هادی خرسندی: راهم به قبرستان ندادند، شعری دیگری از سیمین، بعد مرگ!

سه شنبه, 4ام شهریور, 1393
اندازه قلم متن

hadi-khorsandi

عاقبت به‌خیر نشدن سیمین از این‌جا معلوم می‌شود که روزنامه کیهان و یکی از شاعران دربار کهریزک، به اندازه لازم، ـ و نه کافی! ـ به او هتاکی کردند و شاعر کهریزکی در سایتش نوشت: “ای کاش این خانم در پیری به جای آن‌که پوست خود را بکشد و جوان کند، کمی فکر خود را می‌کشید و جوان می‌کرد.” (سعی کنید حالتان از این آقا به‌هم نخورد)

« …. من اسمی از بعضی شعرای زن دیگر نمی آورم، چون فروغ فرخزاد اولاَ مرد، (!)، ثانیاَ به اعتقاد من عاقبت به خیر شد. بعضی های دیگر نه، عاقبت به خیر نشدند و نخواهند شد، لذا به آنها اشاره ای نمی کنم و از آنها اسمی نمیبرم.»*

فرمایشات دو سال پیش مقام معظم رهبری مشخص میکند که از شاعران زن، آن «بعضی های دیگر» که میفرمایند، هنوز زنده اند. چون به قول ایشان فروغ «اولاَ مرد»ه!، ثانیاَ عاقبت به خیر شده و محال است ایشان به زن شاعری که اولاَ نمرده باشد و ثانیاَ عاقبت به خیر نشده باشد و نخواهد شده باشد، اشاره بفرمایند!

هوش زیادی میخواهد که بفهمیم منظور ایشان از «بعضی های دیگر» بین زن های شاعر، چه کسانی هستند و چند نفرند؟! اندکی احتمال میرود که یکی از آنها ـ و شاید همه ی آنها! ـ سیمین بهبهانی بوده باشد. (که گویا مقام معظم چند نفره با او قهر بوده اند.)

عاقبت به خیر نشدن سیمین از اینجا معلوم میشود که روزنامه کیهان و یکی از شاعران دربار کهریزک، به اندازه لازم، ـ و نه کافی!ـ به او هتاکی کردند و شاعر کهریزکی در سایتش نوشت: «ای کاش این خانم در پیری به جای آنکه پوست خود را بکشد و جوان کند، کمی فکر خود را میکشید و جوان میکرد.» (سعی کنید حالتان از این آقا بهم نخورد.)

شاهد دیگر عاقبت به خیر نشدن سیمین اینکه نگذاشتند بنا بر وصیتش در امامزاده طاهر، در جوار نوه اش و شوهر سابقش و در همسایگی شاملو و گلشیری و مختاری و پوینده و مرتضی حنانه ……. باشد.

این سروده را من با تقلیدی ناشیانه از سبک و سیاق خانم بهبهانی و طنز ظریفش، از قول آن بزرگ نوشتم و چون شاعر زن نیستم و اصلاَ شاعر نیستم و اولاَ هم نمرده ام، برای اینکه عاقبت به خیر شوم، تقدیمش میکنم به مقام معظم رهبری.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راهم به قبرستان ندادند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

راهم به قبرستان ندادند
قبری که گفتم آن، ندادند

من در امـــــــام ـ زاده طاهر
میخواستم، ایشان ندادند

کلی وصیت کردم اما
جزئی به من امکان ندادند

از کوشیارم دور کردند
پیش نوه اسکان ندادند

البته شخصاَ مطمئنم
چون سوسه آمد خان، ندادند

جز «گورتو گم کن ضعیفه»
از بیت شان فرمان ندادند

بیخ مراسم را گرفتند
سهمی به فرزندان ندادند

جز دولت آبادی، مجابی
بر دیگری اکران ندادند

در مرده شوخانه به سیمین
حمام دوش و وان ندادند!

در قبر تحمیلی که دادند
یک حوری و غلمان ندادند!

روی مزاح است این وگرنه
اینها به زنده نان ندادند

یک ذره آزادی به ملت
این ناجوانمردان ندادند

هر روز دردی تازه دادند
یک لحظه یک درمان ندادند

آزار را، حتی پس از مرگ
در حق من پایان ندادند

از زنده ام ترسیده بودند
بر مرده ام میدان ندادند!

یک متر و هفتادی که گفتم
کم داده و میزان ندادند

اما دگر از من گذشته ست
گر این ندادند، آن ندادند

من زنده ام در جان مردم
پس گور باباشان، ندادند

این قوم بدنامان به سیمین
جز نام جاویدان ندادند

خوب است که قبر مرا در
پشکَر به بهباهان ندادند!**
_________________

* اینجاست:

http://news.gooya.com/columnists/archives/145102.php

**‌ پَشکَر (با دو فتحه و سکون شین) ـ گورستان متروکه در بهبهان از دوره ساسانیان
ـــــــــــــــــــــــــــــ
فیسبوک هادی خرسندی
https://www.facebook.com/pages/Hadi-Khorsandi/247819131902635?ref=ts&fref=ts

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.