ایران وایر – پژمان تهوری
«عباس پالیزدار»، سیاستمدار افشاگر فساد مقامهای ارشد جمهوری اسلامی ایران در یک مصاحبه کمسابقه، منصوبان «علی خامنهای» را به فساد بسیار گسترده متهم کرده و «مجتبی خامنهای»، فرزند رهبر جمهوری اسلامی را فردی خوانده که توانایی مبارزه با این فساد ساختاری در حکومت ایران و کارگزاران آن را دارد.
***
مجتبی خامنهای، ۱مهر۱۴۰۳ در اقدامی بیسابقه، از استقلال عمل خود در برابر پدر پرده برداشت و با بیان اینکه پدرم از تصمیم من مطلع نیست، از تعطیلی کلاس درس خود خبر داد. اگرچه او در این ویدیو سیاسی بودن این تصمیم را رد کرد، ولی به نظر میرسد اتفاقا مهمترین دلیل انتشار این ویدیو، اعلام استقلال سیاسی از پدر و آغاز فصل تازهای از سیاستورزی با هدف تکیه بر قدرت مطلقه بود.
مصاحبه عباس پالیزدار، مشهور به مبارزه با فساد که روز ۱۹آبان۱۴۰۳ توسط «دیدهبان ایران» منتشر شد، میتواند تکهای از پازلی باشد که او برای جانشینی پدر طراحی کرده است.
حمله عریان به پدر با فاسد معرفی کردن تمام منصوبان او در عالیترین پستهای کلیدی کشور و اعلام اعطای مستقیم مجوز جنایت از سوی علی خامنهای به «سعید مرتضوی» که در این گفتوگو جانی معرفی میشود، هدفی جز سفیدشویی پسر در برابر پدر، با استراتژی قهرمانسازی در نبرد گلادیاتورهای عمامه به سر و تبلیغ منجیای به نام مجتبی خامنهای ندارد.
مجتبی خامنهای نیک میداند که «کسب قدرت با شعار مبارزه با فساد»، هنوز خریداران بسیاری دارد. او این بار با کارت عباس پالیزدار وارد شده است. باز کردن لایههای بیشتری از فساد سیستماتیک در دالانهای اصلی قدرت، بازخوانی پروندههای فساد و یادآوری فسادهای گسترده چهرههای منصوب علی خامنهای در عالیترین دستگاههای حکومتی، در واقع پشت سرگذاشتن گام «اعتمادسازی» است. آنها البته با پاشیدن نمک بر زخم مردمی که بهدلیل همین فساد سیستماتیک در فقر غوطه ور شدهاند، شرایط را به گونهای صحنهآرایی میکنند که جامعه نیاز به منجی را فریاد بزند و چه کسی بهتر از ولیعهد جوان که خود را برای رویارویی مستقیم با پدر آماده میکند.
کم نیستند رهبرانی که با همین استراتژی در دنیا قدرت گرفته و برموج فسادستیزی جامعه، سوار شده و دستاوردی جز تداوم یا حتی تشدید فساد نداشتهاند. «بولسونارو»، یکی از نمونههای معاصر است که در سال ۲۰۱۸ با پیام مبارزه با فساد و شعار پاکسازی قدرت از فاسدان، به ریاستجمهوری برزیل رسید، ولی با اتهاماتی علیه خانواده و متحدان او و بدون اینکه رتبه برزیل در شاخص مبارزه با فساد ارتقا داده باشد، به آخر خط رسید.
«نارندرا مودی»، نخستوزیر اسبق هند، یک نمونه دیگر است که با شعار «نه خودم رشوه میگیرم نه اجازه میدهم دیگران بگیرند»، قدرت را در هند در دست گرفت، ولی فساد در سطوح عالی هند تغییری نکرد و در نهایت به جانبداری از شرکتهای اقتصادی دخیل در فساد متهم شد.
«ولادیمیر زلنسکی»، کمدین و بازیگر اوکراینی که با وعده مبارزه با فساد و پایان دادن به نفوذ الیگارشها در اوکراین قدرت را در دست گرفت نمونه دیگری است که توانست از خستگی مردم از فساد در این کشور، پلی برای کسب قدرت بسازد. حال آنکه مبارزه با فساد سیستمی بیش از شعار، به اصلاحات قانونی، سیاسی و نهادی جامعی نیاز دارد که در عمل چندان دستیافتنی هم نیست.
ماموریت عباس پالیزدار در صاف کردن جاده جانشینی مجتبی
عباس پالیزدار که احساس میشود پس از افشای فساد مسوولان و تحمل چند سال زندان مورد توجه قرار گرفته، در مصاحبهای، به بازخوانی پروندههای متعدد فساد آیتاللهها پرداخته که البته جز «کاظم صدیقی»، مابقی آیتاللههایی که بهعنوان فاسد از آنها نام میبرد، جملگی مردهاند و احتمالا چنین اظهاراتی هزینهای هم ندارد.
او در این مصاحبه مدعی است: «به ما میگویند نگویید فساد سیستمی شده، اما من میگویم بدتر از این است. متاسفانه کشورمان در فساد غرق شده و در فساد دست و پا میزنیم. در همهجای کشور فساد وجود دارد. جایی و نقطهای در کشور نیست که در آن فسادی وجود نداشته باشد.»
او در ادامه برای اثبات ادعای خود به فساد چند آیتالله اشاره کرده و میگوید:
– پرونده «محمد یزدی»، رییس قوهقضاییه آنقدر قطور بود که تا سطح میز ناهارخوری بالا میآمد. یکی از پروندههای او زمینخواری حدود ۳ هزار هکتار از اراضی جنگلهای شمال خلیلمحله عباسآباد بهشهر است. پرونده دیگر او پرونده لاستیک دنا است که به اسم خصوصیسازی، بدون پرداخت ریالی آن را از آن خود کرد و پرونده دیگر، او پرونده منزل شخصی اوست که برای خریداش به «ذاکر احمدی»، رییس دادگستری وقت استان هرمزگان نامه میزند و دستور میدهد یک میلیارد به حساباش واریز کند و او بار لنجهای مردم را توقیف، فروخته و به حساب یزدی واریز میکند. چنین شخصیتی رییس قوه قضاییه ما بود.
– معدن طلای موته اصفهان و چند معدن دیگر در اختیار خانواده «هاشمی شاهرودی» قرار گرفته بود.
– معدن دهبید فارس که یکی از بهترین سنگهای دنیا را دارد را، آیتالله «امامی کاشانی» از آن خود کرده بود و وقتی خبر را رسانهای کردیم، او موسسه خیریه توانبخشی راهاندازی کرد و معدن را وقف این موسسه کرد.
– زمینخواری کاظم صدیقی، از امامان جمعه تهران، ممکن نبود بدون هماهنگی با او صورت گرفته باشد. اطرافیان او را میشناسم، جرات اینکه سرخود این کار را کرده باشند نداشتند.
– سعید مرتضوی یک جانی بود که میگفت من هر کاری کردهام اجازه آن را از «شخص اول مملکت» دریافت کردهام.
– فروش سوالات کنکور کار پسر «عبدالله جاسبی» بود. قطعا خود ایشان هم پشت قضیه بوده که این اتفاق افتاده است.
– پرونده «غلامعلی حداد عادل» مربوط به زمینی در دماوند بود که آقای «شافعی» شوهر خواهر و خواهرشان در آن دست داشتند.
– «داود احمدینژاد» میگفت: «محمود آقا داداش خونی من است، فکر نکن داداش ناتنی است. ولی از نظر من محمود دین ندارد، لامذهب است…مثل اینکه نفهمیدی چه میگویم؟ گفت من میگویم محمود دین ندارد، لامذهب است. فکر میکنید الکی این حرف را میگویم؟ از ته دلم این حرف را میزنم.»
عباس پالیزدار در این گفتوگو با بیان اینکه خلاصهای ۱۸۰ صفحه ای از ۵۴ هزار صفحه سند و گزارش فساد را برای رهبر جمهوری اسلامی فرستاده و کپی آن را به روسای سه قوه داده ولی هیچ اتفاقی نیفتاده، میگوید: «مجتبی خامنهای توانایی آن را دارند که گردن مفسدان اقتصادی را بشکنند.» او البته توضیح نمیدهد که او اگر چنین تواناییای دارد، چرا با فساد خانواده همسر خود یعنی حدادعادل که در این گزارش هم بهعنوان یکی از مفسدان اقتصادی نام برده شده، برخورد نکرده است.
عباس پالیزدار که مشخصا در این گفتوگو ماموریت خود را «جاده صاف کنی و تبلیغ مجتبی خامنهای» و البته حمله تلویحی به علی خامنهای بهعنوان کسی که منصوبان او همه فاسد از کار درآمدهاند تعریف کرده و میکوشد با روایتی طولانی از زندگی مجتبی خامنهای او را برای جانشینی پدر تبلیغ کند، میگوید: «در طول مدت انقلاب شرایطی وجود داشته که متاسفانه آدمهای فاسد در بخشهایی از حاکمیت حضور پیدا کردهاند و شاید امکان برخورد با آنها برای افرادی در گذشته یا حال، حضرت امام و مقام معظم رهبری، فراهم نبوده است. اما من معتقدم آقا مجتبی این روحیه را دارد که با فساد مبارزه جدی کند. نهتنها سرویسگیرندهها، بلکه سرویسدهندهها را مورد مواخذه و برخورد جدی قرار بدهد و از گردونه سپهر سیاسی و حاکمیتی کشور حذف کند.»
او میگوید: «کسی را بالاتر از ایشان نداریم که به مسائل اجرایی و شرایط کشور مشرف باشد. ایشان میتواند نقش موثری در آینده کشور داشته باشد. ایشان توانایی آن را دارند که گردن مفسدان اقتصادی را بشکنند.»
او در پایان برای خود نیز تبلیغ کرده و میگوید: «اگر من بهعنوان بازرس ویژه رییسجمهور منصوب شوم، قطعا نمیگذارم وزارتخانهها وارد خلاف شوند. مثل آقای خلخالی اگر اسم من بیاید خودبهخود آنها – مفسدین – غلاف میکنند، زیرا میدانند که پالیزدار نه اهل معامله است و نه بیسواد و هالو است. در بدو ورود بنده، بخشی از پروندههای فساد بسته میشود. بخشی هم با آن برنامههایی که داریم پیشگیری میشود و فساد شکل نمیگیرد. البته باید به هوش مصنوعی اطلاعاتی داده شود.»
مجتبی خامنهای به روایت عباس پالیزدار
عباس پالیزدار در این گفتوگو تفصیلی، مجتبی خامنهای را فردی معرفی میکند که توانایی شکستن گردن مفسدان را دارد و میگوید: «مقطعی از دوران دفاع مقدس و جنگ را در کنار آقای مجتبی خامنهای سپری کردم. آنجا به ایشان سید مجتبی حسینی میگفتند و خودش هم تاکید داشت که در حضور و غیابها اسم خامنهای نیاورید. فامیلی حسینی را میآوردند که شناخته نشود. نزدیک ۱۰ ماه در آن گردان در خدمت و کنار آقا مجتبی بودیم. آقا مجتبی یکی از افرادی بود که در بلندمدت در جنگ حضور داشت و حتی اگر اشتباه نکنم، زمانی که پدربزرگ ایشان فوت کرد و به تهران رفت. ایشان دوست داشت که مجدد به جبهه برگرد، اما آقا مخالفت کردند. مادرشان ناراحت بود، به همین دلیل در تهران ماند تا درس بخواند. از آنجا که آقا مجتبی دوست داشت به جبهه بازگردد، با دوستان به تهران رفتیم تا موافقت آقا را برای بازگشت آقا مجتبی بگیریم، اما دوستان نتوانستند آقا را برای بازگشت (ایشان) به جبهه متقاعد کنند.
زمانی که آقا مجتبی مدرسه آقای جوادی عاملی در قم درس میخواند، ارتباطمان خود را نگه داشتیم. بهدلیل همین ارتباطی نسبی که از گذشته با ایشان برقرار بود، با آمدن آقای حدادعادل و حضور من در مجلس هفتم، انگیزه بعضی نمایندههای مجلس برای مبارزه با فساد را جدی کنیم به همین سبب، من طرحی را تحت عنوان “تحقیق و تفحص از قوه قضاییه”، تنظیم کردم و نمایندگان مجلس آن را امضا کردند و تصویب شد.»
پالیزدار تعطیلی کلاس درس مجتبی خامنهای را مرتبط با بحث جانشینی او میداند و معتقد است افراد دلسوز نظام خواستند که این کلاس تعطیل شود. او معتقد است مجتبی خامنهای، یک گزینه جدی برای جانشینی رهبری است و میگوید: «ایشان باید پذیرای مباحث دیگری غیر از مبارز با فساد هم باشد؛ مثل آزادیهای اجتماعی، آزاد کردن فعالین سیاسی از زندان و… .»
عباس پالیزدار، مجتبی را پرچمدار آزادی رسانهها معرفی کرده و میگوید: «امیدواریم با حضور آقا مجتبی در عرصه رهبری آینده، این اتفاق (افشای فساد اقتصادی توسط رسانهها) محقق شود و رسانهها فعالیت واقعی و درست را انجام بدهند. به نظرم با آمدن آقا مجتبی به عرصه رهبری آینده کشور، این اتفاق بیفتد. باتوجه به شناختی که از ایشان دارم، امیدوارم این اتفاق و اصلاحات بنیادین با حضور ایشان محقق شود.»
پالیزدار با بیان اینکه فساد با امرونهی جمع نمیشود میگوید: «من امیدوارم با حضور آقا مجتبی در رهبری آینده، مبارزه با فساد جدی شود. ما هم حاضریم که در کنار ایشان برای مبارزه با فساد سربازی کنیم، بهعنوان بازرس ویژه. به قول یکی از دوستان، “میتی کومان” ایشان برای برخورد جدی با فساد و جمع کردن پروندههای فساد در کشور شویم و گردن مفسدین اقتصاد بزرگ کشور را بزنیم. امیدواریم بهزودی این اتفاق محقق شود.»
پالیزدار که به نظر خود را برای دوران رهبری مجتبی خامنهای در آیندهای نزدیک آماده کرده میگوید: «با آمدن آقای پزشکیان امیدوار شدم و از این طرف با حضور آقا مجتبی. این دو آیتم برایم امیدوار کننده بود و امیدوارم با این اتفاقاتی که احساس میکنم در حال محقق شدن است، بتوانم در حوزه مبارزه با فساد موفق شوم.»
آمادهسازی فضای رسانهای برای جانشینی مجتبی
مصاحبه عباس پالیزدار، به نظر یکی از جدیترین فعالیتهای باندی است که برای رهبری مجتبی خامنهای تلاش میکند. آنها از یکسو میکوشند مجتبی را قهرمان عرصه مبارزه با فساد معرفی کنند و از سوی دیگر، چهرهای معنوی از او تبلیغ میکنند.
خبرگزاری «تسنیم»، وابسته به سپاه، روز ۱مهر۱۴۰۳ در چرایی تعطیلی کلاس درس مجتبی خامنهای مینویسد: «تعطیلی درس آیتالله سیّد مجتبی خامنهای، بسیار مورد توجه و گفتوگو و تحلیل قرار گرفت، اما آنچه علت حقیقی تصمیم ایشان میتواند باشد، اقتدای ایشان به سیره علمای سلف است. علمای اخلاقی گاهی که درس خود را پررونق میدیدند، برای تربیت نفس خود آن درس را تعطیل میکردند، مگر اینکه حجتی مییافتند تا با آن احتیاط اخلاقی خود، مخالفت کنند.»
مجتبی خامنهای که از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ به گواهی نامه سرگشاده «مهدی کروبی» در همه امور کشور دخالت مستقیم دارد، حالا توسط دستگاه پروپاگاندا به چهرهای توانمند برای مبارزه با فساد معرفی میشود، حال آنکه او در دو دهه گذشته از قدرت کافی برای شکستن مقاومت نهادی در برابر فسادزدایی برخوردار بود و نهتنها گام سازندهای برنداشت، بلکه همواره از او بهعنوان پشتپرده فسادهای سیاسی، امنیتی و سرکوب سازمانیافته در داخل یاد میشود.
در عین حال، آنچه از این مصاحبه و سایر فعالیتهای رسانهای دستگاه پروپاگاندا حول جانشینی مجتبی خامنهای میتوان دریافت، اینکه پس از حذف فیزیکی رقبای مجتبی، از «اکبر هاشمی رفسنجانی» تا «ابراهیم رئیسی»، حالا نوبت به رویارویی با شخص علی خامنهای فرارسیده و به نظر میرسد بحث جانشینی وارد فاز تازهای شده که پس لرزهای آن را در روزها و ماههای آینده بیشتر شاهد خواهیم بود.