حمید اکبری
در باب شعار #برای_ایران مسعود پزشکیان
#برای_ایران شعار و هشتگ کارزار بازی انتخابات ریاست جمهوری مسعود پزشکیان است که خود را اصولگرای اصلاحطلب مینامد! این توصیف اصولگرای اصلاحطلب در ارتباط با شعار «برای ایران» مرا به یاد ضربالمثل شتر مرغ (۱) میاندازد که در پایان این مقاله به آن خواهم پرداخت.
ملت محروم و ملتهب ایران ۴۵ سال است که در زیر سیطره نظام اُمتپرور جمهوری اسلامی در حسرت داشتن یک حکومت ایرانی مانده است. از خورشید روشنتر است که تیم پزشکیان با سر دادن شعار «برای ایران» در واقع میخواهد تا مردم ایران در بازی انتخابات شرکت گستردهتری داشته باشند و البته به پزشکیان رای بدهند که شاید او و تیمش نیز از خوان یغمای دستگاه فاسد جمهوری اسلامی بهرهی بیشتری ببرند.
با طرح این شعار به نوعی میگویند، آری ما میدانیم که ۴۵ سال است که حکومت اسلامی برای ایران نبوده و ملت را به هیچ گرفته و اکنون یک نامزد رئیس جمهور اسلامی میخواهد دولتی «برای ایران» داشته باشد. و آنقدر «برای ایران، برای ایران» را تکرار کنند که مردم باورشان بشود که بالاخره ایران در مقابل اسلام دارای اهمیت شده است!
اما مشکل نداشتن حلوایی به نام ایران نیست که با حلوا حلوا گفتن، کام ایرانی با آن شیرین بشود. مشکل مغاکی هولناک به نام نظام آخوندی جمهوری اسلامی و هیولایی به نام ولی فقیه است که ایرانیان را دچار تلخکامی مزمن و تاریخی کرده است. گرفتاری از خود نظام بدخیم اسلامی است که هیچگاه از آن رئیس جمهوری برای ایران بر نخواهد خاست.
این یک واقعیت است که سنگبنا و شالودهی نظام ضدایرانی ولایت فقیه بهوسیله عبا و پیکرهی شوم روحالله خمینی در بر گرفته شده است. کدام شاهد یا داور بیغرض است که نداند احساس خمینی به ایران “هیچ” بود و ملیگرایی ذرهای برای او اهمیت نداشت. همه هستی و تلاش خمینی برای اسلام بود و ملیت ایرانی در مقابله با اسلام عزیزش مغلوب بود. او میگفت (۲):
– «ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است.»
– «معنی ملیت این است که ما ملت را میخواهیم ملیت [ایرانی] را میخواهیم و اسلام را نمیخواهیم.»
– «ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد.»
– «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، درآموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت … نموده اند.»
بدیهی است که قانون اساسی جمهوری اسلامی در جهت خواسته و منویات خمینی برای استقرار فاشیسم اسلامی بنابر اصول و بندهای کاملا ضد یا غیر ایرانی تدوین یافته است. بنگریم به سرآغاز مقدمهای که شورای نگهبان در باره قانون اساسی جمهوری اسلامی که در آن به روشنی ملت ایران را اُمت اسلامی مینامد:
«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبیّن نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی میباشد. ماهیت انقلاب عظیم اسلامی ایران و روند مبارزه مردم مسلمان از ابتدا تا پیروزی که در شعارهای قاطع و کوبنده همه قشرهای مردم تبلور مییافت این خواست اساسی را مشخص کرده و اکنون در طلیعه این پیروزی بزرگ، ملت ما با تمام وجود نیل به آن را میطلبد.»
اصل دوم قانون اساسی، پایه و راستای نظام اسلامی را مطلقا مبتنی بر تعالیم اسلام شیعه میداند. از جمله مینویسد:
«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
۱- خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او؛
۲- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین؛
۳- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا؛
۴- عدل خدا در خلقت و تشریع؛
۵- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام؛
که از راه:
الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین؛
… تامین میکند.»
اصل یازدهم:
«به حکم آیه کریمه: (إِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُمْ اُمَّهً واحِدَهً وَ اَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ)، همه مسلمانان یک اُمتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.»
پس غیر قابلانکار است که نظام جمهوری اسلامی در تاروپودش، اسلامی است، یعنی اساسش برای نگهداری و تدوام مقولهای است به نام اسلام. در حالیکه مردم و ملت ایران، اگرچه در اکثریت بزرگ مسلمان هستند، شهروند ایران و ایرانی هستند که بسیاری نیز غیر مسلمان از جمله بهائی، زرتشتی و یا بیدین هستند. وانگهی اگر ملاک و معیار اسلامی بودن یک کشور باشد، نبایستی تفاوتی در مرز جغرافیایی یا زبان، فرهنگ و تاریخ میان کشورهای مسلمان باشد. در صورتی که چنین نیست و بنابر واقعیت، عقل و منطق، ایران با اسلام یکسان نیست. دو مقوله جدا هستند که پیوند و ارتباط تاریخی و فرهنگی دارند، ولی یکی نیستند.
در ارتباط میان فرد و سیستم، همواره یک پرسش اساسی وجود دارد که آیا این فرد است که میتواند سیستم را تغییر دهد یا سیستم است که فردا را. اکنون در مسعود پزشکیان ما با چهرهای مواجهایم که به قول وزیر پیشین و اصولگرای اطلاعات، محمود علوی، شخصی است «حزبالهی و معتقد به اصول انقلاب است و در اصول دینی و مذهبی خود هرگز اهل ریا و تظاهر نیست…». چنین شخصی هم مدعی است که سرسپرده نظام یا سیستمی «اسلامی» زیر نظر ولی مطلقه فقیه است و هم مدعی است که میخواهد «برای ایران» این سیستم را اصلاح کند. از اینروست که میتوان گفت پزشکیان میخواهد که شترمرغوار رئیس جمهور شود، هم اسلامی باشد و هم ایرانی!
در پایان با عطف به گفته معروف آخوند خراسانی در بحبوبهی انقلاب مشروطه به شیخ فضل الله نوری که «ای گاو مجسم، مشروطه که مشروعه نمیشود»، بایستی به پزشکیان و تیمش گفت: ای شترمرغان، ایرانی اسلامی نمیشود!
———————
(۱) «به شترمرغ گفتند بپر گفت شترم گفتند بار ببر گفت مرغم»
(۲) نقل قول های این بخش و سایر بخش های این مقاله از سایت های اینترنتی زیر برداشته شده است:
_ سایت «پرتال امام خمینی»
_ متن کامل وصیت نامه آیتالله خمینی از سایت نشریه تحلیلی خبری «عصر ایران»
_سایت «شورای نگهبان»
_ وزیر سابق اطلاعات: مسعود پزشکیان ایران را برای همه میخواهد. برداشت از سایت «خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران»
از: ایران امروز