ایران وایر
«جواد علیزاده»، زیستشناس و محقق سرطانشناس ایرانی-کانادایی است که با تحقیقاتش توانسته به یکی از نویدبخشترین محققان حوزه سرطان در کانادا تبدیل شود. جوانیکه در دوران کارشناسی پدرش را بهدلیل ابتلا به سرطان روده از دست داد و همان انگیزهای شد برای شروع تحقیقات سرطان، مهاجرت به کانادا و انجام تحقیقاتی با آینده روشن در فهم و شیوه درمان سرطان در دانشگاه مانیتوبای کانادا.
آقای علیزاده هماکنون همراه تیمی کار میکند که بر شیوههای توقف متاستاز یا گسترش سرطان ریه متمرکز هستند، نوعی از سرطان خطرناک که گفته میشود از هر ۱۲ نفر در کانادا، یک نفر تشخیص این بیماری را در طول عمر خود دریافت خواهد کرد و روزانه ۵۷ نفر در کانادا در اثر ابتلا به سرطان ریه جان میدهند.
***
از اسفراین خراسان تا وینیپگ مانیتوبا؛ داستان یک تبعیض
آقای علیزاده اهل اسفراین در استان خراسان جنوبی است. متولد ۱۳۶۴ است و در کنکور سراسری سال ۱۳۸۳ در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه گیلان قبول شد. دوره کاردانیاش که تمام شد، برای کارشناسی همین رشته وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. کارشناسی ارشد را همانجا در رشته زیستفناوری پزشکی خواند.
سال ۱۳۹۰ در آزمون دکترا شرکت کرد، رتبه خوبی آورد ولی آنگونه که خودش پیشتر به خبرگزاری «ایسکانیوز»، وابسته به دانشگاه آزاد گفته است، در مصاحبه «حق و ناحق» کردند: «در آزمون دکتری با رتبه خیلی خوبی قبول شده بودم، اما در مصاحبه رفتار بدی با من داشتند. همین موضوع باعث شد که به رفتن از ایران فکر کنم.»
او در همین باره توضیح داده است: «به غیر از اینکه سوالات عجیب و غریبی از من پرسیدند، رفتار بدی هم با من داشتند و حتی یکی از داوران زمانی که رزومه کاری من را نگاه کرد، آن را پرت کرد. این موضوع جرقهای در ذهنم ایجاد کرد که کمکم به رفتن از کشور فکر کنم.»
جوانی که میخواست زیستشناس شود، اما محقق سرطان شد
جواد علیزاده، وقتی در ایران دانشجو بود، شیفته زیستشناسی و مطالعه ارگانیسمهای زنده بود. او در مصاحبهای که با وبسایت «ریسرچ مانیتوبا» انجام داده، گفته بود که مجذوب نحوه عملکرد سلولها بوده است. آنقدر به زیستشناسی علاقه داشت که تصور نمی کرده روزی کاری جز تحقیق در علم زیستشناسی انجام دهد.
سال ۱۳۹۱ وقتی هنوز داشت روی پایاننامه کارشناسی ارشدش در دانشگاه تهران کار میکرد، فاجعه رخ داد: پدرش به سرطان روده بزرگ مبتلا شد و سه ماه بعد درگذشت.
این دانشمند ایرانیتبار ساکن وینیپگ در استان مانیتوبای کانادا قبلا به ریسرچ مانیتوبا گفته که انگیزهاش برای شروع تحقیقات بر سرطان، از دست دادن پدرش به این بیماری خانمانبرانداز بوده است.
او پیشتر به وبسایت دانشگاه مانیتوبا نیز گفته بود که اینکه شاهد مرگ پدرش در سن جوانی بوده، عامل اصلی تمرکز او بر تحقیقات سرطان بوده است: «تماشای مرگ او در جوانی و تماشای سرطان که او را به طرق مختلف تغییر میداد، ویرانکننده بود، اما از آن فاجعه، من قدرت چرایی تحقیقاتم را در زمینه پیشرفت در درمانهای سرطان پیدا کردم.»
جواد دو سالِ بعد از مرگ پدرش را بهعنوان دستیار پژوهش در انستیتو پاستور ایران، معتبرترین مرکز تحقیقات زیستپزشکی در ایران، در پروژههای مربوط به سرطان روده بزرگ و مقعد و ریه گذراند. او در همان مدت، در سازماندهی چندین رویداد مهم در حوزه سرطان نیز نقش داشت، از جمله کنفرانسی در مورد تحقیقات سرطان در انستیتوی پاستور با حضور دانشمندانی از سراسر جهان.
یکی از افرادی که در این نشست شرکت کرده بود، یک استاد ایرانیتبار در کانادا بود، «سعید قوامی» که در زمینه متاستاز سرطان ریه کار میکرد. جواد همانجا با استاد آیندهاش دکتر قوامی آشنا شد و از آنجا راه به کانادا پیدا کرد.
جواد علیزاده نمیخواست از ایران برود، اما در سال ۲۰۱۵ و همزمان با شدت گرفتن فشارهای اقتصادی و سیاسی، برای موقعیت پژوهشی دانشجویی در تیم تحقیقات دانشگاه مانیتوبا در شهر وینیپگ اقدام کرد. از بین ۱۰۰ متقاضی این کرسی پژوهشی، فقط او و یک نفر دیگر پذیرفته شدند.
او پیشتر به یک رسانه کانادایی که درباره تحقیقات و فناوریهای جوانان در کانادا مینویسد، گفته: «من (ابتدا) قصد نداشتم برای تحصیل به خارج از کشور بروم. اما همهچیز از نظر سیاسی (در ایران) پیچیده شد و من فکر کردم وقت آن رسیده که به کشوری آرامتر برویم.»
جواد از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ در دانشگاه مانیتوبا درس خواند. بلافاصله پس از اتمام دوران کارشناسی ارشد خود، در همین دانشگاه دکترا را شروع کرد و در آزمایشگاه تحقیقات سرطان آن هم مشغول بهکار شد. او امروز یکی از آیندهدارترین دانشمندان جوان کانادا است. در سال ۲۰۲۰، این دانشمند ایرانیتبار جوان توانست جایزه بسیار رقابتی «بورسیه تحصیلات تکمیلی وَنیِر کانادا» را دریافت کند. او بهعنوان یک دانشجوی بینالمللی یکی از معدود افرادی بوده که توانسته این بورسیه سخاوتمندانه به ارزش ۱۵۰ هزار دلار کانادا را دریافت کند.
جایزه ونیر در طول سه سال به دانشجویان جوان منتخب پرداخت میشود است و مبنای تحصیل آن بر برتری علمی، مهارتهای رهبری و توانایی انجام تحقیقات مهم تاکید دارد. این بورسیه از سوی هیاتی متشکل از سه نهاد دولت فدرال، از جمله موسسه تحقیقات بهداشتی کانادا، شورای تحقیقات علوم طبیعی و مهندسی و شورای تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی تایید شده و به دانشجوی متقاضی ارایه میشود. تقریبا تمام افرادی که این بورسیه را در طول سالها دریافت کردهاند، دانشمندان نسل بعدی کانادا بودهاند.
علیزاده این بورسیه را بابت تحقیقاتش در مقطع دکترا که بر متاستاز سلولهای سرطانی ریه به سایر اندامهای بدن است، دریافت کرده است.
تحقیقاتی که فهم ما از متاستاز را تغییر داده است
پروژه تحقیقاتی دکترای علیزاده، بر یافتههای قبلی سوار میشود و تایید میکند که انتشار یا متاستاز سرطان در ریه، از طریق انتقال سلولهای «اپیتلیال» که مسوول پاسخ ایمنی و ترمیم آسیب در ریه هستند، به سلولهای مزانشیمی و یک فرایند بیولوژیکی بهنام «اتوفاژی» صورت میگیرد.
بر این اساس، این انتقال برای رشد طبیعی ریه و بهبود جراحاتهای این عضو حیاتی لازم است اما تحقیقات علیزاده نشان میدهد که در ریههای مبتلا به سرطان، این فرآیند به این معناست که با انتقال سلولهای اپیتلیال به مزانشیمی، این سلولها نیز «مهاجرتر و مهاجمتر میشوند که لازمه متاستاز سلولهای سرطانی است.»
اتوفاژی یا «خودخوری» در واقع یک مکانیسم دفاعی است که مثل یک رفتگر سلولی عمل میکند و وظیفه آن حفظ سلامت سلولها از طریق خوردن سلولهای سرطانی است. سوالی که برای جواد علیزاده ایجاد شده این است که آیا مهار یا القای اتوفاژی میتواند گسترش سلولهای سرطانی ریه را به سایر اندامهای بدن کاهش دهد؟
پاسخ تحقیقات او و همتیمیهایش این بوده که فاز خودخوری باید مهار شود وگرنه سلولهای سرطانی با سرعت و توانایی بیشتری به مهاجرت، حرکت و تهاجم به سایر سلولها میپردازند. بر اساس یافتههای علیزاده و همکارانش، همه اینها البته به مرحله سرطان و نوع آن بستگی دارد.
او هماکنون بهجز اتوفاژی، روی میتوفاژی یعنی خوردن سلولهای سرطانی توسط میتوکندری، یعنی اندامکی که در ساختار سلول وظیفه تنفس سلولی و تبدیل انرژی از مواد شیمیایی بهشکلی که سلول انسانی بتواند از آن استفاده کند را دارد، متمرکز است.
رسانههای کانادایی، بهویژه آنهایی که پیشرفت علم و تکنولوژی را دنبال میکنند، در سالهای اخیر بارها درباره جواد علیزاده نوشتهاند. جوانیکه اگر ایران پذیرای او بود، احتمالا امروز پیشرفتهایش را در خاک ایران باید دنبال میکردیم، نه پانزده هزار کیلومتر دورتر از خانه!