ایران وایر – پژمان تهوری
فارغ از برگزاری نامنظم و تاخیرهای بسیار در برگزاری این مناظره، آنچه این مناظره را ملالتآور کرده بود، طرح مباحث تکراری، کلیگویی و انکار نقش خود در وضع موجود و حمله به دولتی بود [دولت روحانی] که حضوری در این رقابتها ندارد و هیچ کاندیدایی پاسخگو عملکرد آنها نیست.
بااینوجود در تحلیل مناظره اول، میتوان به این موارد زیر اشاره کرد.
***
شکلگیری دوقطبی موثر بودن تحریمها در وضع موجود
تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، طی سال های گذشته و تاثیر آن بر اقتصاد ایران و رقم خوردن وضع موجود، کاندیداها را به دو قطب مخالف یکدیگر تبدیل کرده است. در یک سوی میدان «سعید جلیلی»، «علیرضا زاکانی» و «امیرحسین قاضیزاده هاشمی»، بهصراحت اثر تحریمها بر وضع موجود را رد کرده و معتقد بودند تحریم تاثیر چندانی نگذاشته و ایران با وجود تحریمها توانسته درآمد ارزی لازم را کسب کند و حتی آنها تاکید کردند که درآمد ارزی بیش از هزینهها و نیازهاست و از این حیث، آنها قائل به ناکارآمدی نظام تحریمها بودند.
اما در نقطه مقابل، «مسعود پزشکیان» و «مصطفی پورمحمدی»، بهصراحت از اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد کشور سخن گفته و معتقد بودند بدون حل مسائل بینالمللی و رفع تحریمها، نه جذب سرمایهگذاری ممکن است نه تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی و نه مباحث مربوط به مبارزه با فساد.
مسعود پزشکیان مشخصا فساد را ناشی از تحریمها و ایجاد دکان برای عدهای خاص دانست که در حال چپاول اموال عمومی هستند.
تکثر دیدگاه در جریان اصولگرا و مشهود نبودن میل به انصراف
وجود پنج کاندیدا از جریان اصولگرا در اولین مناظره نشان داد که آنها اختلافنظر عمیق با یکدیگر در پیشبرد امور کشور دارند. تنها کاندیدایی که سعی کرد سپر بلای سعید جلیلی باشد و با حمله به پزشکیان و پورمحمدی پوششی بودن خود را به نمایش گذاشت، علیرضا زاکانی، شهردار تهران بود.
او اگرچه از این فرصت برای بیان دستاوردهای خود در شهرداری تهران هم استفاده کرد، ولی عملا با حمله به پزشکیان و پورمحمدی کوشید فضایی ایجاد کند که سعید جلیلی بدون ورود به مناقشات جاری در جریان مناظره، برنامههای خود را عنوان کند.
بااینوجود، آنچه از اولین مناظره میشد برداشت کرد، این نکته بود که جز زاکانی، احتمالا چهار کاندیدای دیگر اصولگرا برای ترک نکردن میدان رقابت مقاومت خواهند کرد و به سادگی به نفع دیگری کنار نمیروند. بهطور قطع، جلیلی، قالیباف و پورمحمدی، سه طیف اصلی جریان اصولگرا را نمایندگی میکنند و احتمالا هیچکدام به نفع دیگری بدون دستور از بیت رهبری کنار نخواهد کشید و اگر همین اتفاق رقم خورد، شانس پیروزی مسعود پزشکیان بیشتر خواهد بود.
تاثیر اعمال نظارت استصوابی بر رقابت های انتخاباتی
سلیقهای بودن شورای نگهبان در تعیین صلاحیتها سبب شده که جز اقلیتی که همواره در کانون توجه شورای نگهبان قرار داشته و خود را از قبل تایید صلاحیت شده میداند، مابقی کاندیداها بدون کمترین امید و تنها برای آزمایش شانس خود کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری میشوند.
به همین دلیل در چنین شرایطی، یک کاندیدا از ده سال پیش در حال آماده کردن خود برای تصاحب کرسی ریاستجمهوری است، صدها سفر استانی رفته، صدها جلسه کاری تشکیل داده و برای هر موضوعی، یک پاسخی آماده دارد و دیگری چون شانسی برای خود قائل نبوده، روشن است بدون برگزاری یک جلسه آمادگی و تنها براساس دانش و تجربه خود، وارد میدان شده است.
به همین دلیل اصل، رقابتی بودن انتخابات زیر سوال است و نمیتوان چنین انتخاباتی را رقابتی خواند و نمایش رعایت عدالت از سوی صداوسیما در تخصیص زمان یکسان به کاندیداها نیز، به شوخی شبیه است؛ چون آنهایی که از تایید صلاحیت خود مطمئن بوده و امکانی دولتی در اختیار داشتهاند، تمام آن امکان را در سالهای گذشته برای تبلیغ خود هزینه کرده و دیگر کاندیداها، تنها ناظر بودهاند.
پرش از روی دولت ابراهیم رئیسی
مرگ «ابراهیم رئیسی» در سانحه هوایی، و ورود پنج کاندیدا از دوستان و همفکران او بهعلاوه یک کاندیدای نجیب از جبهه مقابل، سبب شده که در تحلیل وضع موجود، شاهد پرشی از روی دوره سه ساله دولت ابراهیم رئیسی باشیم. یعنی کاندیداها که معمولا وعدههای خود را در نقطهای متفاوت از وضع موجود ترسیم میکنند، این بار نه دولت ابراهیم رئیسی و اتفاقات این دوره، بلکه با پرش از روی دولت رئیسی، حملات خود را متوجه دولت «حسن روحانی» میسازند، حال آنکه کسی از دولت ابراهیم رئیسی در میان کاندیداها حضور ندارد که بخواهد با پاسخگویی، به مجادله و مقابلهجویی آنها میدان دهد و تنور را برایشان گرم کند.
احترام کاندیداها به ابراهیم رئیسی که بیشتر بهدلیل درگذشت اوست، سبب شده که مسابقهای در میان کاندیداها برای معرفی کردن خود بهعنوان تنها وارث دولت رئیسی شکل گیرد، ولی آنها از این غافلاند که مردم فارغ از این تعارفات، بر واقعیتهای زندگی و سفره خود آگاهند و بدون مراجعه به آمارها میدانند چه بر سر آنها آمده و دولت رئیسی چه کارنامهای برجای گذاشته است.
ادعاها و وعدههای تکراری
وعده محقق کردن هدف رشد اقتصادی ۸ درصدی مندرج در برنامه هفتم توسعه، وعده کنترل و کاهشی کردن تورم، وعده رونق کسبوکار، وعده جهتبخشی تسهیلات به بخش تولید، وعده متناسب کردن افزایش حقوق سالانه با نرخ تورم و افزایش قدرت خرید مردم، مهمترین وعدههایی بود که کموبیش از سوی همه کاندیداها عنوان شد، ولی هیچیک نگفتند چرا روسای جمهور پیشین نتوانستند به این وعدهها عمل کنند و چرا مردم باید به این کاندیداها برای تحقق این وعدهها دلخوش باشند؟
آنچه روشن است، اینکه افزایش مشارکت مردم در انتخابات، به انگیزههایی بیش از آنچه در این مناظره به نمایش درآمد نیازمند است. دو قطبی شدن انتخابات و دلایل سیاسی ممکن است در روزهای آینده فضا را تغییر دهد، وگرنه برنامههای اقتصادی کاندیداها هیچ نکتهی تازهای که انگیزهای برای رای دادن برای قشر خاکستری ایجاد کند، نداشت.
قاعدتا مجادلههای فرهنگی و سیاسی، باز شدن بحث رابطه با آمریکا، مساله برجام و تعامل سازنده با نیت رفع تحریمها، موضوع حجاب و عفاف و طرح حقوق شهروندی و آزادیهای اجتماعی، میتواند تنها امکان کاندیداها برای بخشیدن شوری حداقلی به انتخابات باشد تا سطح مشارکت از آنچه در انتخابات مجلس شورای اسلامی در چند ماه گذشته رقم خورد، بالاتر رود.