پروفسور داود غلام آزاد، پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان
-
مقدمه: وظیفه دموکراتیک پس از گذار از سلطه استبدادی
گذار از جمهوری اسلامی ایران، اپوزیسیون دموکرات را با دو چالش بنیادین روبهرو میکند: این مسئله صرفاً به سرنگونی یک رژیم سرکوبگر محدود نمیشود، بلکه بازسازی ساختارهای عمیقاً استبدادی جامعه را نیز دربر میگیرد؛ ساختارهایی که طی نسلها، آگاهی سیاسی و عادتواره اجتماعی را شکل دادهاند. از اینرو، دموکراتیزاسیون نباید صرفاً بهمثابه یک جابهجایی قدرت درک شود، بلکه مستلزم یک دگرگونی بلندمدت اجتماعی است – یعنی «متمدنسازی مناسبات قدرت» به معنای جامعه شناسی فرآیندی در این زمینه، یک پرسش بنیادین مطرح میشود: چه نوع نظام سیاسی برای پیشبرد این فرایند در جامعهای پساانقلابی مانند ایران مناسبترین گزینه است؟دموکراتیزاسیون بهمثابه یک فرایند بلندمدت تمدنی
از منظر ، دموکراتیزاسیون رویدادی مقطعی نیست، بلکه فرایندی تمدنی و درازمدت است. این فرایند بر دگرگونی توازنهای اجتماعی قدرت، افزایش خودکنترلی همگونِ عواطف فردی و جمعی، و نهادینهسازی شیوههای مسالمتآمیز حل تعارضها استوار است. نظمهای سیاسی متمدن از آن رو ممتازند که مناسبات قدرت را در چارچوبهایی قانونمند، غیرهیجانی و کنترلپذیر هدایت میکنند. ازاینرو، مسئله اصلی نه فقط در استقرار صوری نهادهای دموکراتیک، بلکه در آن است که آیا این نهادها توانایی تقویت فرایند تمدنیِ خودمهارگری و ظرفیت تحمل کثرت را دارند یا نه.نظام ریاستی در برابر دموکراسی پارلمانی چندحزبی
در مقایسه جهانی، میتوان دو الگوی بنیادی برای نظامهای دموکراتیک شناسایی کرد: نظام ریاستی – مانند ایالات متحده – و دموکراسی پارلمانی چندحزبی – مانند آلمان، هلند یا اسرائیل..
نظام ریاستی بهشدت شخصمحور است. رئیسجمهور همزمان رئیس دولت و رئیس کشور است، از منابع عظیم قدرت برخوردار است و اغلب نقشی نمادین بهمثابه رهبر ایفا میکند. در جوامعی با پیشینه استبدادی، این شخصمحوری خطرات بسیاری دارد، زیرا نیازهای روانی-جمعی به یک «رهبر مقتدر» را فعال میسازد؛ نیازی که در جوامع پیشامدرن یا دینی عمیقاً ریشه دارد. منازعات قدرت در این نوع نظامها گرایش به قطبیسازی و تشدید هیجانی مییابند، همانگونه که میتوان آ نرا بارها در دوران ترامپ در ایالات متحده یا در کشورهای آمریکای لاتین مشاهده شده است..
در مقابل، نظام پارلمانی مبتنی بر تقسیم قدرت و همکاری است. دولتها بر پایه اکثریت پارلمانی – اغلب در قالب ائتلافها – شکل میگیرند، که این خود نوعی الزام ساختاری برای اعتدال، توان مصالحه و ادغام منافع متضاد ایجاد میکند. منازعات نه بهمثابه رویاروییهای هستیشناختی، بلکه بهعنوان تفاوتهای قابل مذاکره درک میشوند. فرهنگ سیاسی در دموکراسی پارلمانی بر کنترل نهادینه هیجانات، غیرهیجانیسازی ستیزهای سیاسی و غیرفردیسازی کارکردی قدرت استوار است.مزایای نظام پارلمانی برای جامعه گذاریافته ایران
در جامعهای چون ایران – که تحت تأثیر قرنها استبداد شرقی، ساختارهای سلطه دینی و فرهنگ درونیشده اطاعت شکل گرفته – نظام پارلمانی مزایای چشمگیری دارد:۱. اجتماعیسازی مناسبات قدرت
دموکراسی پارلمانی قدرت را از دستان رهبران کاریزماتیک به درون سازوکارهای شفاف و قاعدهمند نهادی منتقل میکند. به این ترتیب، قدرت سیاسی اجتماعی میشود، یعنی در معرض کنترل، گفتوگو و پاسخگویی عمومی قرار میگیرد. این گامی بنیادین در جهت «خلعید از دولت» است – فرایندی که در فرهنگهای دولتزدهای چون ایران، نقطه عطف تاریخی بهشمار میرود.۲. کاهش عادات گروهی کاریزما تیک
یکی از موانع اساسی در مسیر دموکراتیزاسیون در ایران، گرایش ریشهدار به شکلگیری مناسبات خودارزشمند انگاری کاریزماتیکِ گروهی است. این گرایشها بر پایهٔ هویتهای قومی، دینی یا ایدئولوژیک استوارند و به نوعی برتریطلبی عاطفی نسبت به گروهِ «ما» و همچنین پرستش تقدسآمیز از چهرههای رهبریِ کاریزماتیک منتهی میشوند. در چنین ساختارهایی، قدرت نه بهعنوان مسئولیتی کارکردی و محدودشده، بلکه بهمنزلهٔ تجلی اقتدار شخصی و فراتاریخی تجربه میشود – الگویی که هم در دوران سلطنت و هم در جمهوری اسلامی حضوری پررنگ داشته است.از منظر جامعهشناسی فرآیندی این پدیده را میتوان بهمنزلهٔ نوعی واپسگرایی تمدنی تفسیر کرد. در حالی که فرآیندهای بلندمدت مدنیشدن با افزایش خویشتنداری، کاهش هیجانزدگی در تعارضات سیاسی، و غیرشخصیسازی مناسبات قدرت همراهاند، کاریزمای گروهی مسیر معکوسی را در پیش میگیرد: آستانهٔ کنترل عاطفی را پایین میآورد، عرصهٔ سیاست را هیجانی میسازد و بر یک ایدئولوژی «ما»-محور با خصلتی استبدادی تکیه میزند که مصالحه و کثرتگرایی را نشانهٔ ضعف میداند.
از اینرو، نقش محوری دموکراسی پارلمانیِ چندحزبی در آن است که بتواند برای این پویشهای کاریزماتیکِ گروهی، مرزهای نهادی و ساختاری ایجاد کند. با حقوقیکردن مناسبات قدرت، غیرشخصیسازی فرایندهای حکمرانی، و نهادینهکردن مناسک مهار هیجانات، این نوع از نظام سیاسی زمینهساز دگرگونی بلندمدت در عادتوارههای اجتماعی استبدادزده بهسوی جامعهای مدنی، متکثر و شهروند-محور میگردد.
..
۳. تنظیم عواطف و کاهش خشونت
فرآیندهایی مانند بحثهای پارلمانی، مذاکرات ائتلافی و فعالیتهای اپوزیسیون در چارچوب حقوقی، بازیگران سیاسی را وادار به انضباط درونی و مهار عواطف میکند. حقوقیسازی منازعات سیاسی احتمال بروز خشونت و انقلاب را کاهش میدهد. بدینگونه، نظام پارلمانی نهتنها به ثبات سیاسی، بلکه به تمدن روانی-اجتماعی حوزه سیاست یاری میرساند.۴. جامعهپذیری کثرتگرا از طریق تنوع حزبی
در دموکراسی پارلمانی چندحزبی، شهروندان با تنوع دیدگاههای سیاسی بهعنوان امری عادی مواجه میشوند. دموکراسی از طریق مشارکت، گفتوگو، انتخابات و تغییر قدرت «درونی» میشود. این فرایند، جامعهپذیری سیاسی در راستای کثرتگرایی، مدارا و مصالحهپذیری را ممکن میسازد – عناصری بنیادین برای شکلگیری یک عادتواره اجتماعی دموکراتیک..نتیجهگیری: دموکراتیزاسیون بهمثابه یادگیری نهادی
دموکراتیزاسیون در ایران تنها به معنای بنیانگذاری یک نظام سیاسی جدید نیست، بلکه به معنای شکلگیری یک فرهنگ سیاسی نوین است. این فرهنگ بهیکباره پدید نمیآید، بلکه از رهگذر فرایندهای یادگیری نهادی، تمرین کنشهای دموکراتیک و تجربهگری منازعات در چارچوبهای قاعدهمند پدید میآید. دموکراسی پارلمانی چندحزبی چارچوبی ساختاری برای تحقق همین فرایند فراهم میآورد. این نظام تضمینی برای دموکراتیزاسیون نیست، اما بهترین ابزار آن است.
تنها در چارچوب یک دموکراسی پارلمانی چندحزبی است که میتوان فرایندهای تمدنی لازم را پرورش داد – فرایندهایی که زمینهساز گذار از جامعهای دولتزده و استبدادپرور به یک جامعه مدنی دموکراتیک هستند.هانوفر، ۱۱ آوریل ۲۰۲۵
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/واژه نامه اصطلاحات فنی:
- دموکراتیزاسیون (Demokratisierung): فرآیند تبدیل یک جامعه یا نظام سیاسی به یک جامعه دموکراتیک که شامل تغییرات در ساختارهای قدرت و افزایش مشارکت سیاسی است.
- فرآیندسوسیولوژیک (Prozesssoziologisch): رویکردی که تأکید دارد بر تأثیر فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی بر تحولات و تحولات جامعه.
- تمدنسازی روابط قدرت (Zivilisierung von Machtverhältnissen): فرآیند کاهش خشونت و غیرعاطفیشدن روابط قدرت در جوامع.
- نهادینهسازی (Institutionalisierung): تبدیل یک فرآیند یا نهاد به بخشی از ساختارهای رسمی و پایدار یک جامعه.
- سیستم ریاستجمهوری (Präsidialsystem): سیستم حکومتی که در آن رئیسجمهور، رئیس کشور و رئیس دولت است و غالباً اختیارات زیادی در اختیار دارد.
- سیستم پارلمانی چندحزبی (Mehrparteiisches parlamentarisches System): سیستمی که در آن دولتها از اکثریتهای پارلمانی و ائتلافهای احزاب تشکیل میشوند.
- رهبر کاریزما (Charismatischer Führer): رهبری که بر اساس ویژگیهای شخصی و جذبه فردی خود قدرت کسب میکند.
- جامعهپذیری (Sozialisierung): فرآیند یادگیری اجتماعی که در آن افراد با هنجارها و ارزشهای اجتماعی جامعه خود آشنا میشوند.
Dawud Gholamasad
Warum die parlamentarische Mehrparteiendemokratie den Demokratisierungsprozess im Iran am besten fördern kann – Eine prozesssoziologische Argumentation
Einleitung: Die demokratische Aufgabe nach dem Autoritarismus
Die Überwindung der Islamischen Republik Iran stellt die demokratische Opposition vor eine doppelte Herausforderung: Es geht nicht nur um den Sturz eines repressiven Regimes, sondern auch um die tiefgreifende Umgestaltung autoritärer gesellschaftlicher Strukturen, die über Generationen hinweg das politische Bewusstsein und den sozialen Habitus geprägt haben. Demokratisierung kann daher nicht als bloßer Machtwechsel verstanden werden, sondern erfordert eine langfristige gesellschaftliche Transformation – eine „Zivilisierung der Machtverhältnisse“ im Sinne der Prozesssoziologie. In diesem Zusammenhang stellt sich eine entscheidende Frage: Welches politische System ist am besten geeignet, diesen Prozess in einer postrevolutionären Gesellschaft wie der iranischen zu fördern?
Demokratisierung als prozesssoziologischer Langzeitprozess
Aus prozesssoziologischer Sicht, ist Demokratisierung kein punktuelles Ereignis, sondern ein langfristiger zivilisatorischer Prozess. Dieser Prozess beruht auf einem Wandel der sozialen Machtbalancen, der zunehmenden gleichmäßiger Selbstkontrolle individueller und kollektiver Affekte sowie der Institutionalisierung von friedlichen Konfliktlösungen. Zivilisierte politische Ordnungen zeichnen sich dadurch aus, dass sie Machtbeziehungen in geregelte, entemotionalisierte und kontrollierte Bahnen lenken. Entscheidend ist daher nicht nur die formale Etablierung demokratischer Institutionen, sondern die Frage, ob diese Institutionen den zivilisatorischen Prozess gesellschaftlicher Selbstbeherrschung und Pluralitätsfähigkeit fördern.
Präsidialsystem versus parlamentarische Mehrparteiendemokratie
In der globalen Vergleichsperspektive lassen sich zwei grundlegende Modelle demokratischer Regierungssysteme unterscheiden: das Präsidialsystem – wie es etwa in den Vereinigten Staaten existiert – und die parlamentarische Mehrparteiendemokratie – wie sie in Deutschland, den Niederlanden oder Israel vorzufinden ist.
Das Präsidialsystem ist stark personalisiert. Der Präsident ist zugleich Regierungschef und Staatsoberhaupt, verfügt über erhebliche Machtressourcen und verkörpert in vielen Fällen eine symbolische Führerrolle. Gerade in Gesellschaften mit autoritärer Prägung birgt diese Personalisierung große Gefahren. Sie aktiviert kollektivpsychologische Bedürfnisse nach einem starken Führer, wie sie in vormodernen oder religiös geprägten Gemeinschaften tief verankert sind. Machtkämpfe tendieren zur Polarisierung und zur emotionalen Eskalation, wie sich etwa in den USA unter Trump oder in Lateinamerika wiederholt beobachten lässt.
Demgegenüber ist das parlamentarische System auf Machtteilung und Kooperation angelegt. Regierungen entstehen auf Grundlage parlamentarischer Mehrheiten, oft im Rahmen von Koalitionen, was einen strukturbedingten Zwang zur Moderation, zur Kompromissfähigkeit und zur Integration divergierender Interessen bedeutet. Konflikte werden nicht als existentielle Konfrontationen, sondern als verhandelbare Differenzen behandelt. Die politische Kultur einer parlamentarischen Demokratie ist geprägt durch institutionalisierte Affektkontrolle, die Entemotionalisierung politischer Auseinandersetzungen und die funktionale Entpersonalisierung von Macht.
Vorteile des parlamentarischen Systems für die iranische Transformationsgesellschaft
Für eine Gesellschaft wie die iranische, die durch jahrhundertelange Despotie, religiöse Herrschaftsstrukturen und eine tief internalisierte Kultur der Autorität geprägt ist, bietet das parlamentarische Modell erhebliche Vorteile.
- Vergesellschaftung der Machtverhältnisse
Die parlamentarische Demokratie überführt Macht aus den Händen charismatischer Führerfiguren in ein transparentes, reguliertes Geflecht institutioneller Verfahren. Dadurch wird die politische Macht vergesellschaftet, d. h. sie wird Gegenstand öffentlicher Kontrolle, Aushandlung und Verantwortlichkeit. Dies ist ein entscheidender Schritt zur Entprivatisierung des Staates – ein Prozess, der in staatsgesellschaftlich geprägten Kulturen wie dem Iran eine historische Zäsur darstellt.
- Abbau des charismatischen Gruppenhabitus als Gegenbewegung zur Zivilisierung
Ein zentrales Hindernis auf dem Weg zur Demokratisierung im Iran stellt die tief verwurzelte Tendenz zur Ausbildung gruppencharismatischer Selbstwertbeziehungen dar. Diese stützen sich auf ethnische, religiöse oder ideologische Identitäten und führen zu einer affektiven Überhöhung der eigenen „Wir-Gruppe“ sowie zur sakralisierten Verehrung charismatischer Führerfiguren. In solchen Konstellationen wird Macht nicht als funktional begrenzte Verantwortung, sondern als Ausdruck personalisierter Autorität erlebt – ein Muster, das sowohl unter der Monarchie als auch in der Islamischen Republik wirksam war.
Aus prozesssoziologischer Perspektive lässt sich dieses Phänomen als zivilisatorische Regression deuten. Während langfristige Zivilisierungsprozesse durch wachsende gleichmäßige Selbstkontrolle, Entemotionalisierung politischer Auseinandersetzungen und Entpersonalisierung von Machtbeziehungen gekennzeichnet sind, bedeutet Gruppencharisma eine Umkehr dieser Tendenz: Es senkt die Schwelle der Affektkontrolle, emotionalisiert das Politische, und stützt sich auf eine autoritär geprägte Wir-Ideologie, die Kompromiss und Pluralität als Schwäche deutet.
Der entscheidende Beitrag parlamentarischer Mehrparteiendemokratien liegt daher auch in ihrer Fähigkeit, diesen gruppencharismatischen Dynamiken institutionelle Grenzen zu setzen. Indem sie Machtbeziehungen verrechtlichen, entpersonalisieren und affektkontrollierende Routinen etablieren, ermöglichen sie die langfristige Transformation eines autoritär geprägten sozialen Habitus hin zu einer demokratischen, zivilisierten Bürgergesellschaft.
Das parlamentarische System untergräbt tendenziell die charismatischen Selbstwertbeziehungen, indem es individuelle Rechte, sachliche Verfahren und institutionelle Neutralität betont. Es begünstigt die Herausbildung eines Verfassungspatriotismus, der auf gemeinsamen rechtlichen Grundlagen statt auf exklusiven Wir-Gefühlen basiert.
- Affektregulierung und Gewaltminderung
Demokratische Verfahren wie parlamentarische Debatten, Koalitionsverhandlungen und rechtlich geregelte Oppositionsarbeit zwingen politische Akteure zu Selbstdisziplin und Affektkontrolle. Die Verrechtlichung politischer Konflikte reduziert die Wahrscheinlichkeit von Gewaltausbrüchen und Revolutionen. Damit fördert das parlamentarische System nicht nur politische Stabilität, sondern auch die psychosoziale Zivilisierung des politischen Feldes.
- Pluralistische Sozialisierung durch Parteivielfalt
In einer parlamentarischen Mehrparteiendemokratie erleben Bürger:innen die Vielfalt politischer Meinungen als Normalität. Demokratie wird durch Teilnahme, Diskussion, Wahlen und Regierungswechsel „eingeübt“. Dadurch wird eine politische Sozialisierung in Pluralismus, Toleranz und Kompromissbereitschaft ermöglicht – zentrale Elemente eines demokratischen sozialen Habitus.
Schlussfolgerung: Demokratisierung als Institutionenlernen
Demokratisierung bedeutet für den Iran nicht nur den Aufbau eines neuen politischen Systems, sondern die Entwicklung einer neuen politischen Kultur. Diese Kultur entsteht nicht von heute auf morgen, sondern durch institutionelle Lernprozesse, durch die Einübung demokratischer Praktiken, durch das Durchleben von Konflikten innerhalb geregelter Formen. Die parlamentarische Mehrparteiendemokratie bietet den strukturellen Rahmen für genau diesen Prozess. Sie ist keine Garantie für Demokratisierung, aber sie ist ihr bestes Werkzeug.
Nur in einem parlamentarischen Mehrparteiendemokratie können sich die zivilisatorischen Prozesse entfalten, die notwendig sind, um aus einer autoritär geprägten Staatsgesellschaft eine demokratische Bürgergesellschaft zu formen.
Hannover, 11.4.2025
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/
———————————
Dawud Gholamasad
Why Parliamentary Multi-Party Democracy Can Best Promote the Democratization Process in Iran – A Process-Sociological Argument
Introduction: The Democratic Task After Authoritarianism
Overcoming the Islamic Republic of Iran presents the democratic opposition with a dual challenge: It is not only about the overthrow of a repressive regime but also about the profound transformation of authoritarian societal structures that have shaped political consciousness and social habitus over generations. Therefore, democratization cannot be understood merely as a change of power but requires a long-term societal transformation – a “civilization of power relations” in the sense of process sociology. In this context, a key question arises: Which political system is best suited to promote this process in a post-revolutionary society like Iran?
Democratization as a Process-Sociological Long-Term Process
From a process-sociological perspective, democratization is not a one-time event but a long-term civilizational process. This process is based on a shift in social power balances, the increasing Consistent self-control of individual and collective affects, and the institutionalization of peaceful conflict resolution. Civilized political orders are characterized by directing power relations into regulated, de-emotionalized, and controlled paths. Therefore, it is not only the formal establishment of democratic institutions that is crucial but whether these institutions promote the civilizing process of societal self-control and pluralism.
Presidential System vs. Parliamentary Multi-Party Democracy
On the global comparative level, two fundamental models of democratic government systems can be distinguished: the presidential system – such as in the United States – and the parliamentary multi-party democracy – such as in Germany, the Netherlands, or Israel.
The presidential system is highly personalized. The president is both the head of government and head of state, holds significant power resources, and often embodies a symbolic leader role. In societies with an authoritarian imprint, this personalization carries great dangers. It activates collective psychological needs for a strong leader, deeply rooted in pre-modern or religious communities. Power struggles tend toward polarization and emotional escalation, as can be repeatedly observed in the United States under Trump or in Latin America.
In contrast, the parliamentary system is designed for power-sharing and cooperation. Governments emerge based on parliamentary majorities, often in the form of coalitions, which creates a structural compulsion for moderation, compromise, and the integration of divergent interests. Conflicts are treated not as existential confrontations but as negotiable differences. The political culture of a parliamentary democracy is shaped by institutionalized affect control, de-emotionalization of political disputes, and the functional depersonalization of power.
Advantages of the Parliamentary System for Iran’s Transformative Society
For a society like Iran’s, shaped by centuries of despotism, religious power structures, and a deeply internalized culture of authority, the parliamentary model offers significant advantages.
- Socialization of Power Relations
Parliamentary democracy transfers power from charismatic leaders into a transparent, regulated web of institutional procedures. This socializes political power, making it subject to public control, negotiation, and accountability. This is a decisive step toward the depersonalization of the state – a process that marks a historical break in state-society-oriented cultures like Iran
.
- Dismantling Charismatic Group Habitus as a Reversal Movement Against the Civilizing Process
One of the main obstacles to democratization in Iran is the deeply rooted tendency to form charismatic group-based self-worth relationships. These tendencies are based on ethnic, religious, or ideological identities and often result in emotional superiority complexes regarding the “we” group, as well as the sacralized veneration of charismatic leaders. In such structures, power is not experienced as a functional and limited responsibility, but as a manifestation of personal and supra-historical authority…
From a process-sociological perspective this phenomenon can be interpreted as a form of civilizational regression. While long-term civilizing processes are characterized by increased self-restraint, emotional de-escalation of political conflicts, and depersonalization of power relations, group charisma takes the opposite direction: it lowers the threshold of emotional control, emotionally charges the political sphere, and relies on an authoritarian charisma that offers emotional security rather than rational justification.
Therefore, the key role of parliamentary multi-party democracy lies in its capacity to establish institutional and structural boundaries for these group-charismatic dynamics. By legalizing power relations, depersonalizing governance processes, and institutionalizing the rituals of emotional restraint, this type of political system paves the way for a long-term transformation of authoritarian social habitus into a civil, pluralistic, and citizen-centered society.
The parliamentary system undermines the charismatic self-worth relations by emphasizing individual rights, factual procedures, and institutional neutrality. It favors the development of constitutional patriotism, based on shared legal foundations rather than exclusive group feelings.
- Affect Regulation and Violence Reduction
Democratic procedures such as parliamentary debates, coalition negotiations, and legally regulated opposition work force political actors to self-discipline and exercise affect control. The legalization of political conflicts reduces the likelihood of outbreaks of violence and revolutions. Thus, the parliamentary system not only promotes political stability but also the psychosocial civilization of the political field. - Pluralistic Socialization through Party Diversity
In a parliamentary multi-party democracy, citizens experience the diversity of political opinions as normal. Democracy is practiced through participation, discussion, elections, and changes in government. This enables political socialization in pluralism, tolerance, and willingness to compromise – key elements of a democratic social habitus.
Conclusion: Democratization as Institutional Learning
For Iran, democratization means not only the establishment of a new political system but the development of a new political culture. This culture does not emerge overnight but through institutional learning processes, through the rehearsal of democratic practices, and through experiencing conflicts within regulated forms. The parliamentary multi-party democracy provides the structural framework for exactly this process. It is not a guarantee for democratization, but it is the best tool for it.
Only in a parliamentary multi-party democracy can the civilizing processes unfold that are necessary to transform an authoritarian state society into a democratic citizen society.
Hannover, April 11, 2025
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/