پژمان تهوری – شوراها و امکان گذار به دموکراسی در ایران؛ گفت‌وگو با کیان تاج‌بخش

پنجشنبه, 4ام بهمن, 1403
اندازه قلم متن

ایران وایر – پژمان تهوری

کیان تاج‌بخش،  انتخابات شوراها، شوراهای محلی، گذار به دموکراسی
کیان تاج‌بخش معتقد است پیش از پرداختن به این پرسش که شوراها چه نقشی در گذار دموکراتیک در ایران می‌تواند ایفا کند، باید بدانیم از چه دموکراسی‌ای در ایران صحبت می‌کنیم
 

آرمان «ایجاد دموکراسی محلی در ایران» که با تشکیل شوراهای شهر و روستا در دوره اصلاحات کلید خورد، میل به حکمرانی دموکراتیک در ایران و امکان گذار به دموکراسی را افزایش داد؟ آیا شفافیت و پاسخگویی دموکراتیک در نظام سیاسی کشور که به نظر می‌رسید از طریق تمرکززدایی سیاسی و ایجاد شوراها قابل دسترس خواهد بود، در عمل به افزایش شفافیت و پاسخگویی منجر شد؟ آیا ظرفیت جامعه ایران با تمرین شوراها و مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستاها، برای برخورداری از دموکراسی افزایش یافت؟

*** 

«الکسیس توکویل»، در کتاب «دموکراسی در آمریکا» می‌گوید: «شوراهای شهر برای آزادی اجتماعی همان نقشی را ایفا می‌کنند که مدرسه‌های ابتدایی برای علم.» آیا شوراها در ایران چنین نتیجه‌ای رقم زدند؟ چالش اصلی در دستیابی به چنین نتایجی چه بود؟ این پرسش‌ها را در گفت‌وگویی با «کیان تاج‌بخش»، استاد شهرسازی و علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا در نیویورک آمریکا، به بحث گذاشتیم.

کیان تاج‌بخش معتقد است پیش از پرداختن به این پرسش که شوراها چه نقشی در گذار دموکراتیک در ایران می‌تواند ایفا کند، باید بدانیم از چه دموکراسی‌ای در ایران صحبت می‌کنیم. او می گوید: «لیبرال دموکراسی‌ای که در غرب می‌شناسیم، با آنچه در ایران از آن صحبت می‌شود متفاوت است. الگوی اصلی دموکراسی در جمهوری اسلامی مردم‌سالاری دینی است که تفاوت ماهوی با لیبرال دموکراسی دارد. دموکراسی لیبرال دو مولفه دارد؛ بخش لیبرال و بخش دموکراتیک. 

دموکراسی یعنی قدرت و تصمیم‌گیری از آن مردم است. مردم از طریق انتخابات آزاد و شفاف یک نوع نظریه عمومی را که مستقل در جامعه مدنی شکل گرفته، شکل می‌دهند و این را به‌سمت حوزه سیاسی منتقل می‌کنند. در این دموکراسی، مردم قدرت را به حکومت می‌دهند. در دموکراسی لیبرال، مولفه دوم هم مهم است، چون این بخش است که قدرت حکومت را مهار می‌کند. مولفه‌های لیبرال، ریشه در حقوق مدنی و سیاسی و آزادی‌های فردی دارند و تضمین‌کننده آزادی‌های اساسی وجدان، مذهب، تکثرگرایی سیاسی، آزادی انجمن، برابری سیاسی و اجرای حاکمیت قانون هستند، این حقوق و آزادی‌ها را به رسمیت شناخته و اجرا می‌کنند.»

او می‌افزاید: «جمهوری اسلامی اگرچه در ظاهر یک دموکراسی اکثریت‌گرا است و حقوق لیبرال برای اقلیت‌ها یا افراد را به رسمیت نمی‌شناسد، اما در واقع، یک دیکتاتوری مذهبی است. در این سیستم، یک اقلیت که انحصار ابزارهای خشونت و سرکوب را در اختیار دارد، جهان‌بینی خود را اساسا از طریق قوانین شریعت بر کل کشور تحمیل می‌کند، خواه اکثریت با آن موافق باشند، یا نه. این تناقض، بخشی از پازل پیچیده‌ای است که دیگر نمی‌شود نام “جمهوری” بر آن نهاد.» 

کیان تاج‌بخش با بیان اینکه این مقدمه برای شناخت شوراها لازم است، چرا‌که اول باید بدانیم شوراها در ایران در بستر چه نوعی از حکومت به‌وجود آمده، می‌گوید: «اوایل همه فکر می‌کردند که شوراها، یعنی ایجاد نهادهای انتخاباتی در سطح محلی، از دل برنامه توسعه سیاسی اصلاحات بیرون آمده، اما واقعیت این است که شوراها در نزد گروه اصلاحات نبوده، بلکه اتفاقا در مجلس چهارم که مجلس بسیار نزدیک به ولی‌فقیه و مرکزیت نظام بود طراحی و با هدف کنترل بهتر شورش‌ها در سطح محلی آن، قانون آن تصویب و در دولت اصلاحات اجرایی شد.  پس، هدف تشکیل شوراها، توسعه سیاسی یا لیبرالیسم که اصلاح‌طلبان دنبال آن بودند نبود، بلکه شورش‌های شهری اوایل دهه ۷۰ حکومت را به این فکر انداخت تا برای کنترل بهتر شورش‌ها، شوراها را راه‌اندازی کند.»

او بر این باور است که تجربه ۲۵ سال اول شوراها نشان داده که شوراها مقوم نظام بسته سیاسی ولایت‌مداری بوده‌اند و می‌گوید: «متاسفانه در جمهوری اسلامی، همان‌طور که رفته‌رفته می‌بینیم، مهم‌ترین نهاد انتخاباتی یعنی مجلس شورای اسلامی، از طریق شورای نگهبان و با رد صلاحیت‌ها و غیرقانونی اعلام کردن احزابی همچون حزب مشارکت ایران اسلامی مهار و به یک نهاد فرمایشی تبدیل شده، شوراها نیز کارکرد لازم را به دست نیاورده است.»

تاج‌بخش با اشاره به مشارکت مردم در انتخابات شوراها، می‌گوید: «در روستاها و شهرها ایران درست است که مردم مشارکت می‌کنند و دوست دارند که مشارکت داشته باشند، اما اگر ساختار اجازه ندهد که آن‌ها در جهتی مشارکت کنند که پیامد مهمی داشته باشد، هدفمند باشد، اثرگذار باشد، این کمی بی‌ثمر می‌ماند. 

برای من جالب بود که جمهوری اسلامی فوق‌العاده موفق شده که آن چیزی که به‌عنوان مشارکت اتفاق می‌افتد، کاملا کانالیزه کند در چارچوب بسیار تنگی که خودش می‌خواهد.»

این استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم اجتماعی با اشاره به انتشار مشروح مذاکرات شوراها، می‌گوید: «اگرچه تحلیل آن‌ها می‌تواند طاقت‌فرسا و دشوار باشد، اما چیزی که یک “ان‌جی‌او” یا یک متخصص رسانه می‌تواند به‌عنوان یک پروژه‌ برای اطلاع‌رسانی به مردم در دستور کار قرار دهد، پرداختن به موضوعاتی مثل بودجه است. 

هر امکانی که برای اطلاع‌رسانی به مردم وجود دارد، مثل آگاهی از اینکه بودجه تهران از کجا می‌آید، بودجه کجا هزینه می‌شود، آیا کمیته بودجه شوراها به درستی قراردادها را بررسی می‌کند، این‌ها را سعی کنند پیگیری کنند. البته می‌دانم که یک فرد خیلی شجاع به اسم آقای “سلطانی” در دوره آقای “قالیباف” این کار را کرد و به زندان محکوم شد، ولی کماکان معتقدم این کارها باید انجام شود.»

کیان تاج‌بخش با بیان اینکه شوراها می‌تواند نقش مهمی در گذار ایران به دموکراسی داشته باشند، می‌گوید:  «هر جایی که ما به شوراها فرصت دهیم که در سطوح مختلف نیازها و منافع خود را مطرح کنند، این به تقویت دموکراسی کمک می‌کند. اینکه مردم در چه حدی مشارکت کنند، موضوع دیگری است؛ ولی به‌هرحال باید این فرصت وجود داشته باشد. این‌طور نیست که مردم همیشه باید در سطح خیلی بالا مشارکت کنند، ولی آن نهاد و ساختار سیاسی باید وجود داشته باشد تا زمانی که نیاز هست و موضوعات مهم اجتماعی وجود دارد، مردم بتوانند به‌سمت آن‌ها بروند و از آن‌ها استفاده کنند، برای اینکه گفت‌وگویی اجتماعی به‌وجود آید. 

حتما گروه‌های مختلف و نمایندگان آن‌ها باید در آن دوره فعال باشند و در مورد اینکه هدف‌گذاری چه باید باشد و آینده شهر چگونه باید رقم خورد، صحبت کنند. این در واقع، ابتدایی‌ترین تعریف از دموکراسی محلی است که باید اتفاق افتد.»

او اضافه می‌کند: «یکی از اهداف دموکراسی انتخاباتی این است که نمایندگان را نسبت به شهروندان پاسخگو نگه دارد. تصور کنید که برای انجام این کار، چه سطحی از جزییات اطلاعات لازم است و چه زمانی باید برای ارزیابی عملکرد احزاب یا افراد مختلف صرف شود. این نشان می‌دهد که شهروند دموکراتیک بودن، وظیفه‌ای سخت و پیچیده است و همین، یکی از دلایلی است که بسیاری از مردم از رای دادن صرف‌نظر می‌کنند؛ زیرا می‌دانند اطلاعات کافی برای انتخاب آگاهانه ندارند، یا اینکه صرفا به حزبی رای می‌دهند که به‌طور مبهم با اصول انتزاعی آن موافق هستند؛ بدون آنکه بدانند آیا این حزب واقعا در اداره دولت محلی عملکرد بهتری خواهد داشت یا خیر.»

این استاد دانشگاه و متخصص مدیریت شهری، «مشارکت در حکومت محلی» را، در برگیرنده سه بخش «صحبت کردن»، «رای دادن» و «جابه‌جایی» می‌داند و می‌گوید: «این سه عمل توسط شهروندان شکل‌دهنده شهری که در آن زندگی می‌کنند اتفاق می‌افتد. صحبت کردن، ایده کلاسیکی از مجامع شهروندی یا حتی شوراها (شورا) است که در آن افراد، به‌ظاهر به‌نوعی توافق عمومی درباره اهداف می‌رسند و این توافق به تصمیم‌گیرندگان منتقل می‌شود تا اجرا شود. همان‌طور که می‌دانیم، افراد بسیار کمی در چنین مشورت‌هایی شرکت می‌کنند و مشخص نیست که نمایندگان چگونه به این ایده‌های کلی پاسخ می‌دهند. 

رای دادن زمانی اتفاق می‌افتد که صحبت‌ها تمام شده و افراد به صندوق رای می‌روند و برگه‌ای را داخل آن می‌اندازند. نتیجه این مشارکت رسمی، انتخاب نمایندگانی است که ممکن است هیچ پلتفرم سیاستی خاصی نداشته باشند، به‌جز کلیات؛ مانند «ما شهر شما را بهبود خواهیم داد» و امثال آن. این، ما را به سومین شکل مشارکت می‌رساند.»

او تصریح دارد: «بیشتر افراد در اکثر شهرهای جهان و قطعا در ایران، شهرها را از طریق تصمیمات غیرمتمرکز و فردی یا در سطح خانوار شکل می‌دهند؛ اینکه کجا خانه بخرند یا اجاره کنند، کجا در کسب‌وکاری سرمایه‌گذاری کنند و کدام روش حمل‌ونقل را برای رفت‌وآمد بین این دو انتخاب کنند. این سومین شیوه، در واقع، همان شیوه‌ای است که شهرها واقعا رشد می‌کنند و شکل می‌گیرند؛ اغلب در تضاد است با آنچه توسط دولت محلی یا شورای محلی تدوین شده است. برای مثال، طبق قوانین کاربری زمین مصوب شورای شهر، قرار نبود منطقه ۲۰ تهران  به‌صورت مسکونی ساخته شود، اما تقاضای عمومی باعث شد مردم آنجا ساکن شوند. البته، از دید حامیان قانون، این اقدام نوعی فساد تلقی شد. در بسیاری از موارد اما، این مساله به‌دلیل غیرمنطقی بودن قوانین و مقررات باتوجه به پویایی عرضه و تقاضا، تغییرات جمعیتی و تحولات تکنولوژیکی و اقتصادی در شهر رخ می‌دهد.»

کیان تاج‌بخش خاطرنشان‌ می‌کند: «صرف انتخاب نمایندگانی در یک سیستم سیاسی که نه آزاد است و نه عادلانه و در آن بسیاری از احزاب سیاسی ممنوع هستند و افراد به‌دلایل ایدئولوژیک از کاندیداتوری محروم می‌شوند، اهمیتی ندارد که مردم چقدر درگیر شوند؛ این موضوع، باعث گذار به دموکراسی نخواهد شد. در واقع، ممکن است نتیجه معکوس دهد و مردم به‌دلیل سهولت در دست‌کاری نهادهای سیاسی، دلسرد شوند.»

او می‌افزاید: «حکمرانی شهری در ایران با مسوولیت‌ها همپوشانی مشخص دارد، که شفافیت و پاسخگویی را مختل کرده و رای‌گیری آگاهانه را پیچیده می‌کند. مشارکت شامل بحث و گفت‌وگو، رای‌دادن و تصمیمات شخصی مانند انتخاب محل سکونت یا حمل‌ونقل است، درحالی‌که رشد شهر اغلب با اقدامات فردی که قوانین را نادیده می‌گیرند، هدایت می‌شود؛ مانند منطقه ۲۰ تهران. بدون انتخابات عادلانه، مشارکت سیاسی خطر افزایش سرخوردگی را به‌جای تقویت دموکراسی به‌همراه دارد.»

او معتقد است: «سیستم سیاسی باید بازتر باشد. گروه‌ها و احزاب مختلفی که می‌خواهند نظرات خود را در شهر مطرح کنند، باید آزاد باشند که به رسانه‌ها دسترسی داشته باشند، روزنامه داشته باشند، حتی تلویزیون داشته باشند. یعنی انحصار تلویزیون باید از بین برود، چون بالاخره مردم مقداری زیادی از اطلاعات عمومی خود را از تلویزیون می‌گیرند. بنابراین هر حزبی باید به‌طور منظم و به‌درستی اداره شده، حق داشته باشد که پروژه‌های خود را مطرح کند، روزنامه داشته باشد، جلسات و تجمع برگزار کند و گروه‌های جوانی را بسیج کند.»

کیان تاج‌بخش در ادامه، به نقش شوراها و انجمن‌ها در انقلاب ۱۳۵۷ و نقش شوراهای محلی در کشورهایی همچون اسپانیا و فیلیپین در گذار به دموکراسی می‌پردازد و می‌گوید: «دراسپانیا در گذار از فاشیسم در آخر دهه ۷۰، نهادهای محلی نقش مهمی ایفا کردند. فیلیپین در زمان گذار به دموکراسی، قدرت بسیار زیادی به حکومت‌های محلی داد. برخلاف ایران، آن‌ها نه‌تنها قدرت سیاسی به دولت محلی دادند، بلکه اختیار امور مالی را هم به نهادهای محلی دادند. تفویض قدرت مالی به شوراها، یکی از بزرگترین غفلت‌هایی بوده که در تجربه جمهوری اسلامی با آن مواجه هستیم. حتی اگر به ایده اصلاح‌طلبان هم نگاه کنیم، می‌بینیم که تمام تمرکز روی جنبه سیاسی و تمرکززدایی بوده و تقریبا هیچ فکری به مساله مالی نکرده بود.»

کیان تاج‌بخش در بخش پایانی این گفت‌وگو، به گروه‌های رسانه‌ای، مجلات، گروه‌های تخصصی مثل مهندسین، گروه‌های شوراها، و گروه‌های فعال در کلاب‌هاوس توصیه می‌کند که با تمام اطلاعات موجود، یک برنامه اطلاع‌رسانی دقیق برای مردم در خصوص شوراها اجرا شود. 

او معتقد است باید تمام موضوعات اصلی که به نظر می‌رسد برای هر شهروندی در هر شهری مهم است، مطرح شود. مثلا پنج اولویت شوراها برای شهر تهران که تحت اختیار شوراها است، باید به یک متن تبدیل و در آستانه انتخابات منتشر شود، این نشان می‌دهد که مردم ایران در شهرهای مختلف فعال و آگاه هستند و اگرچه اجازه دخالت و اثرگذاری زیادی ندارند، ولی به‌هر‌حال می‌توانند آگاهی خود را بالا ببرند و این می‌تواند به‌عنوان یک سند برای تمام مردم ایران و شهرهای دیگر باشد. 

او می‌گوید: «ما چه راضی هستیم، چه راضی نیستیم، باید نظرات خود را مطرح کنیم و بگوییم از چه چیزهایی راضی هستیم و از چه چیزهایی راضی نیستیم. این باید با درایت و تدبیر اتفاق بیفتد. مساله جنبش “زن، زندگی آزادی” هم به‌هر‌حال بخشی از مساله خیابان‌های شهرهای ما است. در نهایت، هر گروهی باید خود تصمیم بگیرد که چقدر وارد این مساله شود. ولی حتی در مورد مسائل فنی، به نظر من باید آگاهی وجود داشته باشد و  روزنامه‌هایی که علاقه‌مند هستند، روزنامه‌نگارانی که داخل ایران هستند و این مسائل را پوشش دهند، مثل مسائل بودجه، مالیات، قوانین. این‌ها به نظر من کارهایی است که می‌تواند مفید واقع شود.»

کیان تاج‌بخش این مصاحبه را با طرح این موضوع تمام می‌کند که «یکی از چالش‌های اصلی برای جنبش دموکراتیک آینده ایران، داشتن دیدگاهی واقع‌بینانه نسبت به محدودیت‌های ذاتی تمامی سیستم‌های دموکراتیک است. حتی در لیبرال‌ترین و نهادینه‌ترین دموکراسی‌ها، ناآگاهی سیاسی منطقی [rational political ignorance] به‌دلیل محدودیت‌های زمانی، پیچیدگی حکمرانی و توانایی محدود شهروندان برای ارزیابی گزینه‌ها وجود دارد. هرگونه جنبش دموکراسی باید این واقعیت‌ها را بپذیرد، از وعده‌های آرمان‌گرایانه پرهیز کند و نقش اغلب نادیده‌گرفته‌شده بازار را به‌عنوان مکملی حیاتی برای تصمیم‌گیری جمعی بازتعریف کند.»

مصاحبه کامل «پژمان تهوری» با کیان تاج‌بخش را، از اینجا ببینید و بخوانید. 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.