آیا رژیم ولایی در حال سقوط است؟

شنبه, 22ام آذر, 1404
اندازه قلم متن


م. روغنی

با عرض تسلیت به خانواده علی‌کُردی، قربانی قتل‌های حکومتی

یکی از پیامدهای تحولات سریع در خاورمیانه پس از رویداد ۷ اکتبر، تضعیف همه‌جانبه نفوذ منطقه‌ای خامنه‌ای و سپاه پاسداران بود که با جنگ ۱۲ روزه به اوج خود رسید. شرایط «نه جنگ و نه صلح» و لجاجت رهبر در رد مذاکره و تعامل با آمریکا و به‌طور جدی با اروپا، از همه مهم‌تر اصرار بر راهبرد نابودی اسرائیل، و ادامه همدستی با تزار روسیه در کشتن مردم اوکراین، جمهوری جهل و جنایت را در ناپایدارترین شرایط در چند دهه اخیر قرار داده است.

در درون کشور نیز با توجه به ابربحران‌های اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کاهش فزاینده‌ی مشروعیت نظام ولایی در میان اکثریت مردمان ایران، مقاومت دلیرانه بخش مهمی از زنان در برابر پوشش اجباری، بسیاری از پژوهشگران اجتماعی و روزنامه‌نگاران داخلی و غربی را به این نتیجه رسانده است که احتمال سقوط رژیم در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر است.

به‌طور نمونه روزنامه فرانسوی لیبراسیون در گزارشی تحلیلی به این موضوع پرداخته و سقوط جمهوری اسلامی را یک واقعیت ممکن توصیف کرده است.

گزارش‌های گوناگون نشان می‌دهد که حتی کارشناسان داخلی و برخی مقام‌ها از جناح‌های مختلف معتقدند که خطر سقوط جمهوری اسلامی در اثر فشارهای خارجی و بحران‌های داخلی جدی است.

در این رابطه عباس عبدی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر اصلاح‌طلب در روزنامه اعتماد پیش‌بینی کرده است که “اگر روند عوض نشود، حکومت به‌راحتی وارد سال ۱۴۰۵ نمی‌شود. فکر می‌کنم پیش از این سال اتفاقاتی خارج از اراده سیستم رخ می‌دهد.”

پیش‌بینی این روزنامه‌نگار بر پایه سنجش وی از شرایط کنونی کشور استوار است که “در هیچ‌یک از نظام‌های مالی، پولی، اجتماعی، بین‌المللی و رسانه‌ای کشور چشم‌انداز مثبتی دیده نمی‌شود و با توجه به فقدان چشم‌انداز و رکود تورمی، در ادامه نیز وضع بدتر می‌شود و بدتر از وضعیت عمومی، نداشتن چشم‌انداز و امید است.”[۱]

در برابر خامنه‌ای در بسیاری از زمینه‌ها ارزیابی متفاوتی از شرایط ارائه می‌دهد. در حالی که از کار افتادگی پروژه هسته‌ای، کشته شدن ده‌ها نفر از سرداران سپاه و صدها نفر از نیروهای سرکوبگر و شماری از دانشمندان هسته‌ای، تضعیف توان موشکی و نابودی برخی از زیرساخت‌های امنیتی و نظامی ولایی که در جنگ ۱۲ روزه روی داد و بسیاری را بر این باور واداشت که خامنه‌ای در این جنگ شکست بزرگی متحمل شده است، وی در یکی از سخنرانی‌هایش ادعای پیروزی کرد.

“در جنگ دوازده‌روزه، ملت ایران هم آمریکا را شکست داد هم اسرائیلی‌ها را شکست داد؛ بدون تردید. آمدند شرارت کردند کتک خوردند و دست‌خالی برگشتند. این شکست به معنای واقعی کلمه این است. بله، شرارت کردند، اما دست‌خالی برگشتند، یعنی به هیچ‌کدام از هدف‌های خودشان نرسیدند. بنا به قولی رژیم صهیونی بیست سال برای این جنگ برنامه‌ریزی و آماده‌سازی کرده بود. بعضی این‌جور نقل کردند. بیست سال برنامه‌ریزی برای اینکه یک جنگی در ایران رخ بدهد و مردم تحریک بشوند و با آن‌ها همراهی کنند، با نظام بجنگند، برای این برنامه‌ریزی شده بود. دست‌خالی برگشتند قضیه به‌عکس شد و ناکام شدند و حتی کسانی که با نظام زاویه هم داشتند در کنار نظام قرار گرفتند، یک اتحاد عمومی در کشور به وجود آمد که باید این را قدر دانست و نگه داشت.”[۲]

به عبارت دیگر خامنه‌ای سرپا بودن “خیمه نظام” را به‌رغم ضرباتی که رژیم دینی در جنگ ۱۲ روزه متحمل شد، پیروزی به شمار آورده است.

خامنه‌ای در نشست با مداحان نیز در کنار پذیرش مشکلات کشور، ادامه دور زدن برخی از تحریم‌ها، بازسازی سریع توان موشکی و رساندن سلاح و پول به نیروهای نیابتی‌اش را پیشرفت کشور می‌سنجد.[۳]

پرسش اینجاست، به‌رغم مشکلات بیان شده علل “بقا”ی نظام ولایی، کدام است؟ آیا گمانه‌زنی‌ها مبنی بر فروپاشی زود هنگام نظام همان‌طور که بیان شد امکان‌پذیر است؟

برخی از پژوهشگران پدیده‌های گوناگون از جمله بهره‌گیری ابزاری از مذهب، سرکوب و کنترل گسترده اجتماع، بهره‌گیری از ضعف گفتمان مخالفان و نبود گفتمان جایگزین قوی و مشترک را علت بقای نظام اعلام کرده‌اند.

به باور نگارنده دو عامل سرکوب و فقدان بدیل فراگیر و مورد اعتماد اکثریت مردمان کشور مهم‌ترین عامل ماندگاری نظام است که خامنه‌ای نیز کاملاً بدان آگاهی دارد.

۱- ماشین سرکوب
تنها ابزار بازدارندگی خامنه‌ای در این چند دهه اخیر که همواره از کارایی کافی برخوردار بوده است، ماشین سرکوب سپاه، بسیج و چندین نهاد امنیتی و اطلاعاتی است که با هرگونه خیزش خرد و کلانی به وحشیانه‌ترین وجه روبرو شده است. افزون براین به‌تازگی شاهد قتل‌های حکومتی و افزایش بی‌پیشینه‌ی اعدام‌های فله‌ای می‌باشیم که بر پایه «النصر بالرعب» می‌کوشد جامعه مدنی را به انفعال کشاند. این رژیم در مواردی کوشیده است حتی با زندانی کردن کنشگران صنفی در برابر این‌گونه فعالیت‌ها نیز بازدارندگی ایجاد کند. هدف از سرکوب‌ها پاشیدن تخم ناامیدی در میان اکثریت مردمان کشور است. در کنار سرکوب سخت باید به سرکوب نرم نیز اشاره کرد که بر عهده صدا و سیما و مداحان بیت گذاشته شده است.

۲- فقدان بدیل مورد اعتماد
تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که تنها با وجود بدیلی مورد اعتماد جامعه مدنی مرحله فروپاشی نظام‌های دیکتاتوری را پشت سر گذاشته است. حتی انقلاب ۵۷ نیز با پذیرش بدترین بدیل از سوی بسیاری از مردمان کشورمان تحقق یافت! ناکامی تمام خیزش‌های کشور در چهل‌وهفت سال گذشته از جمله جنبش «مهسا ژینا امینی» نیز شاهد این مدعاست.

در واقع یکی از هدف‌های مهم ماشین سرکوب خامنه‌ای پیشگیری از تشکیل بدیل در برابر نظام ولایی بوده است که این کمبود خود عامل تشدید سرکوب شده است!

سپاه و خامنه‌ای برای خاموش کردن مخالفین و جلوگیری از همکاری آن‌ها از تمام ابزارهای ممکن بهره برده است. محسن رفیق دوست در برنامه‌ای نقش خود در طرح ترور مخالفان رژیم خمینی در سال‌های پس از انقلاب ۵۷ را با “دیده‌بان ایران” در میان گذاشته که از جمله می‌توان به ترور شاپور بختیار، اویسی و غیره اشاره کرد.

بنیاد برومند طی گزارش “ایران: خشونت دولتی بدون مرز” اقدامات جمهوری اسلامی، از جمله ارتکاب قتل و آدم‌ربایی، در کشورهایی مانند آلمان، آمریکا، بریتانیا، پاکستان، عراق، فرانسه و کانادا را برملا ساخته است. این گزارش ۸۶۲ مورد اعدام فراقضایی و ۱۲۴ مورد تهدید به مرگ، تلاش برای آدم‌ربایی یا ترور را مستند کرده است. ترورهای خارج کشور یکی از دلایل عدم تشکیل بدیل فردی و یا جمعی در برابر جمهوری ولایی بوده است.

دوم شکاف میان راهبردهای مخالفین و عدم بردباری در برابر دگراندیش مخالف، پراکندگی در اپوزیسیون را نهادینه کرده است. افزون براین بخشی از مخالفین راهبرد خود را بر جلب پشتیبانی کشورهای خارجی و بخش دیگر تنها بر نقش جامعه مدنی در تحولات کشور تاکید کرده است.

• انحصارطلبی برخی از نخبگان و هواداران آن‌ها که انتظار دارند همه مخالفین رهبری آن‌ها را بپذیرند (همه با من به‌جای همه با هم!).
• برآورده نشدن این انتظار با توهین و افترا روبرو می‌گردد که در مراسم هفته جان‌باخته علی‌کُردی حداقل در باره نرگس محمدی نمایان شد!
• تفرقه‌افکنی رژیم در میان مخالفین خارج، گروگان گرفتن نخبگان مخالف در داخل از دیگر عوامل پراکندگی اپوزیسیون به شمار می‌آید.
• بی‌توجهی برخی از مخالفین به بافت اتنیکی در کشور و خواسته‌های برحق آنان، یکپارچگی و همکاری فراگیر مخالفان را در حال حاضر ناممکن ساخته است.

آقای حاتم قادری در چندین فرصت بر تشکیل پارلمانی از شمار محدودی از نخبگان به عنوان راه خروج از پراکندگی تاکید کرده است. این جمع می‌تواند همکاری و همیاری مخالفان را در دستور کار قرار داده و در مرحله دوم اگر توانست اعتماد جامعه مدنی در داخل کشور را جلب کند رهبری جنبش گذار از جمهوری جهل و جنایت را به دست گیرد.

جمع پنج‌نفره‌ی باقیمانده از “گروه مهسا” که در جرج‌تاون اعلام آمادگی کرد، پس از خروج رضا پهلوی احتمالاً می‌توانست نقش پارلمان حاتم قادری را ایفا کند. ادامه کنشگری این جمع در بحبوحه جنبش مهسا می‌توانست خواست دانشجویان داخل کشور را که از اپوزیسیون درخواست همکاری و همیاری داشتند برآورده سازد.

آیا تشکیل چنین “پارلمانی” با توجه به شکاف موجود میان مخالفین و سرکوب خارجی و داخلی سپاه و خامنه‌ای امکان‌پذیر است؟


آذر ۱۴۰۴
mrowghani.com
—————————
[۱] – عباس عبدی، پیش‌بینی عباس عبدی از آینده ایران در ۱۴۰۵: مسخره نکنید، اما فروپاشی محتمل است، رویداد ۲۴، ۱۹ آذر ۱۴۰۴
[۲] – خامنه‌ای، در جنگ ۱۲ روزه شرارت کردند، کتک خوردند و دست خالی بر گشتند، خبر آنلاین، ۶ آذر ۱۴۰۴
[۳] – خامنه‌ای: کمبود‌ها و مشکلات زیاد اما کشور در حال پیشرفت است، آفتاب نیوز، ۲۰ آذر ۱۴۰۴

از: ایران امروز 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: ,

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.