هادی خرسندی: کمدی جنجال در مسجد

جمعه, 28ام اردیبهشت, 1403
اندازه قلم متن

 

خبرنامه گویا – «درگیری مأموران امنیتی با نمازگزاران در مسجد برای تحمیل یک امام جماعت جدید نزدیک به حکومت»….. تیترش این بود و اگر خبرش را در گویا خوانده باشید و فیلم کامل دعوای دو آخوند و بلاتکلیفی نماز گزاران و قیل و قال مسجد را دیده باشید و فضا دستتان آمده باشد، به نفع راقم این سطور!


مصاحبه با یک نمازگزار (یا نمازگذار)


خبرنگاری که هنوز دستگیر و زندانی نشده موفق شده با یکی از نمازگزاران مسجد حجت اصفهان مصاحبه کند.

-قربان ببخشید مزاحم وقتتون میشم.
-طوری نیست.
-بفرمائید دیروز در مسجد چه اتفاقی افتاد؟
-والله پیشنماز قبلی مُرد دیروز میخواستند یکی را جاش به ما بچپانند.
-امام جماعت حکومتی بود؟
-اینا همه شون حکومتی‌اند. اما اون یکی انگار حکومتی تر بود. بیشتر زمین دزدیده بود.
-کدامشان کارش از پیش رفت؟
-فیلم را ندیدید؟ اولش که رقابت افتاده بود یکی این بگو یکی اون بگو، دو صدائی شده بود نماز جماعت. ما هم کاری نداشتیم، تکرار میکردیم و نمازمان را میخواندیم. ولی کمدی شده بود. اول هردوشون با هم گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم» بعد اوشون جلو پرید گفت «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ». بعد ایشون با خیال راحت گفت «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ولی بیخود خیالش راحت شد چونکه اوشون بلافاصله گفت «مالِکِ یَوْمِ الدّین». اونوقت ایشون چیکار کرد، گفت «اِیّاکَ نَعْبُدُ»، اوشونم حرفش را برید گفت «وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ». ایشون به حالتی که بگه راهتو بیگیر برو با دست اینجوری کرد: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». اوشون هم به تندی جوابش داد «صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم». ایشون با غیظ جواب داد «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ». اوشون هم انگار که فحش بده گفت «وَلا الضّالّینَ».
-عجب.
-بعله.
-بعد چی شد؟
-بعد رفتند برا راند دوم!
-راند دوم؟
-راند دوم نماز دیگه. سوره اخلاصه، توحیده، یک همچین چیزیه.
-چطور بود؟
ایندفعه ایشون جلو پرید «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را گفت. اوشون گفت «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ». ایشون جواب داد «اَللّهُ الصَّمَدُ» اوشون گفت «صمدآقا»!…. نه ببخشید، شوخی کردم. ایشون گفت «اَللّهُ الصَّمَدُ» اوشون گفت «لَمْ یَلِدْ». ایشون جواب داد «وَ لَمْ یُولَدْ». نیروی انتظامی گفت «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ -. پاشین جمع کنین ببینم!».
-نیروی انتظامی کجا بود؟
-سر رسید.
-بعد چی شد؟
-بعد گفتیم «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ».
-کی پیشنماز بود؟
-نفهمیدیم چونکه به رکوع رفته بودیم. دستها به زانو، سر پائین. اصولاً موقع نماز همه صداها شبیه هم میشود. چونکه عربی را از گلو میگویند. البته میگویند از مخرج ادا میشود ولی معمولاً از گلو درمیآید.
-بعد چی شد؟
-بعد رفتیم به سجده. یعنی هفت عضو بدن را چسباندیم به زمین. پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را باید بچسبانیم به زمین و بگوئیم «سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ».
-گفتید؟
-نه خیر آقا شلوغ شد دیدیم دارد کتک کاری میشود، نیروی انتظامی نمازگزاران را میزند. ما هم در آن حال قُمبل سجده خاصیت آسیب پذیریمان زیاد بود. هفت عضومان را از زمین برداشتیم با دو سه تا عضو اضافه احتیاطاً زدیم به چاک.
-نمازتان ناقص ماند؟
-ناقص ماند که متاسفانه همان موقع نتیجه‌اش را دیدیم. برگشتم خانه مادر عبدالله گفت میثم دوباره بالا پائین شده.
-چی شد؟ مادر عبدالله گفت میثم دوباره بالا پائین شده؟! میشه توضیح بیشتری بدین؟
-عبدالله پسر بزرگمان است ولی میثم شِکمرَوِش شده بود با تهوع که میگوئیم بالا پائین شده. به عیال گفتم میدانستم.
-میدانستید؟
-بعله. نماز که ناقص شد فهمیدم که حال بچه برمیگردد. اصلاً برای همین رفته بودم نماز جماعت وگرنه بنده همچین مذهبی و خشکه مقدس نیستم. همیشه نماز نمیخوانم. چططططور بشود آیا. متعصب و خرافاتی نیستم. آن روز هم دیدم بچه حالش بد است گفتم بروم یک نمازی بخوانم اگر شده دوتا رکعت هم بیشتر بخوانم و دعا کنم که متاسفانه نیروی انتظامی نگذاشت. حال بچه بدتر شد.
-بچه را بردید دکتر؟
-نه بابا جیبمان هم خالی بود. رفتم یک پولی از برادر عیال قرض کردم بردم انداختم توی ضریح امامزاده محسن بچه را هم بستیم به کته و ماست….. آقا شما دستت تو کاره این آخوندا کی میرن؟…. به عذاب آمدیم به ناموس زهرا.

هادی خرسندی

 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.