احمد پورمندی
۱- خامنهای و سردارانش با ارسال پرتابهها به سوی اسرائیل، به مفهوم دقیق کلمه «گند زدهاند.» آنها نشان دادند که نه دیگر یک «بازیساز» و یا حتی «بازیگر» که فقط یک «بازی خرابکن» هستند که میکوشد به زور ماجراجویی ادامه حیات بدهد.
۲- این به اصطلاح «حمله» یک «قمپوز در کردن» و یک رسوایی بود که
– دست خامنهای را به لحاظ نظامی رو کرد و نشان داد که سیستم دفاعی سرداران چیزی بهتر از سیستم تهاجمشان نیست و سپاهی که موریانه فساد پایههایش را خورده، یک قدرت پوشالی است که فقط دستش به روی زنان و دختران بیگناه، کارگران، معلمان و باز نشستگان حق طلب بلند است.
– خامنهای با تاکید بر اینکه حمله به کنسولگری در سوریه، تجاوز به خاک ایران بوده است و با صدور مجوز تهاجم به خاک اسرائیل، ایران را در مقابل آمریکا، انگلستان و اسرائیل به لحاظ حقوقی خلعسلاح کرد و دیگر هیچ مرجع جهانی نمیتواند پاسخ احتمالی اسرائیل و مداخله احتمالی آمریکا را محکوم کند.
– افزایش شدید قیمت ارز و طلا، ریزش بورس و صفهای طولانی در پمپ بنزینها نشان دادند که مردم هیچ اعتمادی به حکومت ندارند و از این ماجراجویی احمقانه حمایت نمیکنند.
۳- مستقل از شکل واکنش اسرئیل، نتانیاهو و کابینه جنگی او از این فرصت طلایی که ج.ا. در اختیارشان قرار داد، حداکثر استفاده را خواهند کرد و خامنهای که بازی دیشب را باخت، باید منتظر ضربات سنگین و کاری تازهای از سوی اسرائیل و متحدانش باشد.
۴- آمریکا و اروپا امنیت اسرائیل را امنیت خود میدانند. در فضای بعد از حمله ج.ا. دست نتانیاهو بسیار بازتر شده است تا جریانات ناراضی در غرب را هم مجبور به سکوت و حمایت از تداوم سیاست نسلکشانه در غزه کند و همزمان، آنها را در یک گوشمالی جدی خامنهای، با خود همراه سازد.
۵- حکومت سعی میکند این توهم را به حامیانش بفروشد که چین و روسیه متحدان راهبردی ج.ا. هستند. این دو کشور اما، با استفاده از درماندگی ج.ا. مناسبات بسیار ناعادلانه سیاسی و اقتصادی را به کشور ما تحمیل کرده، با کارت ج.ا. به عنوان یک «بازی خرابکن» بازی میکنند. حمایت استراتژیک چین و روسیه از ج.ا. فقط یک سراب است.
روسیه، پس از شکست مخالفان و بقای بشار اسد در حکومت، به ج.ا. به چشم یک رقیب و مزاحم در سوریه نگاه کرده، عملا آسمان این کشور را برای کوبیده شدن سپاه به دست هواپیماهای اسرائیل باز گذاشته است. اصلا بعید نیست که دامنه همکاریهای اطلاعاتی آنها با اسرائیل بسیار گستردهتر باشد.
احتمالا دومینوی فروپاشی محور مقاومت از سوریه آغاز شده است. آمریکا، اسرائیل و کل دنیای غرب، بر سر نابودی یا بیاثر کردن نیابتیها و سرپنجههای ج.ا. در منطقه، همداستان هستند. حوادث بابالمندب، اراده غرب برای زدن سرپنجهها را تقویت کرده است.
۶- محور سیاست ملی و فراحزبی آمریکا در مقابل ج.ا. بر دکترین «جنگ سرد» استوار است. تحریم اقتصادی، تحمیل مسابقه تسلیحاتی و زدن سرپنجههای منطقهای ج.ا. و پرهیز از ورود به جنگ گرم از جمله عناصر مهم سیاست راهبردی امریکا در مقابل ج.ا. است. فعلا اسرائیل، خواسته یا ناخواسته، ناگزیر است که برنامههای خود را در زمین «جنگ سرد» پی بگیرد و از کشاندن ایران به یک جنگ بزرگ منطقهای بپرهیزد.
۷- مستقل از مواضع قدرتهای جهانی و منطقهای، اگر راهی برای رهایی ایران متصور باشد، کلید آن در دست مردم ایران قرار دارد. بیش از ۸۵ درصد مردم میدانند که مشکل چیست و راه حل کدام است. آنها عزم و اراده مبارزه را دارند و نشان دادهاند که از پرداخت هزینه رویگردان نیستند.
۸- ج.ا. با شتاب به سمت فروپاشی روان است. رسوایی ۲۵ فروردین، روند فروپاشی را تشدید و وارد فاز جدیدی کرده است.
۹- حکومت ج.ا. از یک ائتلاف بزرگ اجتماعی – به تعبیر درست آقای علویتبار- به سمت یک «فرقه یکهسالار» و مبتلا به فساد سیستماتیک استحاله پیدا کرده است که بر مبنای «توزیع مجوز غارت در ازای وفاداری به پیشوا»، فعلا بر سر پاست. این استحاله، با ریزشهای مستمر و بزرگی همراه بوده است.
۱۰- مردم از نیروهای سیاسی انتظار دارند که در این شرایط وخیم کشور، دست از فرقهگرایی، منافع فردی و گروهی و تنگنظریها بردارند و برای نجات ایران متحد شوند.
۱۱- رسیدن به یک حکومت غیر دینی، منتخب مردم و قابلعزل به دست مردم، فصل مشترک خواست اکثریت بسیار بزرگی از شهروندان ایرانی است. این خواست و اجماع بزرگ ملی، پشتوانه سیاستورزی دموکراتیک در ایران است. آزادسازی صندوق رای، برای آنکه اراده ملی در یک انتخابات آزاد مجلس موسسان تجلی یافته، شکل مادی مشخص به خود بگیرد، میتواند محور اصلی این سیاستورزی را تعریف کند.
۱۲- به جز تفاهم بر سر «رسیدن به یک حکومت غیردینی، منتخب مردم و قابلعزل به دست مردم »، آنچه مسیر تشکیل «جبهه نجات ملی» را هموار میکند، نه تفاهم بر سر اهداف مشخص، بلکه توافق بر سر «راه» است.
کسانی که روی قدرتهای خارجی حساب راهبردی باز کردهاند، آنها که به دنبال قیام و انقلاب قهرآمیز هستند و جریاناتی که به این یا آن شخص یا دسته حکومتی امید بستهاند، راهشان جداست و نمیتوانند در جبههای حضور داشته باشند که به جامعه مدنی، جنبشهای اجتماعی و نافرمانیهای مدنی متکی است، خشونتپرهیز است، به گذار مرحله به مرحله از ج.ا. باور دارد و به دنبال انتخابات آزاد است.
۱۳- در شرایط فعلی شعار «رفراندم قانون اساسی» به دلیل قدرت فراگیری، غیرحذفی بودن، بهرهمندی از توجیه حقوقی نیرومند و نقش تعرضی و فیصلهبخش آن، میتواند ترسیمگر راهی باشد که «جبهه نجات ملی» حول آن شکل بگیرد.
۱۴- خامنهای با پافشاری مجدد بر ضرورت مقابله با بیحجابی، دو پیام روشن را مخابره میکند.
پیام نخست، پیام اعلان جنگ و خطاب به آن ۸۵ درصد از ایرانیانی است که تصمیم خود را گرفتهاند و به دنبال عبور از این نظام هستند: به شما امیدی ندارم، اما اجازه نمیدهم که از اوضاع بحرانی تشدید شونده، برای عرض اندام استفاده کنید.
و پیام دوم متوجه عقب ماندهترین لایههای طالبانی است: تا حامی حکومت هستید، حکومت از سکسیسم و ناموسپرستی شما پشتیبانی میکند.
از: ایران امروز