چند سنگ نبشته هزار ساله میان زباله‌ها گم شده است؟!

پنجشنبه, 9ام مرداد, 1393
اندازه قلم متن

sang neveshte sasani

آنچه موجبات بر جای ماندن این کتیبه‌های بسیار ارزشمند و‌‌ رها شدنشان میان زباله‌های گردشگران و به نوعی گم شدنشان در بی‌خبری مسئولان را فراهم آورده، بی‌خبری گردشگران از ماجراست، زیرا احتمالا در غیر این صورت، خبر وجودشان دهان به دهان می‌چرخید و فرجام امر، اگر سر از موزه‌های گرانبهای آن سوی دنیا درنمی‌آوردند، دست کم راهی اتاق پذیرایی…

گویا وقتی دریافتیم در سرزمینی تاریخی زندگی می‌کنیم که هر جای آن دست بگذاریم، ارزش بسیای دارد، به جای آنکه نرم و نازک تر گام برداریم و بر مراقبتمان بیفزاییم، به این باور رسیدیم که نباید نگران از دست رفتن میراث تاریخی باشیم، چون از این بابت غنی هستیم!

به گزارش «تابناک»، اگر اروپایی‌ها برای بناهای چند صد ساله بلیت می‌فروشند و تلاش دارند با بازسازی و نگهداری درست، این راه کسب درآمد را حفظ کرده و با معرفی این میراث‌های به نسبت جوان، سهم خود از صنعت گردشگری جهان را افزایش دهند،‌ گاه اخباری از میراث کهن سرزمینمان به گوش می‌رسد که اگر در فضای کشورمان نباشیم، باور آن‌ها بسیار دشوار است؛ از دست درازی پرشمار برخی سودجویان به میراث نامکشوف کشور با کمک دستگاه‌های فلزیاب و حفاری‌های شبانه که بگذریم، آمار دزدی آثار شناخته و‌ گاه ثبت ملی شده در کشورمان اینقدر بالاست که نمی‌توان فردی را یافت درباره آن‌ها نشنیده باشد و حکایات‌ عجیب و غریب در این باره در ذهن نداشته باشد؛ از جمله این حکایات‌، خبری است که روز گذشته روی خروجی ایلنا قرار گرفت و موجبات شگفتی بسیاری را فراهم آورد. خبری درباره دو سنگ نبشته از دوره ساسانی که میان زباله‌ها، در بی‌خبری کامل‌‌ رها شده‌اند و گردشگرانی که برای تفریح، راهی آن منطقه خوش آب و هوا می‌شوند،‌ گاه کنار آن چادر می‌زنند و چه بسا روی آن‌ها می‌نشینند!

ماجرا هنگامی دردناک‌تر می‌شود که از زبان سیاوش آریا، فعال حوزه میراث فرهنگی ـ که خبر را روایت کرده ـ می‌شنویم: این کتیبه‌ها دارای ارزش زبان‌شناسی، تاریخی، مردم‌شناسی و تاریخچه ورزشی منحصر به فردی هستند، ولی همه این ارزش های کم نظیر، موجب نشده که از زمان کشف آن‌ها تا کنون، در گوشه‌ای بدون هر گونه محافظتی‌‌‌ رها نشده و در معرض انواع و اقسام آسیب‌های طبیعی و غیر طبیعی نباشند.

بر پایه این گزارش، این کتیبه‌ها که رویشان قسمت‌هایی از اوستا و شاهنامه حکاکی شده و تنها مدارک تاریخی از وجود ورزش تیراندازی در ایران از دوره‌های باستانی هستند، حدود سال ۸۷-۸۶ مورد تعرض برخی چپاولگران هم قرار گرفته و به طمع یافتن گنج، با انفجاری جدا شده و روی زمین جا خوش کرده‌اند؛ اما خوشبختانه آسیبی ندیده و دزدیده نشده‌اند؛ هرچند معلوم نیست بدون مراقبت، تا چه زمان به دید سودجویان نخواهند آمد و بر جای خواهند ماند.

به گفته این فعال حوزه میراث فرهنگی، آنچه موجبات بر جای ماندن این کتیبه‌های بسیار ارزشمند و‌‌ رها شدنشان میان زباله‌های گردشگران و به نوعی گم شدنشان در بی‌خبری مسئولان را فراهم آورده، بی‌خبری گردشگران از ماجراست، زیرا احتمالا در غیر این صورت، خبر وجودشان دهان به دهان می‌چرخید و فرجام امر، اگر سر از موزه‌های گرانبهای آن سوی دنیا درنمی‌آوردند، دست کم راهی اتاق پذیرایی فردی به ظاهر دل بسته تاریخ می‌شدند تا تزئینات شخصی منزل ایشان را شکل دهند!

این در حالی است که اگر مسئولان این حوزه در سالیان پیاپی به اندازه لختی درباره ارزش این میراث ملی می‌اندیشیدند، کمترین واکنششان می‌توانست انتقال این دو کتیبه به موزه ایران باستان یا موزه‌ای دیگر باشد؛ بماند که توقع پاسداری از آن‌ها در منطقه واقع شده و راه اندازی جاذبه‌ای دیدنی، به نظر توقع زیادی نیست.

گزینه فراهم آوردن زیرساخت‌های مورد نیاز گردشگری برای آن منطقه و بهره جستن از جذابیت‌های این دو کتیبه برای کشاندن علاقه مندان به میراث تاریخی زمانی مورد تأکید قرار می‌گیرد که بدانیم منطقه واقع شدن این کتیبه‌ها، در دوره ساسانی و حتی پیش از آن شکارگاه بوده و ارزش تاریخی دارد.

اینجاست که تنها می‌توان افسوس خورد و برای سرنوشت این میراث‌های با ارزش اما گم شده میان زباله‌ها ابراز نگرانی کرد و به این پرسش اندیشید که براستی چند میراث مشابه در کشورمان میان بی‌خبری مسئولان گم شده و حتی مجال راهیابی به اخبار را نیافته تا مهم جلوه کند؟!


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.