میبرد.
***
جمهوری اسلامی برای دومین سال متوالی همراه با روسیه، به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت نشده است. سال گذشته لغو این دعوت بهدلیل کشتار بیرحمانه معترضان در ایران بود. درحالیکه یک سال از آن روزها سپری شده، برگزارکنندگان این کنفرانس برای دومین سال متوالی، هیچ مقامی ایرانی را به این نشست دعوت نکردند و جای دو کشور ایران و روسیه، مجددا خالی بود.
کنفرانس امنیتی مونیخ از مهمترین گردهمایی سالانه است که رهبران جهان برای حفظ صلح در آن دور هم جمع میشوند. جمهوری اسلامی اینک یک سالی است که از دید دولتهای غربی، وارد سطح متفاوتی از تهدیدآفرینی بینالمللی شده است. تلاش برای آدمربایی و قتل مخالفان در خارج از کشور و افزایش تنشها در منطقه از طرف نیروهای نیابتی آن، دیگر به امری روزمره بدل شده است.
در پایان سال ۱۴۰۱، زمانی که بهنظر میرسید حکومت ایران با کشتار بیرحمانه معترضان و حتی اعدام چند معترض زندانی موفق شده گستردهترین اعتراضات پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ را در ازای انزوای بینالمللی بیسابقه سرکوب کند، خبر رسید که مذاکرات پنهانی برای از سرگیری روابط با عربستان سعودی، به موفقیت رسیده است.
عربستان، مهمترین دولت منتقد و مخالف جمهوری اسلامی در یک دهه اخیر بود که قطع رابطه آن با تهران، موجب اقدام مشابهی از سوی دیگر کشورهای عربی و اسلامی مانند بحرین شده بود. انتظار میرفت که از سرگیری روابط با عربستان، موجب برقراری روابط با کشورهایی شود که به حمایت از دولت سعودی با ایران قطع رابطه کرده بودند. بحرین در صدر این دولتها بود، اما اینک یک سال پس از آغاز دوباره روابط تهران و ریاض، بحرین هیچ تمایلی به اقدام مشابه نشان نمی دهد.
«ناصر کنعانی»، سخنگو وزارت خارجه جمهوری اسلامی، اسفند۱۴۰۱ ابراز امیدواری کرده بود که رابطه با بحرین «بهزودی» از سرگرفته شود، اما سه ماه بعد در خرداد گفته بود «شرایط باید فراهم شود» تا «روندی که در منطقه شاهد هستیم، شامل بحرین نیز بشود.»
یک سال پس از آن امیدواریها برای حکومت ایران نهتنها هنوز این شرایط فراهم نشده، بلکه عربستان هم که با تهران بهواسطه چین رابطه برقرار کرده، هنوز وضعیتی عادی با جمهوری اسلامی ندارد.
بهغیر از تنشهای مداوم بر سر میراث «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده نیروی قدس شعبه برون مرزی سپاه، ازجمله جنجال عکس او در محل کنفرانس خبری وزرای خارجه دو کشور و جنجال مجسمه او در زمان یک بازی فوتبال از باشگاههای ایران و عربستان، مقامهای سعودی جلوی انجام سفرهای عمره را گرفته و وعده سرمایه گذاری در ایران را کنار گذاشتهاند.
بهنظر میرسد که برقراری رابطه، با هدف کنترل خسارت ناشی از نیروهای نیابتی ایران همچون حوثیهای یمن بود که منافع عربستان را هدف قرار میدادند و حتی به تاسیسات نفتی آرامکو هم حمله کردند.
با برقراری این روابط، تهدیدات حوثیها از عربستان برداشته شده که نتیجه مطلوبی برای سعودیها در زمان افزایش تهدیدات گروههای نیابتی ایران در منطقه است. چین هم بهطور پیوسته مراقب است که اقدامات مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی، ثبات منطقهای که در آن سرمایهگذاری میکند را بر هم نزند و مدام به مقامهای ایران هشدار میدهد.
زمانی که حوثیها شروع به حمله به کشتیهای مرتبط با اسراییل در دریای سرخ کردند، چین همراه با آمریکا و بریتانیا، از ایران خواست جلوی حوثیها را در بالا بردن تنش در منطقه بگیرند. نقشی را که سالها پیش عمان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایفا میکرد، مدتی است چین به دست گرفته است؛ اما نتیجه آن صرفا کنترل رفتار خارجی حکومت ایران بوده تا بهبود دادن وضعیت بینالمللی آن.
ضعیف شدن نقش عمان در روابط خارجی ایران، امسال یک نشانه نمادین داشت. زمانی که «هیثم بن طارق»، سلطان آن کشور برای اولین بار بهعنوان جانشین «سلطان قابوس» به تهران رفت، دو پیشنهاد علنی داشت. یکی میانجیگری مجدد برای توافق اتمی که زمانی به مذاکرات تاریخی مستقیم ایران و آمریکا در پایتخت آن کشور منجر شده بود و دیگری، واسطه شدن برای برقراری رابطه با مصر که با فرمان «روح الله خمینی» بهدلیل رابطه مصر با اسراییل، قطع شده است.
با اینکه «علی خامنهای» بهصورت عمومی اعلام کرد که دیگر مخالف رابطه با مصر نیست و از میانجیگری سلطان عمان استقبال کرد، مصر هنوز به این استقبال روی خوش نشان نداده و گشایشی در ۴۵ سال قطع رابطه دو کشور ایجاد نشده است.
از روابط با اروپا هم چیزی باقی نمانده است. نه رفتوآمد سیاسی در جریان است و نه وضعیتی که ایران و بحران مشروعیت جمهوری اسلامی در آن قرار دارد، چنین ضرورتی را ایجاد میکند. روابط اقتصادی به پایینترین سطح رسیده و سفارت جمهوری اسلامی در شماری از مهمترین پایتختهای اروپایی همچون لندن و پاریس، ماههاست که از سفیر خالی است.
کمک نظامی جمهوری اسلامی به روسیه در جنگ روسیه علیه اوکراین، ایران را نزد اروپاییها در جایگاه شریک متجاوز نظامی قرار داده است.
در میان همسایگان هم روابط متشنج است. در زمستان ۱۴۰۲ با سوء محاسبه سپاه پاسداران در هدف قراردادن مواضعی در خاک پاکستان، این کشور دست به اقدام متقابل زد و دو کشوری که هرگز تبادل آتش نکرده بودند، خاک یکدیگر را مورد تجاوز نظامی قرار دادند. همین اقدام در ارتباط با عراق انجام شد و مقامهای آن اعلام کردند چون جمهوری اسلامی جرات حمله به اسراییل را ندارد، مدام خاک اقلیم کردستان عراق را هدف قرار میدهد و دلیل آن را اقدام متقابل در برابر اسراییل توصیف میکند.
وضعیت در ارتباط با سازمانهای بینالمللی هم همین است. برکناری جمهوری اسلامی از ریاست کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد در سال گذشته، نماد وضعیت حکومت ایران در نهادهای بینالمللی است. وضعیت در آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم بحرانی است و مدیرکل آن، ایران را متهم کرده که نمیخواهد درباره برنامه هستهای شفاف باشد. شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد هم، خود را آماده دریافت گزارش مکتوب هیات حقیقتیاب بینالمللی کرده است که باید ارزیابی خود را از سرکوب خونین شهریور۱۴۰۱ به بعد در ایران، به اعضا ارائه کند.
ممکن است گزارش این هیات به ایجاد سازوکاری منجر شود که مقامهای ناقض جمهوری اسلامی ایران را تحت پیگرد بینالمللی قرار دهد. انتظار برای این گزارش، یکی از عوامل تداوم انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی است.
حکومت ایران در حالی سال ۱۴۰۲ را به پایان میبرد که پس از حمله حماس به اسراییل و بالا گرفتن حملات نیابتیهای جمهوری اسلامی در عراق و سوریه به منافع آمریکا، احتمال حمله اسراییل و ایالات متحده هم به آن، در یک مقطعی محتمل شد.
«حسین امیرعبداللهیان»، وزیر خارجه، سفرهای بیثمر به دمشق، دوحه، بیروت و بعضا مسکو دارد و سفر مهمی هم به تهران انجام نمیشود. در چنین وضعیتی که ایران از مشروعیت داخلی و مقبولیت بینالمللی قرار دارد، ادعای رفع انزوای آن حتی برای طرفداران آتشین حکومت هم جدی نیست.
از: ایران وایر