مرگ علی خامنهای و مرگ جمهوری اسلامی در گفتوگو با حمید آصفی پرسیدهام: در ایران چه میگذرد؟ و از تهران چه خبر؟ چرا جناحها ی گوناگون جمهوری اسلامی به جان هم افتادهاند؟ دعوا بر سر چیست؟ و چرا پاسخ به خواستها ی ملی در این دعواها هیچ جایگاهی ندارد؟ آیا ما با مرگ آرام جمهوری اسلامی در پنجهها ی علی خامنهای روبهرو هستیم؟ یا باید چشمانتظار یک فروپاشی برقآسا همانند آنچه بر محمدرضاشاه گذشت، بود؟ چرا علی خامنهای از سرنوشت محمدرضاشاه درس نگرفت و همانند او همه ی ریزودرشت ساختار سیاسی و سامانه ی تصمیمگیری کشور را به خود وابسته و بسته است؟ آیا این حکومت شخصی امکانی برای گشودن گرهها ی ملی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد یا در دل این ناامکان است که سرگردانی و بیسامانی از علی خامنهای به همه ی کارگزاران او هم فروریخته است؟ آیا علی خامنهای پیش از مرگ خود راهی به رهایی جمهوری اسلامی از این بحرانها ی لایهلایه و تلمبارشده خواهد گشود، یا با مرگ خود جمهوری اسلامی را هم بهکام مرگ خواهد کشید؟ سپهر سیاست را چهگونه باید سامانید؟ و چهکسانی میتوانند این راه ناهموار را هموار کنند؟ آیا همبودمان شهری (جامعه ی مدنی) در زمین سوخته ی ایران برخواهد خاست و امکانی برای یک جمهوری ایرانی خواهد رست؟ یا در این برهوتی که نوسازی خرکی و سرکوب درازدامن پسانداخته است، برآمدن و بالاییدن همبودمان شهری و سامانش قدرت و داوری همچنان دور از دست خواهد ماند؟ جریانها سیاسی در کجا ی این داستان غمبار ایستادهاند؟ چه میتوانند بکنند؟ چه باید بکنند؟ توازن و تراز نیروها ی سیاسی امروز در سپهر سیاست ایران چهگونه است؟ و اگر نیروی خامنهای از این میدان بیرون رود، تراز نیروها چهگونه خواهد شد؟ آیا مردمان ایران در جایگاهی هستندکه بتوانند گذاری آرام، کمهزینه و سامانمند از جمهوری اسلامی را بگردانند؟ با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود.
DrAKBARKARAMI@