تجدید ساختار شبکه «جنگ نرم» جمهوری اسلامی در غرب

شنبه, 17ام شهریور, 1403
اندازه قلم متن

داریوش معمار، روزنامه‌نگار-ایندیپندنت ‌فارسی

ظاهرا جمهوری اسلامی برای برخورد با مخالفان و منتقدانش در غرب برنامه‌ جدیدی تدارک دیده است، که بخشی از آن شامل تجدید ساختار شبکه پوششی نظام در کشورهای غربی است

رهبر جمهوری اسلامی به همراه مسئولان ارشد نظام- عکس خبرگزاری ایرانا

جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن تا امروز، بخش مهمی از فعالیت امنیتی و تبلیغاتی‌اش را متوجه مخالفان و منتقدانش در غرب کرده است.

از این فعالیت‌ها بارها با عنوان «جنگ نرم» نظام با غرب و برنامه مقابله با «انقلاب‌های رنگی» یاد شده است.

 

حکومت اسلامی طی ۴۵ سال گذشته برای برخورد، مدیریت و حذف مخالفان خود در خارج از کشور از یک روش مشخص استفاده نکرده، بلکه به اقتضای شرایط برنامه‌های مختلفی را طراحی و اجرا کرده است.

ولی پس از موج بزرگ مهاجرت ایرانیان با انگیزه‌های اقتصادی و اجتماعی، از نیمه دهه نود شمسی و شکل‌گیری اعتراض‌های گسترده ایرانیان خارج از کشور در جریان خیزش مردمی، دستگاه سیاست خارجی و امنیتی حکومت ایران صراحتا بر لزوم تغییر رویکردهای نظام برای کنترل و مدیریت مخالفان خارج از کشور تاکید کرد.

طی سه دهه نخست روی کار آمدن جمهوری اسلامی، ترور، حذف فیزیکی، ربایش و گروگان‌گیری خانواده مخالفان در ایران با استفاده از عوامل امنیتی، تروریست‌های خارجی و گروه‌های تبهکاری در غرب، عمده برنامه حکومت اسلامی بود که گاهی با استفاده از «منابع و دفاتر دیپلماتیک و شبکه شرکت‌ها و مجموعه‌های مذهبی پوششی» سازماندهی و اجرا می‌شد.

همه جریان‌های سیاسی مخالف نظام در کشورهای غربی، قربانیانی در لیست ترور و آدم‌ربایی‌ها دارند که گاهی منجر به قطع کامل رابطه این کشورها با ایران شده است.

اما به نظر می‌رسد که دکترین امنیتی جمهوری اسلامی دربرابر مخالفان، ابتدا در جریان اعتراض‌های ۸۸ و سپس با توجه به تبعات خیزش مردمی در جریان قتل مهسا امینی، دستخوش تغییراتی شده است. این تغییرات اگرچه به عقیده بسیاری برنامه ترورهای برون‌مرزی و ربایش و تهدید دائمی مخالفان را متوقف نکرده، برنامه‌های جدیدی را در دستور کار قرار داده است.

یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین برنامه‌های امنیتی جمهوری اسلامی در «جنگ نرم تبلیغاتی و امنیتی با غرب» گسترش نهادهای تبلیغی و مذهبی، رسانه‌ای، اقتصادی و سیاسی پوششی است.

نهادهای پوششی تبلیغی و رسانه‌ای نظام در غرب با هدف «انتشار اطلاعات نادرست، تحریف وقایع، لابی سیاسی و اقتصادی، دور زدن تحریم‌ها و مدیریت اوضاع در شرایط بحرانی» از نیمه دهه هشتاد تا امروز نقش بارزی داشته‌اند.

ایجاد مراکز اسلامی، شرکت‌های اقتصادی پوششی در چهارچوب فعالیت هلدینگ‌های مختلف، تاسیس گروه‌های آکادمیک و یا حمایت از بعضی گروه‌های علمی در غرب، اعزام چهره‌های امنیتی با هویت جدید برای سرمایه‌گذاری، حمایت از اعزام دانشجویان در برنامه‌های غیررسمی اخذ پذیرش، جلب حمایت چهره‌های رسانه‌ای در موضوعات مختلف، ازجمله برنامه هسته‌ای یا تحریم‌ها به نفع حکومت ایران، و همچنین استفاده از لابی جریان‌های سیاسی و گروه‌های مختلف، مواردی است که بارها رسانه‌ها و دستگاه‌های امنیتی غرب با انتشار گزارش‌هایی از آن‌ها با عنوان «نفوذ نرم» نام برده‌اند.

برنامه نفوذ نرم جمهوری اسلامی در غرب چندمنظوره بوده و با اهداف سیاسی و امنیتی دیگری ازجمله مدیریت و محدود کردن فعالیت منتقدان نظام و جلوگیری از توسعه شبکه مخالفان جمهوری همراه شده است.

روش‌های مختلف جذب مخالفان، تهدید آن‌ها، برچسب‌زنی و ترور شخصیت، ایجاد بحران میان تشکل‌های سیاسی ایرانیان خارج از کشور با ابزارهای مختلف، نیز بخشی از این برنامه به شمار می‌رود.

با توجه به این موارد لازم است در نظر داشته باشیم که تغییر رویکردها و برنامه‌های جمهوری اسلامی، که وزیر امور خارجه دولت پزشکیان در جریان خیزش مردمی از آن با عنوان «لزوم توقف فوری» اعتراض ایرانیان خارج از کشور یاد کرد، می‌تواند نقطه آغاز تحول دکترین امنیتی مقابل مخالفان جدید و گسترده نظام در خارج از کشور و گسترش برنامه‌های نرم و تبلیغی سابق حکومت در شرایط فعلی باشد.

بخشی از این برنامه‌ها ظاهرا برای جلوگیری از تکرار تجمع فراگیر و گسترده مخالفان جمهوری اسلامی در شرایطی مشابه خیزش مردمی ایران در غرب تدارک دیده می‌شوند.

باید در نظر داشت مهاجران ایرانی که در دهه نود کشور خود را تکرار کردند، برخی‌شان در دسته براندازان، فعالان سیاسی و عقیدتی قرار نداشتند، بلکه در گروه شهروندانی بودند که از شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی ایران ناراضی بودند، ولی «ناراضیان برانداز» نیز نبودند.

با این فرض،  پس از مهاجرت چند میلیون ایرانی در دهه نود، جمهوری اسلامی ظاهرا آمادگی پیوستن تعداد زیادی از این مهاجران را به صف منتقدان سیاسی حکومت و براندازان نداشت.

جریان خیزش مردمی ایران و بازتاب گسترده و جهانی خواست جامعه ایران برای تغییر جمهوری اسلامی، مسئله‌ای بود که صدها هزار ایرانی مهاجر را به خیابان‌های کشورهای غربی آورد.

ایرانیانی که پیش‌تر به کشور خود رفت‌وآمد داشتند، با وجود همه تهدیدها، برای تغییر شرایط در خیابان‌ها و برابر دوربین‌ها حاضر شدند و خواهان براندازی نظام، پایان روابط جهان با حکومت ایران، تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران، مقابله با سرکوب شهروندان، به‌خصوص زنان، اقوام و اقلیت‌های مذهبی و آزادی اجتماعی و سیاسی در کشور خود شدند.

شعارهایی که صدها هزار ایرانی در داخل کشور برای طرح آن بازداشت، شکنجه و اعدام شده و به زندان افتاده بودند، در خیابان‌های کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی سر داده شد و به‌سرعت در همه شبکه‌های خبری و اجتماعی انتشار یافت.

طبق اعلام مقام‌های امنیتی جمهوری اسلامی، حکومت در چنین شرایطی برای مقابله با این صف‌بندی جدید و گسترده مخالفان آمادگی نداشت. ضمن آنکه ظاهرا امکان استفاده حکومت ایران از روش‌های سنتی ترور، حذف و تهدید منتقدانش در غرب نیز با توجه به گستردگی و تنوع منتقدان آنچنان بازدارنده نبود.

در این زمان تاریخی، حکومت جمهوری اسلامی درحالی‌که علی خامنه‌ای در سخنان خود تاکید می‌کرد کسی نمی‌تواند به «درخت تناور انقلاب» آسیب برساند، با شرایطی بحرانی مواجه شد. هیچ‌کدام از سازماندهی‌های قبلی، به‌خصوص آن بخش که در دهه هشتاد با ایجاد انجمن‎‌ها و گروه‌های مختلف پوششی در غرب، آمریکا و کانادا تدارک دیده شده بود، نتوانستند در انحراف افکار عمومی غرب و حمایت از حکومت ایران نقش بازی کنند.

بسیاری از لابی‌ها، چهره‌ها و گروه‌هایی که پیش‌تر، به‌خصوص در دولت حسن روحانی، صراحتا خود را حامی سیاست‌های جمهوری اسلامی معرفی می‌کردند و در جریان مذاکرات با غرب مسئولیت حمایت از نظام را برعهده داشتند، ناچار شدند نقش و روابط خود را انکار و از حمایت آشکار از نظام عقب‌نشینی کنند.

همان‌طور که اشاره شد در چنین وضعی به نظر می‌رسد دکترین امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی در قبال منتقدان دستخوش تحول و تغییر جدید شد.

بخشی از این تغییر آن‌طور که در محافل مختلف مطرح شده و گاهی مورد تایید سازمان‌های امنیتی کشورهای غربی از جمله آلمان نیز قرار گرفته است، گسترش جاسوسی جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایرانی خارج از کشور در چهارچوب گردآوری اطلاعات تازه از فعالیت آن‌ها و بررسی زندگی این افراد است.

اما این برنامه طبق شواهد موجود و اظهار نظرهای مختلف، ظاهرا به گسترش برنامه جاسوسی از مخالفان محدود نشده است.

جمهوری اسلامی در سطوح مختلف برای تجدید ساختار نهادهای پوششی‌اش در غرب، گسترش و تقویت آن‌ها و فراهم‌آوردن امکان مدیریت و حتی سرکوب نرم اعتراضات گسترده مخالفان خود در خارج از کشور تدارکات فراوانی دیده است.

لایه نخست این تدارک در استفاده از برنامه‌های پذیرش پناهندگان در غرب بود و کارشناسان امور پناهندگی بارها به آن اشاره کرده‌اند.

سردار همدانی در جریان اعتراض‌های ۸۸ با گسترش فعالیت «سپاه محمد رسول‌الله» در تهران و ایجاد گردان‌های امنیتی از میان افراد مشهور به «اراذل و اوباش سطح یک» مرحله جدیدی از برنامه امنیتی سرکوب را در سراسر ایران تدارک دید.

طبق نظر تحلیل‌گران سیاسی، جمهوری اسلامی با گسترش این برنامه در کشورهای محل تجمع مخالفان خود و اعزام فعال تبهکاران به غرب، با پوشش متقاضی پناهندگی، قصد ایجاد صفی از جاسوسان و نیروهای عملیاتی برای مدیریت حضور خیابانی و میدانی منتقدان در مناسب‌های پیش رو را دارد.

لایه بعدی اقدام جمهوری اسلامی، که انکارناپذیر است، بحث اعزام نزدیکان، وابستگان، منصوبان و حامیان نظام در چهارچوب طرح‌های دانشجویی به غرب است.

این اعزام‌ها در شکل بورسیه‌های رسمی که با اخذ پذیرش و تامین غیررسمی هزینه‌های تحصیل انجام می‌شوند صورت نمی‌گیرد. در این‌خصوص نیز گروهی از این افراد مامور حضور در گروه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی ایرانیان مخالف خارج از کشور و گروه دیگری مامور گسترش سازمان‌های پوششی تبلیغی و مذهبی حکومت ایران و مسئول پیشبرد برنامه تجدید ساختار این مجموعه‌ها می‌شوند.

فراهم آوردن شرایط استخدام افراد در شرکت‌های خارجی، به‌خصوص شرکت‌های مربوط به مدیریت محتوای شبکه‌های اجتماعی، هم بخش دیگری از تلاش حکومت ایران برای ایجاد سپر جدید امنیتی و کنترلی در خارج از کشور است.

قدم بعد استفاده نظام از ظرفیت شرکت‌ها و هلدینگ‌های مختلف پوششی در غرب است که در طول دو دهه گذشته به‌شکل شبکه‌ای گسترده برای پول‌شویی، تجارت و دور زدن تحریم‌ها فعال شده‌اند و، طبق گزارش‌های منتشرشده، گاهی با محافل و گروه‌های مالی غربی نیز ارتباط نزدیک دارند.

ظاهرا تلاش برای انتقال افسران «جنگ نرم» نظام به غرب با پوشش این شرکت‌ها انجام می‌شود و حتی از میان حامیان گروه‌های نیابتی نظام در عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان، لبنان و… نیز تعدادی به استخدام این شرکت‌ها درآمده و به غرب منتقل شده‌اند.

دامنه اقدام و عمل سپر امنیتی چندلایه جمهوری اسلامی برای انحراف افکار عمومی، هدایت رسانه‌ای در غرب و محدود کردن فعالیت مخالفان و منتقدان، هرچند در ظاهر، به این موضوع محدود است، اما روشن نیست حکومت ایران در زمان‌های دیگر برای چه اهداف و مقاصدی ممکن است از آن بهره‌برداری کند.

 

از: ایندیپندنت 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.