گالری‌گردی زنان؛ تجربه اجتماعی که به نمادی از مقاومت تبدیل شده است

یکشنبه, 26ام اسفند, 1403
اندازه قلم متن

ایران وایر

آوینا شکوهی، شهروندخبرنگار

گالری‌ها یکی دیگر از تجلی‌گاه‌های پیشروی حضور زنان و دختران با پوشش اختیاری است، چه در هیات زنان گالری‌دار، چه در هیات پرتره‌ها و فیگورهایی از زنان با موهای رها بر دیوار گالری و چه در هیات بازدیدکننده‌هایی که به تماشای دنیای رنگ‌ها و موتیف‌ها آمده‌اند. کارگاه یکروزه «انجمن نگارخانه‌داران» با عنوان «نگارخانه‌داری، ساختار بازار هنر و چالش‌ها» در شهریور۱۴۰۲ از جمله اتفاقاتی بود که حضور گسترده زنان با پوشش اختیاری را نشان می‌داد و موجب اعتراض رسانه‌های حکومتی شد. گالری‌گردی طی سال‌های اخیر به یکی از مهمترین تجربه‌های اجتماعی و یکی از جذاب‌ترین سرگرمی‌ها و تفریحات شهروندان به ویژه زنان و دختران تبدیل شده است؛ در این گالری‌گردی‌ها، زنان و دختران بدون حجاب اجباری و با پوشش اختیاری بر سبکِ زندگی فردی خود تاکید می‌کنند. آن‌چه در ادامه می‌آید گفت‌وگو با چند زن در گالری‌های تهران است.

سبک زندگی به‌مثابه هویت فردی

براساس آمار سازمان سنجش، بیش از هفتاد درصد داوطلبان رشته‌های هنری، دختران هستند. از این رو عجیب نیست که گالری‌گردی در سبک زندگی دختران و زنان جایگاه ویژه‌ای داشته باشد. جذابیت‌های آثار هنری و فروش آن که طی یک دهه اخیر در ایران به‌عنوان یکی از بازارهای اصلی در کنار حراج تهران و دیگر اکسپوها تصویری فراگیر از هنر ایجاد کرده است، که از یک‌سو مقابله حکومت را می‌بینیم و از سوی دیگر مقاومت هنرمندان و مردم.

گالری‌ها یکی از بخش‌های مهم مرتبط با بازار هنر است. فروش آثار هنری هنرمندان جوان طی سال‌های اخیر در اکسپوها و حراج تهران، به رونق گالری‌ها نیز افزوده است و از جنبش زن، زندگی، آزادی، حضور پررنگ زنان در گالری‌ها، تصویری متفاوت به آن داده است.

برای «میترا» نیز چنین است. او به‌عنوان کسی که هنر خوانده، گالری‌گردی را جزیی از هویت فردی و سبک زندگی خود تعریف کرده و تقریبا هفته‌ای یک‌بار به گالری‌ها سر می‌زند. او به ایران‌وایر می‌گوید: «هنر به‌دلیل این‌که نوعی عمومیت در آن است، و زبانش نیز همین ویژگی را دارد، می‌تواند با همه سخن بگوید. بنابراین، قرارگرفتن در گالری و دیدن هر تابلوی نقاشی یا عکاسی یا تندیس و مجسمه، دریچه‌ای است به جهان هنرمند و جهان زیستی او، که در پیوند با شما به‌عنوان بیننده قرار می‌گیرد. در کنار این، تماشاگرانی که در یک جمع متکثر و متنوع قرار هم گرفته‌اند، هرکس با پوشش و نگاه خاص خود، به چیزی می‌نگرد که شما می‌نگرید، چیزی برداشت می‌کند که شما جور دیگری برداشت می‌کنید، و این تمرینی برای گفت‌وگو است و به نظرم نوعی تمرین دموکراسی و هم‌زیستی است. یعنی آدم‌های مختلف با سبک‌ها و هویت‌هایی که هر کس می‌خواهد بگوید این منم. خب چرا ما نباید این من‌های متکثر را به‌رسمیت بشناسیم؟»

«پریماه» پنجاه سال دارد و گالری‌گردی یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی‌اش است. او به ایران‌وایر می‌گوید: «هر اثر هنری، بازتابی از ذهنیت هنرمند است، که برای من بازتابی از جامعه نیز هست. فکر می‌کنم اینجا جایی است، لااقل در طول دو سه سال اخیر، تبدیل به مکانی شده است که خودت هستی، بدون سانسور و روتوش، همان‌جور که فکر می‌کنی، می‌بینی، حرف می‌زنی، می‌شنوی. حتی گاهی با آدم‌هایی که نمی‌شناسی. این جذابیت این سبک است، که تصویر واقعی از آدم‌ها با هویت واقعی به تو می‌دهد: از خودت تا دیگری.» 

گالری‌گردی نمادی از مقاومت 

پیشینه ارایه تجاری آثار هنری در شکل نهادی مستقل به دوره صفوی برمی‌گردد، آن‌طور که «ژان باتیست شاردن»، جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود به صنفی در بازار اصفهان اشاره کرده که مرقعات شامل خط و نگارگری را برای خرید و فروش عرضه می‌کرده‌اند. در دوران قاجار، رقابت بر سر آثار شاخص ایرانی و فرنگی در دربار شکل دیگری می‌گیرد که می‌توان اوج آن را در دوره بازگشت ناصرالدین‌شاه از فرنگ دید. رقابتی که به دیگر لایه‌های اجتماعی نیز نفوذ پیدا کرد و هنر قهوه‌خانه‌ای را به‌وجود آورد. از زمان اشغال ایران در شهریور۱۳۲۰ در طول جنگ جهانی دوم، خیابان‌های منوچهری، لاله‌زار و فردوسی تهران به مرکزی برای تجارت هنر تبدیل شد.

نخستین گالری‌ها در معنای مدرن آن در سال ۱۳۲۸ با عنوان «آپادانا» در تهران شکل گرفت، «محمود جوادی‌پور» با کمک و همکاری «حسین کاظمی» و «امیرهوشنگ آجودانی» فعالیت خود را در تحت عنوان «کاشانه‌ هنر» آغاز کردند. در اواخر دهه سی به بعد، شاهد آغاز به‌کار گالری‌ها در تهران هستیم: «گالری استتیک» در سال ۱۳۳۸ به اهتمام «مارکو گریگوریان» افتتاح می‌شود، یک سال بعد «آتلیه کبودِ» «پرویز تناولی» نقش گالری حامی هنر سقاخانه را بازی می‌کند. پس از آن «هانیبال الخاص» با هدف معرفی هنرمندان دگراندیش «گالری گیلگمش» را در۱۳۴۰ راه‌اندازی کرد. اما نخستین گالری به‌مثابه محل دادوستد فرهنگی در سال ۱۳۴۳ با عنوان تالار ایران (تالار قندریز) کار خود را آغاز کرد که به مرور موجب رشد گالری‌داری و گالری‌‌گردی به عنوان یک تجربه اجتماعی و سبک‌ زندگی در تهران شد که نقطه اوج آن در پیش از انقلاب ۵۷، موفقیت تجاری و فرهنگی «معصومه سیحون» بود، تاجایی‌که در سال ۱۳۵۷ تهران پایتخت هنری خاورمیانه و آسیای غربی‌ می‌شود.

با وقوع انقلاب ۵۷ و بعد از آن، جنگ هشت ساله، نزدیک به یک دهه فعالیت فرهنگی در ایران به حاشیه می‌رود، اما با فعالیت مجدد گالری «سیحون» و راه‌اندازی گالری «گلستان» دوران جدیدی از گالری‌داری و گالری‌گردی به آرامی آغاز می‌شود که در نیمه دوم دهه‌ هشتاد، نسل جدید گالری‌دار‌ها به این عرصه وارد می‌شوند. در این گونه‌ تازه، مشارکت گالری و هنرمند در قالب یک رخداد هنری واحد رودروی بینندگان قرار می‌گیرد و کمی بعد، از ابتدای دهه‌ نود با تاسیس گالری‌های مختلف که تعدادشان اکنون به هشتصد گالری در تهران و شهرستان‌ها رسیده است، گالری‌گردی به بخشی از تجربه اجتماعی طبقه متوسط بدل می‌شود و مخاطبان فرهنگی تهرانی و غیرتهرانی، جمعیتی قابل ملاحظه را تشکیل می‌دهند، که این امر از جنبش زن، زندگی، آزادی به نمادی از مقاومت و ایستادگی زنان گالری‌دار، هنرمندان و زنان و دختران تبدیل شد.

«صفورا» که خودش مجسمه‌ساز است و به‌عنوان هنرمند در نمایشگاه‌های مختلف هم حضور داشته است، لذت دیدن آثار مختلف از هنرمندان مختلف در گالری‌ها را به عنوان فرصتی برای آشناشدن با جهان فکری هنرمندان می‌داند که این فرصت در گفت‌وگو با کسانی که به تماشای آثار می‌آیند، باشکوه‌تر می‌شود. او به ایران‌وایر می‌گوید: «شما به عنوان هنرمند، یک زمانی به عنوان بیننده در گالری قرار می‌گیرید. کنار جمعی به نام مردم، که در آن از هر رشته‌ای می‌توان دید، از فنی تا مهندسی، از ادبیات تا تاریخ، از فلسفه تا هنر. قرار گرفتن در کنار این جمع متکثر و دیدن آثار هنری از هنرمندان مختلف، در غنی‌ترکردن فرهنگ دیداری و شنیداری مردم کمک شایانی می‌کند. چیزی که من می‌بینم در طول این سال‌ها، رشد روزافزون گالری‌گردی و گالری‌داری است، نه‌تنها به‌عنوان یک لذت، که حالا دیگر به عنوان نمادی از مقاومت تبدیل شده است، این را می‌توان در آثار به نمایش‌داده شده دید، در پوشش زنان و دختران دید، و مهم‌تر از همه به نظرم، در ایستادگی گالری‌داران زن در نمایش آثار و پذیرش زنان و دختران با پوشش اختیاری. در این پس‌زمینه است که می‌توانم به جرات بگویم، شما تصویری از جامعه‌ بزرگ ایران می‌بینید، از نسل‌های مختلف با سبک‌های مختلف.»

«آیدا» سی سال دارد. کامیپوتر خوانده، اما هنر از دغدغه‌های اصلی زندگی‌اش است. او به ایران‌وایر می‌گوید: «گالری‌گردی کم‌هزینه‌ترین سرگرمی و تفریح این روزهای من و بسیاری از دوستانم است. همان‌طور که می‌بینید، تقریبا بیشتر کسانی که در طول روز یا هفته به گالری‌ها می‌آیند تماشاگر هستند، نه‌تنها از نقاط مختلف تهران، که می‌توان گفت از همه‌جای ایران. چون بسیاری از دانشجویانی که از شهرستان به تهران آمده‌اند، بخشی از اوقات فراغت هفتگی یا ماهانه‌شان را به گالری‌ها اختصاص می‌دهند. فکرش را بکنید، دانشجوهای مختلف از دانشگاه‌ها و شهرهای مختلف با لهجه‌ها، زبان‌ها و پوشش‌ها و رنگ‌های مختلف، در یک فضا به نام گالری با معماری و چیدمان خاص، قرار می‌گیرند و چه فضایی از این بهتر برای گفت‌وگو درباره هنر و سیاست. من فکر می‌کنم، گالری‌گردی طی یک دهه اخیر به‌عنوان یکی از سبک‌های زندگی زنان و دختران تبدیل شده است. به ویژه که طی دو سه سال اخیر، گالری‌گردی با پوشش اختیاری به عنوان نمادی از مقاومت نیز تبدیل شده است. نمادی برای گفت‌وگوی نسل‌ها درباره آینده‌ سیاسی و هنریشان.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.