سرکوب مهاجران افغانستانی: دشمن‌سازی پس از شکست اطلاعاتی

جمعه, 13ام تیر, 1404
اندازه قلم متن
 

ایران اینترنشنال

جمهوری اسلامی، در پی شکست‌های سنگین امنیتی، موج جدیدی از اخراج، بازداشت و مصادرهٔ اموال مهاجران افغانستانی را آغاز کرده است؛ اقدامی که تنها به اخراج محدود نمی‌شود، بلکه با پلمب خانه‌ها، ضبط تلفن‌های همراه و پخش اعترافات تلویزیونیِ اجباری نیز همراه است.

در روایت رسمی، اتهاماتی نظیر «جاسوسی» و «نفوذ اطلاعاتی» به این افراد نسبت داده می‌شود. حکومت، به‌جای جست‌وجوی ریشهٔ بحران، تصمیم گرفته تقصیر را به گردن مهاجران بی‌پناه بیندازد.

سرکوب سیستماتیک: از نیروی کار ارزان تا «عامل موساد»
در روزهای پس از آتش‌بس، مقامات انتظامی مامور شده‌اند تا تمامی اتباع «غیرمجاز» افغانستانی را از کشور اخراج کنند. حتی در مواردی اعلام شده که هر ملکی که به افغان‌ها اجاره داده شده، باید پلمب و مصادره شود. در شهرهای مختلف، ماموران با بهانه‌هایی نظیر «ارتباط با اسرائیل»، اقدام به بازداشت این مهاجران کرده و تحت فشار، از آنان اعترافاتی برای پخش تلویزیونی گرفته‌اند. رسانه‌های حکومتی نیز با هجمه‌ای سنگین، تصویری از «مهاجرِ جاسوس» ساخته‌اند؛ همان افرادی که تا دیروز به‌عنوان نیروی کار ارزان یا «مدافع حرم» تحسین می‌شدند، امروز تبدیل به «تهدید امنیت ملی» و «عوامل موساد» شده‌اند.

این فقط یک حادثه نیست؛ خشونتی سیستماتیک است
بر اساس آخرین برآورد کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، حدود ۴.۵ میلیون مهاجر افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند. از این تعداد، تنها حدود ۷۶۰ هزار نفر پناهندهٔ رسمی‌اند و نزدیک به نیم‌میلیون نفر نیز به‌صورت غیرقانونی در کشور اقامت دارند. جمهوری اسلامی مدعی است که تنها از ابتدای امسال، بیش از ۵۰۰ هزار مهاجر افغان را اخراج کرده است. در همین حال، سازمان بین‌المللی نجات کودکان اعلام کرده که در این مدت، ۸۰ هزار کودک افغان از ایران بازگشته‌اند که دست‌کم ۶٬۷۰۰ نفر از آنان بدون همراه بوده‌اند. این، نمونه‌ای آشکار از خشونت سیستماتیک و غیرقابل توجیه است.

فرافکنی برای پوشاندن شکست اطلاعاتی
شکست‌های اخیر امنیتی و اطلاعاتی ـ از جمله کشته‌شدن فرماندهان ارشد در جریان حملات اسرائیل ـ شکاف عمیق نفوذ در بدنهٔ نظام را آشکار کرده است. جمهوری اسلامی، به‌جای پذیرش مسئولیت و اصلاح ساختارهای اطلاعاتی، سیاست فرافکنی را در پیش گرفته است. به‌جای پی‌گیری عاملان نفوذ در درون ساختارهای نظامی، نگاه امنیتی حاکم، مهاجران افغانستانی را به‌عنوان «شبکهٔ نفوذ» معرفی می‌کند.

افکار عمومی بارها این پرسش را مطرح کرده است: چگونه نظامی که همیشه برای قدرت‌های جهانی شاخ‌وشانه می‌کشید، تنها در ۱۲ روز ضربه‌ای سنگین و چندلایه دریافت کرد؟ چرا زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای‌اش تا این اندازه در برابر حملات آسیب‌پذیر بود؟ و جاسوس واقعی که از درون سیستم با اسرائیل و آمریکا همکاری می‌کرد، چه کسی بوده است؟

اما حکومت، به‌جای کار اطلاعاتی دقیق برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها، با اخراج گستردهٔ مهاجران افغان به بهانهٔ «جاسوسی»، عملاً آدرس غلط می‌دهد. پوشش سنگین رسانه‌ای دربارهٔ این بحران انسانی و تاثیر عاطفی تصاویر اخراج مهاجران، ابزاری است برای انحراف ذهن مردم از جست‌وجوی حقیقت.

مهاجران، نه تهدید، که شریک زندگی ایرانیان‌اند
بخش بزرگی از مهاجران افغانستانی سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند؛ کار کرده، خانواده تشکیل داده‌اند و فرزندانشان در همین کشور به دنیا آمده و تحصیل کرده‌اند. آن‌ها نه بیگانه‌اند و نه تهدید؛ بلکه جزئی از زندگی روزمره جامعه ایران هستند. اما حالا خانه‌هایشان پلمب می‌شود، اموالشان را مصادره می‌کنند و بدون هیچ دادرسی عادلانه‌ای، اتهام «جاسوسی» به آن‌ها نسبت داده می‌شود.

بی‌تردید ایران با چالش بزرگی به نام «پناهندگان افغانستانی» روبه‌رو است، اما راه‌حل این بحران، توسل به خشونت و رفتارهای غیرانسانی نیست. وارد کردن اتهام‌های کلی و بی‌اساس به میلیون‌ها انسان بی‌پناه، نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه این موضوع را به بحرانی انسانی، اجتماعی و رسانه‌ای در سطح بین‌المللی تبدیل می‌کند.

اخراج نیم‌میلیون نفر طی چند ماه، بدون برنامه‌ریزی دقیق و پشتیبانی لجستیکی، هزینه‌ای انسانی دارد که هم‌اکنون نگاه جهان را متوجه ایران کرده است. شاید برخی این اقدامات را صرفاً به حساب نظام سیاسی حاکم بگذارند، اما در نهایت، افکار عمومیِ جهانی، این رفتار را از چشم ملت ایران خواهد دید.

جمهوری اسلامی و چرخهٔ بی‌پایان دشمن‌سازی
این چرخه بارها تکرار شده است: بحران پیش می‌آید، دشمنی تازه ساخته می‌شود و سرکوب آغاز می‌شود. شگردی تکراری با دستی که دیگر برای همه رو شده است. جمهوری اسلامی همواره به همان مکانیزم آشنای «دشمن‌تراشی» پناه می‌برد؛ یک‌بار دانشجویان را نشانه می‌گیرد، یک‌بار زنان را، و حالا مهاجران افغان را.

مسئله، نه در مهاجر است و نه در قومیت یا ملیت، بلکه در ساختار معیوب و غیرپاسخ‌گوی قدرت است. حکومتی که از نگاه در آینه واهمه دارد، همواره به خلق تصویری از «دیگری» نیاز دارد تا از مسئولیت بگریزد. این همان سیاستی است که سال‌هاست علی خامنه‌ای برای بقای جمهوری اسلامی در پیش گرفته: ایجاد اتحاد مصنوعی میان حامیان حکومت، با معرفی دائمیِ یک «دشمنِ فرضی».

مسئولیت تاریخی و آزمون انسانیت
اگر روزی تاریخ بخواهد جامعه امروز ایران را داوری کند، بی‌تردید نحوه رفتار با مهاجران افغانستانی یکی از مهم‌ترین معیارها خواهد بود. مسئله، فقط مرز و خاک نیست؛ پای انسان‌هایی در میان است که سال‌ها در کنار ما زندگی کرده‌اند. سکوت در برابر ظلمی که بر این انسان‌ها می‌رود، نه‌تنها آنان را بی‌پناه‌تر می‌کند، بلکه وجدان یک ملت را هم زخمی می‌سازد.

در نهایت، چوب این رفتارهای امروز را مردم ایران خواهند خورد و دود آن در چشم آیندگان خواهد رفت. جامعهٔ جهانی این رفتار را فراموش نخواهد کرد و ترمیم زخمِ واردشده بر پیکرهٔ اجتماع ایران، سال‌ها به طول خواهد انجامید.

امروز، بیش از هر زمان دیگری، آن باور کهن ایرانیان ــ «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند» ــ زیر سؤال رفته است. جمهوری اسلامی هر روز بیش از پیش تصویر ایران را تخریب می‌کند، و بی‌تردید آسیبی که به نام ایران وارد می‌شود، انکارناپذیر و در مواردی شاید جبران‌ناپذیر است.

این موضوع امشب «برنامه با کامبیز حسینی» بود. در برنامه، حسین قاضیان، جامعه‌شناس، مهمان بود و مردم از سراسر جهان به‌صورت زنده با تماس گرفتند تا به این پرسش پاسخ بدهند: نظر شما دربارهٔ اخراج گستردهٔ مهاجرین افغان توسط حکومت جمهوری اسلامی چیست؟


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.