شاهین خسروی: یک گمانه درباره اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰

جمعه, 9ام شهریور, 1403
اندازه قلم متن

شاهین خسروی

به مناسبت سالروز اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ۱۳۲۰

در  ۳ شهریور ۱۳۲۰، دو سال پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ارتش‌های بریتانیا و آمریکا از جنوب و شوروی از شمال به ایران حمله و کشور ما را به اشغال خود درآوردند. طرفه آنکه حکومت ایران به‌مانند جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرده بود، اما قدرت‌های اشغالگر اعتنائی به این اعلام بیطرفی نشان ندادند و کار خودرا کردند. بهانه رسمی این کشورها وجود چند هزار شهروند آلمانی به‌عنوان مشاور و کارشناس صنعتی، اقتصادی و نظامی آلمان در ایران ِ رضا شاهی بود. حکومت رضا شاه در پی اخطارهای مکرر متفقین اروپائی و آمریکائی عذر بخش بزرگی از شهروندان مقیم آلمانی را خوانده و آن‌ها را عملاً ار ایران اخراج کرده بود، با این حال این تدبیر کارگر نیفتاد.

اما، آیا علت واقعی حمله متفقین صرفاً حضور چند صد یا چند هزار شهروند آلمانی در ایران بود که گمان می‌رفت گروهی از آن‌ها مشاور نظامی باشند؟ به‌نظر این نگارنده چنین نبود. علت اصلی اشغال ایران وجود راه آهن سراسری نوبنیاد جنوب-شمال ایران بود که کار ساخت آن در ۱۳۱۶(۱۹۳۷) به پایان رسیده و آماده بهره‌برداری شده بود.

پیرامون چرائی و چگونگی ساخت این خط آهن حرف و حدیث فراوان بوده و هست و حتی برخی تئوری‌های توطئه نیز درباره آن ساخته و پرداخته شده است. اما این پرسش به‌جا و منطقی‌ به‌جای خود باقی‌ست که، چرا باید مسیر این خط آهن به‌جای شرقی-غربی بودن که اقتصادی و تجاری‌ـترانزیتی‌تر می‌بود، از جنوب(مبدأ بندر شاهپور) به شمال(مقصد بندر شاه) کشیده شود؟ به‌ویژه که مقصد شمالی آن عملاً راه به بن‌بست می‌برد و ایران نمی‌توانست از آن به‌مثابه نوعی پایانه ترانزیتی برای حمل کالاهای خود و دیگر کشورها به اروپا استفاده کند. چرا که پهنای ریل شوروی‌ها به دلائل امنیتی و نظامی و غیره بیشتر از پهنای ریل‌ استاندارد جهانی(از جمله ایرانی) بود و از این رو ممکن نمی‌بود مورد استفاده تجاری‌ــترانزیتی ایران قرار گیرد.

زمانی که پیشنهاد احداث راه آهن جنوب-شمال در  ۱۳۰۵ طی لایحه از سوی دولت وقت به مجلس شورای ملی داده شد، دکتر مصدق و شماری اندک از نمایندگان با چرائی مسیر خط آهن به مخالفت برخاستند. مصدق از جمله گفت که مسیر پیشنهادی راه آهن صرفه اقتصادی ندارد و اگر قرار بر احداث راه آهن باشد مسیر آن باید شرقی-غربی باشد تا از یک سو ایران را به کشورهای خاوری(هند و…) و خاور دوری(چین و ژاپن و …)، و از آن سو به کشورهای اروپائی متصل کند.

به‌واقع هم چنانچه استدلال مصدق و دیگران به دیده گرفته می‌شد، ایران می‌توانست در کانون جاده ابریشم نوینی قرار گیرد که خاور دور را به اروپای غربی پیوند می‌داد. و مهم‌تر آنکه کشور ما می‌توانست از آسیب‌های فراوان اشغال و پیآمدهای فاجعه‌بار آن در امان ماند. بدبختانه اما، چون مرغ(خروس؟) استبداد رضا شاهی فقط یک پا داشت و نامبرده در این آرزوی غیرمنطقی و غیر اقتصادی بود که با شکافتن کوهستان البرز جنوب ایران را به زادگاه شمالی خود پیوند دهد، بی‌آنکه به منطق صرفه تجاری-ترانزیتی و حتی امنیتی-نظامی کار بیندیشد و به آن اهمیتی دهد.

بیائیم لختی کلاه خودرا قاضی کنیم و این پرسش را پیش نهیم که در آن بحبوحه جنگ جهانی دوم که شوروی‌ها  سخت نیازمند کمک‌های حیاتی متفقین غربی خود، بریتانیا و آمریکا، بودند، و این دومی‌ها نیز در پی نزدیک‌ترین و به‌صرفه‌ترین راه رساندن کمک به اولی، اگر مسیر راه آهن جنوب-شمال ایران که ایستگاه پایانی آن یکی از بنادر دریای مازندران بود که آن سوی آن سرزمین در محاصره “شوراها” قرار داشت، شرقی-غربی می‌بود، آیا باز متفقین به صرافت اشغال ایران می‌افتادند؟؟

به‌قول شاملو، این هنوز یک پرسش سوزان است!

از: ایران امروز 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.