نامه سرگشاده حسین قدیانی به پزشکیان

پنجشنبه, 8ام شهریور, 1403
اندازه قلم متن

ghadyani.jpgآقای پزشکیان اگر یکی از نزدیکان شما دچار عارضه‌ی قلبی شود خودتان عملش می‌کنید یا چون ولایت ملاک است، تیغ و چاقو را می‌دهید دست رهبر؟

حسین قدیانی

مصطفی چمران: مغلطه نکنید جناب پزشکیان! بگیر علاوه بر آیت‌الله خامنه‌ای، شخص امام زمان هم موافق کلیت کابینه‌ی شما باشد. این‌جا طبق قانون، نظر من و دیگر هم‌کاران ملاک است که نماینده‌ی مردم شده‌ایم برای همین تصمیم‌گیری‌ها. شما اگر خیلی عاشق چشم و ابرو و رأی و نظر جناب خامنه‌ای هستید، چرا وزرا را آورده‌اید مجلس؟ خب ببرید بیت ره‌بری! صرف همین کار یعنی خودتان هم می‌دانید که قانون اصل است. پس بی‌خود مایه از بزرگان نگذارید. همه‌ی پیام‌بران الهی هم موافق یا مخالف کل وزرای پیش‌نهادی شما باشند، این‌جا نظر نمایندگان مجلس اهمیت دارد. کاش بس کنیم این ولایت‌مداری کاریکاتوری را‌. اگر شما دنبال جلب نظر آسمانیان هستید، وزرای‌تان را چرا نبرده‌اید همان آسمان؟

جناب پزشکیان! جز چند مورد خاص، ره‌بر حق ندارد نظر و حتی مشورت خود را در امر انتخاب وزرا به شما دیکته کند. ایشان مگر نماینده‌ی مجلس است؟ اگر هست، چرا امروز در بهارستان غایب است و اگر نیست، بدانند و بدانید که نمایندگان مجلس به نیابت از مردم قرار است تصمیم‌گیرنده باشند، نه رهبر…

آقای پزشکیان! به راست یا به دروغ؛ اگر قرار است شما هم فقط به خاطر چند تا پست، پشت ولایت مخفی شوید، پس فرق شما با مصباحیست‌ها و کیهانیست‌ها چیست؟ به راستی چرا خامنه‌ای را خرج وزرای پیش‌نهادی خود می‌کنید؟ شما خیر سرتان جراح قلب هستید و متخصص! گیرم خدای نکرده یکی از نزدیکان شما دچار عارضه‌ی قلبی شود. خودتان عملش می‌کنید یا چون ولایت ملاک است، تیغ و چاقو را می‌دهید دست رهبر؟

آقای رئیس‌جمهور! اوایل انقلاب که شعار خیلی مواقع مافوق شعور می‌نشست، من نظرم این بود که اگر کسی بدون تخصص کاری را بپذیرد، بی‌تقواست. با تسخیر سفارت امریکا هم همان زمان مخالفت کردم و با این‌که متوجه شدم خمینی هم آمد پشت آن حرکت عاری از درایت دانش‌جوهای مدعی خط امام، باز از نظرم کوتاه نیامدم. من که عقل و فهم و درک و معرفت خودم را به آقای خمینی اجاره نداده‌م. به بازرگان هم نداده‌م. من حرف متخصصانه‌ی خودم را دارم و تحلیل خودم را ارائه می‌کنم. نکته‌ی مهم ماجرا این است: خود خامنه‌ای هم بعید می‌دانم موافق خرج کردن بیش از حد از امر و نهی ولایت باشد. قریب نیم‌قرن بعد از دهه‌ی شصت، عوض آن‌که فهم مدبرانه از ولایت داشته باشیم، حتی بهارستان را هم کرده‌ایم پادگان؟

دود طرح ولایت مسموم و مذموم مصباح حتی به چشم متخصصی چون شما هم می‌رود آقای پزشکیان. با ما از تخصص اعضای کابینه‌ی خود سخن بگویید و بی‌خود مایه از ره‌بری و بیت ره‌بری نگذارید و الا هیچ فرقی با شاگردهای شعارزده‌ی مصباح نخواهید داشت. آقای دکتر! من از همان اول انقلاب نه زیر بار تکبر متفکرانه‌ی امثال حسن روحانی رفتم، نه تن به تفکر متکبرانه‌ی امثال مصباح دادم. روزنامه‌ی کیهان هم خیلی اگر از ولایت‌مداری تخیلی، آمیخته به دروغ و آلوده به شیادی و شارلاتانی شاکی است، اول گوش مصباح را بگیرد؛ با این میراث شومش. این تخم لق را اول بار مرحوم مصباح گذاشت در انقلاب و نیز در جبهه‌ای که اسم و رسم انقلاب را هم‌زمان دزدیده. لذا اگر شما دارید دروغ به ره‌بر می‌بندید یا پشت ره‌بر مخفی می‌شوید، این ادامه و نتیجه‌ی همان ایده‌ی طرح ولایت مصباح است؛ کاسبی با ولایت. اگر جلوی نقش‌تراشی دروغ برای مصباح در نهضت انقلاب اسلامی محکم ایستادگی می‌شد و اقلاً می‌پذیرفتند که نباید کلید ولایت و شاه‌کلید طرح ولایت را دست یک ساکت انقلاب و نیز غایب جبهه و جنگ داد، الان شما هم مایه از ره‌بر نمی‌گذاشتید. ولایت عرصه‌ی شعار نیست؛ میدان شعور است. به این امید که کیهان و دیگران همیشه در برابر اختفا پشت ولایت یا دروغ بستن به ولایت حساس باشند، نه فقط وقتی پای اصلاح‌طلبان گیر است…

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.