حقیقتی که خاموش نمیشود
نویسنده: بهروز اسدی – فعال حقوق بشر
تهدید، شکنجه، اعدام؛ جمهوری اسلامی در جنگ با صدای مردم
در میانه موج تهدیدات خارجی و ناکامیهای آشکار در عرصه بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران جنگی دیگر را آغاز کرده است؛ جنگی درونی علیه آنانی که تنها ابزارشان، کلمه است. حکومت، بهجای مواجهه با بحرانهای واقعی و تهدیدات برونمرزی، تمرکز خود را بر سرکوب داخلی، حذف صدای منتقدان و تشدید جو ارعاب گذاشته است.
در حالی که مردم ایران، بیش از هر زمانی نیازمند شفافیت، امنیت و صداقتاند، ساختار حاکم نهتنها از پاسخگویی عاجز است، بلکه زبان حقیقت را هدف گرفته است. روزنامهنگاران، شهروند-خبرنگاران، فعالان حقوق بشر و مخالفان سیاسی امروز بیش از هر زمان دیگری با تهدید، بازداشت، شکنجه و خطر اعدام مواجهاند.
سرکوب سازمانیافته بهنام «امنیت»
در تازهترین نمونه، دادستانی جمهوری اسلامی در بیانیهای رسمی اعلام کرده هر فردی که حتی «احساس همدلی» با اسرائیل داشته باشد، مستحق شدیدترین مجازاتهاست – از جمله اعدام. این نه صرفاً تهدیدی لفظی، که اعلام علنی جنگ علیه آزادی اندیشه و حق ابراز عقیده است.
اعدام اخیر اسماعیل فکری به اتهام واهی «جاسوسی برای اسرائیل»، تنها یکی از موارد بسیاری است که نشان میدهد نظام حاکم برای حفظ بقای سیاسیاش، دست به هر ابزار خشونتباری میزند. آنچه در ایران جریان دارد، نه اجرای عدالت، بلکه مدیریت ترس است.
در چنین شرایطی، رسانه مستقل، گزارشگر میدانی، و حتی کاربران شبکههای اجتماعی که روایتگر واقعیتند، به «دشمن» بدل شدهاند؛ دشمنی که نه سلاح دارد و نه برنامه کودتا، بلکه تنها سلاحش کلمه و شهامت بیان آن است.
این جنگ، جنگ مردم ایران نیست
در حالیکه جمهوری اسلامی خود را درگیر نزاعی منطقهای کرده و مدعی دفاع از ارزشهای ملی و اسلامی است، نبرد اصلیاش را با مردم خودش آغاز کرده است. زندانهای ایران مملو از روزنامهنگاران، کنشگران، معلمان، دانشجویان، زنان معترض و نویسندگانیست که هرکدام بهنوعی آینهای از واقعیت امروز جامعهاند.
این واقعیت تلخ که زبان انتقاد در ایران مساوی با طناب دار است، نه تنها نقض حقوق بشر، بلکه نشانه زوال مشروعیت و ترس حاکمیتی است که سالهاست اعتماد مردم را از کف داده است.
خواست جامعه مدنی از جهان آزاد
امروز، مسئولیت تنها بر دوش ایرانیان نیست. وجدان جهانی، نهادهای حقوق بشری، دولتهای دموکراتیک و رسانههای آزاد وظیفه دارند که در برابر این چرخه خشونت و سرکوب، سکوت نکنند.
مطالبه روشن ما چنین است:
محکومیت صریح بیانیه تهدیدآمیز دادستانی ایران بهعنوان تهدید مستقیم علیه جان و امنیت روزنامهنگاران و فعالان مدنی
درخواست فوری برای توقف وضعیت جنگی اعلامنشده علیه مردم ایران
حمایت عملی و فوری از خبرنگاران، شهروند-خبرنگاران و کنشگران حقوق بشر
طرح پرونده اعدام منتقدان و سرکوب سازمانیافته آزادی بیان در مجامع جهانی
ثبت و پیگیری موج اعدامها و شکنجهها بهعنوان جنایت علیه بشریت.
حقیقتی که زنده میماند
اگرچه جمهوری اسلامی با قدرت سرکوبگر خود در پی خاموش کردن صداهاست، اما تاریخ گواهی میدهد که هیچ حکومت مستبدی با سانسور و حذف، پایدار نمانده است.
ما – روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و صدای مستقل مردم – برای هیچ قدرتی نمینویسیم؛ ما برای حقیقت و برای مردم ایران مینویسیم.
اکنون تماممی ارتباطات و دسترسی با دنیای خارج را آگاهانه قطع کردنند ،لذا خطر تهدیدهای جدی مبارزین و آزادیخواهان و روزنامهنگاران بسیار در محیطی خوف و بسته بالا است. تجربه نشان داده که انتقام از مبارزین حقیقت و گرفتن جان زندانیان سیاسی در چنین مواقعی بسیار حاد و جدی است.
اکنون ؛
در برابر تهدید، باید ایستاد.
در برابر دستگیری و شکنجه، باید افشا کرد.
و در برابر اعدام، باید فریاد زد.
نه به جمهوری اسلامی – نه به جنگ – نه به اعدام
زندانیان سیاسی باید بیقید و شرط آزاد شوند.
تا زمانی که قلم در دست ماست، حقیقت زنده خواهد ماند.
پیوست: این مقاله در پاسخ به بیانیه تهدیدآمیز اخیر دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران و در همبستگی با خبرنگاران و فعالان مدنی نوشته شده است.