برای شروین، ترانه‌سرای ملی ما

یکشنبه, 13ام اسفند, 1402
اندازه قلم متن

مهرانگیز کار

برای شروین، ترانه‌سرای ملی ما
حکم صادر شده برای «شروین حاجی‌پور»، حجمی دیگر از نادانی دستگاه حکم‌رانی جمهوری اسلامی را پیش رو گذاشته است که تازگی دارد و ما را وارد حیطه‌ای دیگر از جهل سیاسی تصمیم‌سازها می‌کند

سوای انواع حبس‌ها و محرومیت‌ها که در حکم صادره بر ضد «شروین حاجی‌پور» گنجانده شده‌اند، انواعی از مجازات‌های تکمیلی در حکم دیده می‌شوند که مضحک و مسخره‌اند و این یقین را تقویت می‌کنند که حکم‌رانی در ایران با بحران «نافهمی» و «حماقت» بیش از دیگر بحران‌ها دست به گریبان است.

به موجب این حکم، شروین، خواننده «برای» محکوم است به:

– جمع‌آوری دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه های فرهنگی، علمی و هنری و انتشار آن در فضای مجازی به نام خود.

– مطالعه و خلاصه‌نویسی ۳۰ صفحه‌ای به صورت دست‌نویس از کتاب‌های «حقوق زن در اسلام»، نوشته «مرتضی مطهری» و «زن در آیینه جمال و جلال»، نوشته عبدالله جوادی آملی».

– ساخت موسیقی درباره جنایات امریکا علیه بشریت و جمع‌آوری نقض حقوق بشر از سوی دولت امریکا در یک قرن اخیر.

مجازات‌ها که تکمیلی و بازدارنده اعلام شده‌اند، با مفاهیم و عناوین مجازات‌های تکمیلی و بازدارنده در قوانین جزایی کشور هم‌خوانی ندارند. اما این یادداشت از نقد قانونی و حقوقی حکم که از بس دور است، از فلسفه وجودی قانون فارغ است، زیرا از منظر قانونی، اساسا قابلیت و ارزش تحلیل ندارد. از طرفی، سکوت و بی‌اعتنایی نسبت به آن غیرممکن است.

از نگاه اجتماعی و سیاسی، می‌توان چهره عاجز، سرگشته و ذهنیت درمانده‌ای را پشت حکم دید که نشان از نابودی نهادی با نام قوه قضاییه دارد.

می‌بینیم حکومت پیاپی بر سر و کله‌اش می‌زند تا ثابت کند قدرت منطقه است. اما حکم نشان می‌دهد حتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قدر قدرتی که نهاد قضایی و مجموعه نهادها را در اختیار دارد، به شدت ضعیف، محتاج و عاجز از جلب توجه و حتی ترحم مردم بوده و در صدد است شکست در جلب محبت مردم را به صورتی کاملا احمقانه جبران کند. تا جایی در این نافهمی پیش رفته که در کارگاه سیاست، هذیان می‌بافد و اراده کرده است ترانه‌سرای ملی را به نفع خود مصادره کند و او را در قامت ترانه‌سرای «ضدملی» پرورش دهد تا شاید بخش‌هایی از دوست‌دارانش از او روی برگردانند و قلیلی با او به راه راست هدایت شوند!

تا حال تصور بر این بود که مقصود از اخذ اقاریر اجباری و نمایش ندامت متهم در تلویزیون، فقط شکستن و بی‌اعتبار کردن منتقد و مخالف است. حکم شروین، حجمی دیگر از نادانی دستگاه حکم‌رانی جمهوری اسلامی را پیش رو گذاشته است که تازگی دارد و ما را وارد حیطه‌ای دیگر از جهل سیاسی تصمیم‌سازها می‌کند. آن‌ها زیر سلطه و ترس از جنبش «مهسا»، از فرط استیصال به این سیاست جاهلانه چنگ انداخته‌اند تا مثلا شروین که محبوب مردم است، بیاید و برای قله‌ای بسراید و بخواند که «علی خامنه‌ای» مدعی فتح آن است.

از طرفی، به عمد و به صورتی کاملا غیرمعمول تاکید حکم بر این است: «[شروین حاجی‌پور] از عمل خود ابراز ندامت و پشیمانی ننموده و… هدایت کارشناسان در اصلاح رفتار متهم موثر نبوده است…»

این شیوه غیرمعمول انشای حکم، بر وجاهت ملی شروین افزوده و نفوذ کلامش را در جامعه تقویت کرده است.

دو راه پیش پای شروین گذاشته‌اند:

۱ – اجرای حکم که مرگ معنوی شروین و اعدام هستی پر شور این خواننده ملی است.

۲- مقاومت و تن ندادن به اجرای حکم که پایان عمر هنری شروین است.

صادر کنندگان حکم و آن‌ها که آن را دیکته کرده‌اند، در برابر محبوبیت مسوولانه و معصومانه یک ترانه‌سرا و خواننده ملی چنان احساس عجز و بدبختی می‌کنند که زیر پوشش اقدام قضایی، برای کسب ذره‌ای تملق و چاپلوسی از سوی او، تمام اعتبار و حیثیت ارزش‌های قضایی را به لجن می‌کشند.

افزون بر آن چه گفته شد، ستیزه‌جویی نظام جمهوری اسلامی با زنان است که از آغاز کج‌راهه انقلاب اسلامی تبدیل به اصل ایدئولوژیک شده است و در یک فقره از مجازات‌های اعلام شده برای شروین تجلی آشکار دارد. این که او محکوم است تا دو کتاب مبنایی زن‌ستیزی را تا ۳۰ صفحه خلاصه‌نویسی کند، اشارتی است بر این که هرگونه نقد و مخالفت با زن‌ستیزی، حتی اگر با شعر و ترانه به زبان جاری شود، جرم است و مهم نیست اگر در قوانین جرم‌انگاری نشده باشد.

شروین در جایی که زندگی ساده را برای خواهرش، مادرش و خواهرانش آرزو یا مطالبه می‌کند، بر هم زننده نظمی می‌شود که در آن نظم، جایگاه انسانی زن انکار شده و هرکس به هر شکل این نظم را به چالش بکشد، محکوم است در خفت‌بارترین شکل ممکن حرف خود را پس بگیرد.

حکم در جایی که شروین را محکوم می‌کند تا شعار «مرگ بر امریکا» را بسراید و آن را به نت‌های موسیقی مدرن و مورد علاقه جوان‌ها بسپارد و صدای پر حزن و اندوه خود را به این ابتذال سیاسی تقدیم کند، به شکست و درماندگی نظام سیاسی در سیاست خارجی که مبتنی بر شعاری از سر نافهمی است، اعتراف می‌کند. ۴۵ سال از عمر زیان‌بار این شعار می‌گذرد. «خمینی» و «خامنه‌ای» این شعار را به جامعه تزریق کردند تا از آن‌ها نان و آب و رفاه و امنیت مطالبه نشود و تمام ناداشته‌ها را به گردن قدرتی بیندازند که دور از دسترس است و ناچار با هدف نبرد با آن، باید «نیابتی‌ها» را در جهان پیرامونی با پول نان و آب مردم راه‌اندازی کنند؛ بی‌چشم‌داشت نسبت به هرگونه منفعت ملی!

حال حکومت ورشکسته‌ای که در جهنم خودساخته‌اش دست و پا می‌زند، از شروین جوان، هنرمند و حساس ما ترانه‌هایی را گدایی می‌کند تا به شعار مبتذل مرگ بر امریکا اعتبار ببخشد.

البته صدور و انتشار این چنین احکامی که در نفس اوراق باطله‌اند، گاهی این هدف را دنبال می‌کند تا محکوم از سرزمینی که عاشق و شیدای آن است، دور شود. غافلند که نسل فکری و احساسی شروین در حال تکثیر است.

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.