بعد از مصاحبه مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با کریستین امانپور که از شبکه CNN پخش شد، بحث اعلام استقلال کردستان عراق به یکی از مهمترین خبرهای روز تبدیل گشت.
رئیس اقلیم کردستان عراق به این پرسش کریستین امانپور: «آیا عراق می تواند بیش از این یکپارچگی خود را حفظ کند؟ چنین پاسخ دادند: «به دشواری میتوان چنین تصوری داشت زیرا شرایط کنونی نشان می دهد ادامه این وضعیت بیش از این میسر نیست. عراقی که اکنون در آن زندگی می کنیم با کشوری که همیشه می شناختهایم، تفاوت زیادی دارد؛ حتی با عراقی که یکی دو هفته پیش می شناخته ایم، تفاوت دارد.»
برای درک درست و تحلیل صحیح سخنان پرزیدنت بارزانی و پیبردن به دغدغههای وی، علاوه بر بازبینی وقایعی که عراق را به وضعیت دردناک امروز رسانده است، باید شرایط و جغرافیای صف بندیهای مذهبی و گروهی عراق امروز را هم مورد توجه قرار داد.
قطعا رئیس اقلیم کردستان علاوه بر اینکه نسبت به وضعیت نه چندان مانوس مردمان عراق آشناست خود در عمق کشمکشهای مذهبی، قومی و جناحی عراق حضورداشته و بیش از ده سال است که شاهد نزاع مذهبی، سیاسی و جناحی و دخالتهای مشهود کشورهای منطقه در امور عراق است. بارزانی واقعیتهای و وضعیت بغرنج امروز عراق و ناکامیهای دهسال گذشته را به خوبی درک و تحلیل نموده است و عبور ازاین شرایط را بسیار دشوار میبیند. ایشان میگویند: «طی ۱۰ سال گذشته، ما هر کاری که از دستمان بر میآمد انجام دادیم تا در شکلگیری یک عراق دموکراتیک نقش داشته باشیم اما متاسفانه این تجربه موفق نبوده است».
بعد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، شکاف بین سنیها و شیعیان روز بروز عمیقتر و تارهای پیوستگیها آنها گسستهتر شد. دولت نوری مالکی به جای تلاش برای ترمیم این گسستها، سعی نموده که وزن جناح شیعی را سنگینتر و سنی مذهبان را حاشیه نشین نماید. در قضیه طارق هاشمی معاون ریاست جمهوری و یکی از شخصیتهای سنی مذهب، نخست وزیر نپذیرفت که دادگاه وی در اقلیم کردستان برگزار گردد. جلال طالبانی که کلید حل مشکلات میان جناحهای عراق بود، بیمار شد و بحران تداوم یافت.
اصطکاک به وجود آمده بیشتر بین جناح سنی و جبهه شیعی بود و کردها با هر دو جناح ارتباط داشتند هرچند دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان هرگزموفق به درک مشترک از مسائل مورد اختلاف نگردیدند. مثلا یکی از موارد اختلاف اقلیم کردستان و دولت مرکزی، خواست مالکی برای سیطره دولت مرکزی بر لشکر پیشمرگه بود امری که با مخالفت شدید کردها مواجه شد. شاید کردها میدانستند که در صورت تحقق چنین امری اکنون پرچم داعش بر فراز شهرهای کردنشین هم در اهتزاز میبود.
مهمترین اختلاف دولت مرکزی با کردها وضعیت شهر نفت خیز کرکوک و نواحی کردنشین خارج از محدوده اقلیم کردستان بود که طبق توافق اولیه قرار بود بر اساس ماده ۱۴۰ رفراندوم وضعیت منطقهای این مناطق را مشخص نماید که بخشی از اقلیم کردستان خواهند بود یا تحت تسلط دولت مرکزی باقی خواهند ماند. البته دولت مرکزی در چهار سال گذشته حاضر به انجام رفراندم در این مناطق نشد. عاقبت تسخیر کرکوک به وسیله نیروهای پیشمرگه، بعد ازفرار نیروهای دولت مرکزی در مقابل نیروهای داعش به وقوع پیوست.
مسعود بارزانی روز جمعه در بازدید از کرکوک گفت: «شعار ما از ابتدای انقلاب در سپتامبر ۱۹۶۴ میلادی، “یا سیطره بر همهی کردستان یا نیستی ما” بوده و امروز این امرمحقق شده است. او هشدار داد در صورت تعرض هر گروهی به کرکوک خود نیز آماده است به صفوف پیشمرگه بپیوند. بارزانی در بخش دیگری از سخنانش تاکید نمود: «کرکوک باید نمونه واقعی زیست مشترک ساکنانش با زبانهای متفاوت و ادیان مختلف باشد و تاکید نمود که حقوق همه قومیتها و مذاهب باید به نحو قابل قبول مراعات گردد.»
درک این واقعیت چندان پیچیده نیست که جناحهای سیاسی و اقلیمی این کشور در ده سال گذشته قادر به گفتوگو و حل منازعات بین خود نبودهاند اکنون هم نباید انتظار داشت در وضعیتی که سپاه داعش در نزدیکی بغداد در حال نبرد سرنوشت ساز است و شیعیان با دردست داشتن انواع احکام جهاد و بهرمندی ازسازماندهی بسیج مردمی به وسیله سپاه قدس و کمک لجستیکی ایران خود را آماده نبرد با داعش سنی مذهب نمودهاند، این جناحها برای سازش از خود انعطاف نشان بدهند. به همین سبب است که آقای بارزانی در این مصاحبه تاکید کرده است: «عراق در حال تجزیه است، دولت مرکزی کنترل بر کشور را از دست داده و همه چیز درحال فروپاشی است». او ضمن رفع مسئولیت از جناح کردی، دیگر طرفها را مسبب سقوط و فروپاشی عراق دانست.
کردها و سنیهای درون حکومت عراق، ادعا میکنند که دولت نوری مالکی اسب جناح خود را به تنهایی در میدان مسابقه میدواند و به شکل کاملا تمامیتخواهانه کلیه تصمیمات مهم را در سیاست داخلی و خارجی میگیرد مطلبی که مورد تایید احزاب مهم شیعی منتقد دولت هم قرار گرفته است. سیاستمداران سنی معترضند که مالکی عراق را درگیر بحران سوریه برای حمایت از یکی از طرفهای درگیر نموده است. آنها مدعی هستند که دولت بدون مشورت و رضایت آنها، تلاش کرده با ایران و حکومت سوریه پیمان “هلال شیعه” را سازمان دهد؛ امری که سنی مذهبان شدیدا نسبت به آن حساسیت دارند. گروه دولت اسلامی عراق و شام در اتحاد با بعثیها در صدد جلب حمایت کامل سنیمذهبان عراق است و تلاش دارد که با سبعیت میدان تکتازی شیعیان در عرصه قدرت را مسدود و نوار هلال شیعی تحت رهبری ایران را در عراق قیچی نماید.
حکومت اقلیم کردستان مشکل موجود را با راهکارهای آزموده شده اتلاف وقت میداند و اصرار دارد که برای حل معضل موجود، باید علاوه بر مشارکت کردها به عنوان یک ضلع مثلث قدرت در عراق، به سنیمذهبان هم موقعیت ضلع سوم قدرت واگذار گردد. تا آنها از اراده کافی برای عبور از بحران برخوردار شوند و تاکید میکنند که دولت مالکی در ده سال گذشته ثابت نموده که مایل به مشارکت دادن کردها و سنیها در پروسه قدرت نیست.
بارزانی اصرار دارد که واگذاری قدرت از جانب مالکی باید اولین گام گذر از بحران باشد. آیتالله سیستانی مهمترین مرجع تقلید در عراق و بسیاری از گروههای شیعی هم با کنار رفتن نوری مالکی از دولت موافق هستند. اما آیتالله خامنهای در دیدار با مسئولان قضایی در این مورد گفتند: «آمریکا از روال کنونی در عراق یعنی برگزاری انتخاباتی با مشارکت خوب مردم و تعیین گزینههای مورد اعتماد مردم، راضی نیست زیرا آمریکا به دنبال آن است که عراق تحت سلطه قرار گیرد». بسیاری از تحلیلگران این سخنان خامنهای را حمایت از نوری مالکی قلمداد کردند.
در واقع، نه دولت مالکی به استدلال بارزانی بهایی میدهد و نه او میتواند جناح سنی را از رویاروی با شیعیان بر حذر دارد. بر همین اساس، بارزانی با مطرح نمودن مسئله “تعیین سرنوشت” برای کردستان، در گام نخست میخواهد برجناح شیعی و دولتهای حامیاش، فشار وارد کند که به عبور از مالکی و تشکیل حکومت ائتلافی و فراگیر رضایت دهند. در صورت محقق نشدن این امر، تداوم بحران از نظر اقلیم کردستان محرز است. گرچه بارزانی معتقد است که بسیار دشوار است که هیچ راهکاری عراق را به وضعیت قبل از ظهور داعش برگرداند و باید تقسیم عملی عراق به سه منطقه مجزا را برای سالیان سال همچون امر واقع پذیرفت به گزینه دوم “استقلال کردستان” که آرزوی دیرینه کردهاست، میاندیشد؛ امری که به خاطر مخالفت آمریکا، بریتانیا و ایران و عدم تثبیت الحاق مناطق تازه ملحق شده به اقلیم کردستان دشوار به نظر میرسد.
قطعا حکومت اقلیم کردستان به اهمیت شهر نفتخیز کرکوک و مناطقی که اکنون به تسخیر نیروهای پیشمرگه درآمدهاند برای هر سه جناح درگیردر بحران عراق آگاه هستند. بعید به نظر میرسد تا تثبیت موقعیت خود بر این مناطق به ریسک اعلام استقلال دست بزنند و خود را آماج تیر کینهآلود همسایگان پر نفوذ و هدف آتش توپخانه گروههای شیعی و سنی قرار دهند.
به احتمال بسیار اقلیم کردستان در هر توافق احتمالی با دولت مرکزی غیر از نوری مالکی، اجرای ماده ۱۴۰ و تثبیت صدور نفت به صورت مستقل را در دستور کار خود قرار خواهد داد و در این برهه از اعلام استقلال کردستان صرفنظر خواهد نمود.
استقلال کردستان؛ آرزو یا واقعیت
گسست ملی و فروپاشی روانی عراق با آغاز نظام استبدای حزب بعث، جنایتها که در داخل این کشور صورت گرفت و بحرانهای بینالمللی خود ساخته مانند جنگ با ایران و حمله به کویت، شروع شد و با حکومت فرقهای مالکی، آشوبهای مذهبی و قتل عامهای دستهجمعی شیعی و سنی که بعد از حمله آمریکا به عراق انجام گرفت، تکمیل گردید. در واقع “داعش” مسبب این بحران نیست بلکه خود محصول این نزاع است.
وقتی که مردم یا بخشی از مردم یک کشور نسبت به پرچم کشورشان که قاعدتا باید مظهر غرورشان باشد، احساس تنفر دارند و سرود ملی کشورشان را آواز قاتلان خویش میپندارند، چه چیزی میتواند آنها را نسبت به کشور وفادار نماید یا وفاداری اجباری مردم به سیستم و مرزهای یک کشور چه ارزشی دارد؟
حقیقتا سخن از عراق متحد برای کردها، همانند ازدواج اجباری است که زندگی کردها در چارچوب عراق تا فرصت و موقعیت مناسب علیرغم میل باطنی باید ادامه یابد. گرچه استقلال کردستان برای بسیاری از کردها آرزوی تاریخی بوده اما طلاق و جدایی روانی از عراق در اندیشه جمعی کردها هنگام وقوع جنایتهای انفال و حلبچه به وقوع پیوسته است. در واقع عراق حامله کشوری به نام کردستان هست فقط تاریخ تولد آن مشخص نیست.
معروف عثمانی اوپسالا
از: ایران امروز