آمار نفرت پراکنی علیه اقلیتهای دینی در فضای مجازی فارسی طی ماه گذشته (فروردین۱۴۰۴) افزایشی نگرانکننده داشته است.
بر اساس دادههای ثبتشده، در این ماه حدود ۴۰ هزار مطلب حاوی نفرت پراکنی علیه این اقلیتها منتشرشده که از افزایشی بیش از ۳۰ درصدی نسبت به ماه پیش از آن حکایت دارد.
حدود ۱۵ هزار از این مطالب حاوی یهودیستیزی، بیش از ۱۸ هزار مطلب حاوی محتوای سنی ستیزی (با افزایش ۱۱۵ درصدی نسبت به ماه گذشته)، ۲۶۰۰ مطلب علیه بهاییان، ۲۶۳۰ مطلب علیه مسیحیان (افزایش ۴۰ درصدی) و ۱۶۸۰ مطلب دیگر علیه زرتشتیان (افزایش ۸۰ درصدی) بودهاند.

این موج خشونت و نفرت از دیگری، تنها محدود به فضای مجازی نبوده و در بطن جامعه نیز به اشکال مختلف خود را نشان داد. در همین حال، همزمانی مناسبتهای مذهبی و ملی، همچون تلاقی نوروز و ماه رمضان، بار دیگر شعلهور شدن تنشهای ملی و مذهبی را در پی داشت و ضمن تشدید فضای تنش آلود بین شهروندان ترک و کرد در شهر ارومیه به بیانیه هشدارآمیز ۸۰۰ تن از روشنفکران و فعالان فرهنگی ایرانی ختم شد.
این تنشها در روز دوم فروردین، مصادف با بیست و یکم رمضان، سالروز کشته شدن «علی بن ابیطالب» به اوج خود رسید. هزاران فرد سیاهپوش از شهروندان ارومیه در اعتراض به برگزاری جشن نوروز کردها در سالروز ضربت خوردن امام اول شیعیان به خیابان ریختند. اگرچه این تجمع با شعارهای ایدئولوژیک حکومتی مانند «حیدر، حیدر» شروع شد، اما با شعارهای و نمادهای مبنی بر کرد ستیزی و سنی ستیزی ادامه یافت و به تنشها و نزاعهای تاریخی، ملی و مذهبی دامن زد.

آمارهای ثبتشده علیه اقلیتهای دینی نشان میدهد که میزان مطالب حاوی سنی ستیزی در روز پسازاین تجمع جهش چشمگیری داشته و به بیشترین میزان در یک سال پیش از آن رسیده است. این روند، نشان از پیوند مستقیم بین رویدادهای اجتماعی-مذهبی و موج سازیهای نفرتآمیز در فضای مجازی ایران دارد.
به دنبال آن، هشتصد تن از «اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، نویسندگان و کارشناسان» ایرانی در نامهای خطاب به دولت جمهوری اسلامی نسبت به برگزاری مراسمهای موسوم به «پیشواز نوروز» در شهرهای کردستان ایران که به واکنشهای نفرتآمیزی مانند «اجتماع علویان» در ارومیه منجر شد، هشدار دادند و خواستار کنترل بیشتر دولت بر برگزاری اینگونه مراسمها شدند.
این بیانیه نیز واکنشهای زیادی را در جامعه مدنی ایران و کردستان به دنبال داشت. ازجمله، هزار و یک تن از فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کرد، آن را «تلاشی آگاهانه برای مشروعیت بخشی به سرکوب سیستماتیک علیه مردم کرد» و در تداوم سیاستهای حکومت مبنی بر حذف و انکار اقلیتهای اجتماعی دانستند.
تشدید بهایی ستیزی در بلندگوهای رسمی حکومت
تعداد مطالب حاوی بهایی ستیزی در این ماه نسبت به ماه پیش از آن تقریباً ثابت مانده است، اما بررسی محتوایی این مطالب نشان میدهد که شدت و لحن این مطالب بسیار شدیدتر از ماههای گذشته بوده است.
فصل سوم برنامه محفل که از آن بهعنوان بزرگترین پروژه قرآنی صدا و سیما یاد میشود، با دکوری متفاوت و فضایی بهدوراز کلیشههای مرسوم صداوسیما در ماه رمضان گذشته به روی آنتن شبکه سه رفت. دریکی از قسمتهای این برنامه پرحاشیه که اخیراً خبر ساعتهای میلیاردی دست دو تن از داوران آن جنجال به پا کرده؛ «عطاالله قادری» بهعنوان «نماینده تامالاختیار سابق جامعه بهاییان در غرب ایران» حضور یافت و ادعاهای عجیبی درباره جامعه و آئین بهایی مطرح کرد.

او درحالیکه پسزمینه تصویرش با حک درشت و برجسته کلمه «التواب» تزیینشده در این برنامه ادعا میکند که بهاییان از پیش از تأسیس دولت اسراییل با «صهیونیسم جهانی» در ارتباطی عمیق و ارگانیک بودهاند. قادری همچنین مدعی میشود که او خانوادهاش پس از تغییر دین به اسلام شیعه برای سالها از سوی «بهاییان و محبان آنها» مورد تهدید، فشار و آزار قرار داشتهاند.
مشرق، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکبار دیگر اقدام به پخش ادعاهای عجیب، بیاساس و خطرناک حول جامعه بهاییان زده و مدعی شده که در سالهای گذشته افرادی باسابقه خانوادگی وابسته به بهاییان، «با تأسیس و گسترش یک هلدینگ عظیم صنعتی، ورود گستردهای به صنعت خودروسازی پیداکرده و از این طریق تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد کشور گذاشتهاند.»
این ادعا در حالی مطرح میشود که کوچکترین فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی بهاییان تحت نظارت و سرکوب همیشگی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار دارد. بهاییان حتی از حقوق ابتدایی خود چون داشتن یک مغازه یا کسبوکار کوچک نیز محروماند. در چنین فضای بهشدت امنیتی و کنترلشدهای، تصور شکلگیری یک شبکه اقتصادی قدرتمند از سوی بهاییان، تنها در صورتی ممکن است که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی برای سالها در خواب بوده باشند.
از طرفی «غلامعلی حداد عادل»، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در جریان نشستی که به مناسبت نشر دو کتاب با موضوع فلسطین برگزار شد، ادعا کرد که بهاییان «دست و بازوی اسرائیل هستند و اسرائیل نفوذ خود را از طریق آنها گسترش میدهد.»
مجمع فرق، ادیان، اقوام و مذاهب نیز در ماهی که گذشت، دورههای مجازی آموزشی با موضوع ضدیت با آیین زرتشتی، بهایی، مسیحیت، عرفانهای نوظهور، تصوف و یمانی برگزار کرد.
اعترافی دیگر از نوع عوارض جراحی مغز رفیقدوست!
«محسن رفیقدوست»، وزیر پیشین سپاه و رئیس سابق بنیاد مستضعفان در گوشهای از مصاحبه جنجالیاش با دیدهبان ایران اعتراف میکند که مجوز مصادره زمین مشرقالاذکار بهاییان در تهران را در سال ۱۳۶۴ از «روحالله خمینی» گرفته تا در آن برای «بچههای سپاه» خانه بسازد.
بنا به روایت رفیقدوست، آیتالله خمینی از او پرسیده که زمین «مال بهایی است یا بهاییت؟» او گفته که «اسم اینجا مشرقالاذکار و یکی از عبادتگاههای بهاییت است.» سپس خمینی از او پرسیده که «دور این زمین، دیوار و داخل آن درخت دارد یا نه؟» پاسخ رفیقدوست به هر دو سؤال بله بوده، پس زمین را به او داده است.

اشاره محسن رفیقدوست زمینی است که جامعه بهایی آن را در دهه ۱۳۳۰ در اقدسیه تهران خریداری کرد. طرح بر این بود که در آنجا بنایی بزرگ شبیه به مشرقالاذکار «عشقآباد» یا معابد دیگر بهایی ساخته شود، ولی با افزایش فشارها و محدودیتها علیه بهاییان، پروژه در همان مرحلههای ابتدایی متوقف شد.
«اقتصاد ۲۴» نیز در مصاحبهای با «محسن غروریان»، مدرس حوزه علمیه و از اعضای پیشین انجمن حجتیه، تاریخچه و نوع فعالیتهای این انجمن را موردبررسی قرار داده است. غروریان در بخشی از این مصاحبه با شاببه عضویت «محمود احمدینژاد» و «اسفندیار رحیم مشایی» در حجتیه پرداخته و گفته که ارتباط آنها با این انجمن را از نوع فکری و عقیدتی ارزیابی میکند نه تشکیلاتی و سازمانی.
محمدجواد لاریجانی، رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی در مصاحبهای با «راه دانا» به حقوق شهروندان بهایی از منظر آیتالله خمینی پرداخته و از قول او گفته: « با بهاییان باید بر اساس قرارداد شهروندی عمل شود، بهگونهای که این افراد تابع قوانین اساسی و قوانین شهروندی باشند. همچنین، حق تبلیغ دین خود در مجامع عمومی را ندارند. بهعلاوه، برای آنها باید مدارسی فراهم شود تا بتوانند فرزندان خود را در آنجا ثبتنام کنند.»

هرچند لاریجانی میکوشد با چنین نقلقولی چهرهای اهل مدارا و روادار از خمینی ارایه دهد، اما واقعیت تاریخی خلاف آن را نشان میدهد. توصیه خمینی مبنی بر جداسازی دانشآموزان بهایی از دیگر دانشآموزان نه از سر احترام به تفاوتها، بلکه باهدف طرد و منزویسازی آنان از جامعه است و آن را باید در راستای سلب حقوق شهروندی و ایجاد فضای تبعیضآمیز علیه بهاییان ارزیابی کرد، نه مدارا با آنها.
افغان ستیزی و بهایی ستیزی به بهانه انتقاد از ابراهیم رئیسی
«عبدالرضا داوری»، فعال سیاسی ایرانی در واکنش به انتشار پوستری از «ابراهیم رئیسی» که بر آن عبارت «ملت ابراهیم» نوشتهشده، ادعا کرد که در دولت رئیسی برنامهای برای ورود سالانه دونیم میلیون شهروند افغانستانی به ایران دنبال میشد که «در صورت تداوم هشتساله آن، جمعیت افغانها در ایران با توجه به نرخ زادوولد به ۳۵ میلیون نفر میرسید.»
او افزوده که احتمالاً منظور طرفداران ابراهیم رئیسی از «ملت ابراهیم» اشاره به همین «ملتسازیها» از سوی او بوده است. این اظهارات در حالی است که شایعه جمعیت چند دهمیلیونی مهاجران افغانستانی در ایران یکی از اصلیترین بهانههای نفرت پراکنی علیه آنها به شمار میآید. تنها در یک ماه گذشته بیش از ۵۷ هزار توییت در شبکه اجتماعی «ایکس» با هشتگ «#اخراج_افغانی_مطالبه_ملی» منتشرشده است.
داوری به این اکتفا نکرده و درجایی دیگر، انتقادش از عبارت ملت ابراهیم را تا مرزهای نفرت پراکنی علیه بهاییان گسترش میدهد. او عبارتهای اینچنینی را شکلی از مقدس سازی دانسته که در برهههایی از تاریخ ایران به آنچه او «ظهور بابیت و بهاییت» خوانده، منجر شده است.
علاوه بر اینها، میزان مطالب شامل زنستیزی نیز در این ماه با افزایش همراه بوده و به نزدیک به ۴۰۰ هزار مورد رسیده است. همزمان مطالب شامل کرد ستیزی نیز با افزایشی ۶۱ درصدی نسبت به ماه پیش از مرز ۲۰ هزار مورد گذشت.
همهٔ شواهد نشان میدهند که نفرت پراکنی علیه اقلیتهای اجتماعی در ایران نه امری خودجوش که سیاستگذاری شده، سیستماتیک و همزمان در عرصههای رسمی و مجازی است. تلاش برای ساختن «دشمن درونی» برای انحراف افکار عمومی از بحرانهای اقتصادی و سیاسی کشور، به خطری جدی برای همزیستی اجتماعی در آینده ایران تبدیلشده است.