نیمۀ آذرماه یادآور دانشجو و دانشگاه است. روز دانشجوی امسال در حالی فرا میرسد که همچون سایر حوزهها ناکارآمدی و نارسایی بسیاری در زمینۀ آموزش در کشور وجود دارد و اعتبار علمی دانشگاهها و مدارس ایران کاهش یافته است. دو وزارتخانۀ «آموزش و پرورش» و «علوم، تحقیقات، و فنآوری» جای اینکه در خدمت رشد و علمآموزی جوانان این سرزمین باشند به ابزاری برای مغزشویی جوانان و پرورش حامیان حکومتی تبدیل شدهاند.
بیشترین مشکل و تنش مجلس نهم نیز با همین دو وزارتخانه بوده است؛ تا جایی که حتی وزیر علوم کارش به استیضاح میکشد و چهرههای دیگر نیز مورد تایید این مجلس واقع نمیشوند و در نهایت محمد فرهادی با چفیهای به گردن و قولهایی برای جلب رضایت علی خامنهای و حامیانش در مجلس، ردای وزارت بر تن میکند. در این میان، دولت نیز با وجود عملکرد نسبتا بهترش دربارهی دانشگاهها و وزارت علوم، هنوز به بسیاری از وعدههای دادهشدهاش جامۀ عمل نپوشانده است.
ساعات درسی دانشآموزان و دانشجویان با مطالب ایدئولوژیک و غیرعلمی پر میشود. زنگ نماز در مدارس اجباری میشود. تفاهمنامهی وابستگی مدارس به حوزههای علمیه توسط وزارت آموزشوپرورش دولت روحانی امضا میشود و همزمان، دولت خبر از تأسیس مهدکودکهای مشترک بین آموزش و پرورش و سپاه میدهد. در حالی که بسیاری از مدارس دولتی کشور فصل زمستان را باید با بخاریهای نفتی غیراستاندارد سپری کنند، وزارت آموزش و پرورش هزینهی استقرار نمایندگان حوزهی علمیه در مدارس را متقبل شده است.
تفکیک و سهمیهبندی جنسیتی همچنان در دانشگاهها وجود دارد و دانشآموزان دختر تنها به خاطر دختر بودنشان از تحصیل در بسیاری از رشتههای دانشگاهی محروم هستند. ستارهدار کردن دانشجویان هنوز متوقف نشده است و در موارد متعددی که دانشجویان ستارهدار توانسته بودند بعد از مدتی به سر کلاس درس بازگردند، دوباره آنها را ستارهدار کردهاند. آپارتاید تحصیلی علیه بهاییان در دو سال گذشته نیز ادامه داشته و دولت روحانی نیز همچون دولتهای قبلی از تحصیل پیروان این آیین در دانشگاهها با وجود کسب رتبههای برتر کنکور جلوگیری کرده است. رشتههای علوم انسانی با تغییر دروس و سرفصلها در دانشگاه مواجه شدهاند. حکومتی که پس از گذشت بیش از سی سال در پیوند بین حوزه و دانشگاه ناکام مانده است تمام تلاش خود را برای حوزوی کردن دانشگاهها به کار بسته است. دانشجویان بسیجی و سهمیهای بدون داشتن صلاحیت علمی وارد دانشگاهها میشوند و خبر از تاسیس دانشگاههای عجیب و غریب همچون دانشگاه مداحی به گوش میرسد.
از سوی دیگر، هرچند که فضای سیاسی دانشگاهها کمی بازتر شده اما همچنان هزینهی فعالیتهای دانشجویی بالا است و تشکلهای مستقل و منتقد دانشجویی بعد از قلع و قمع سالهای گذشته، مجال و بروزی نیافتهاند. دولت یازدهم در حالی از دانشگاهیان میخواهد که در موضوع پرونده هستهای وارد نقشآفرینی شوند که هیچ جایی در دانشگاههای کشور برای بحث و بررسی پیرامون جاهطلبیهای هستهای حکومت و نقد این پروژۀ زیانبار و غیر اقتصادی باقی نمانده است و کوچکترین انتقادی در این خصوص، با بازداشت و حکم زندان و حبس مواجه میشود.
در این میان افشای اعطای بورسیههای غیرقانونی بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای علمی و تنها به واسطۀ نزدیکی به قدرت در دولتهای قبلی را باید به عنوان یکی از نقاط مثبت عملکرد دولت روحانی ارزیابی کرد. با این وجود، تصور اینکه در آیندهای نه چندان دور این بورسیهشدهها اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور را تشکیل خواهند داد و برای تدریس به سر کلاس درس خواهند رفت خبر از آیندهای غمبارتر برای آموزش عالی در این سرزمین میدهد.
ما دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران، به بهانهی “روز دانشجو” در ایران، یک بار دیگر نگرانی شدید خود را از تداوم دستاندازی نهادهای فقهی و حوزوی و نظامی به محلهای آموزشی به ویژه مدارس ابراز میداریم و خواهان پایان نگاه امنیتی به دانشگاهها و فعالیتهای دانشجویی هستیم. این مهم اتفاق نمیافتد مگر زمانی که آپارتاید موجود علیه هموطنان بهایی پایان پذیرد. دانشجویان زندانی همچون مجید توکلی، بهاره هدایت، ضیا نبوی، مریم شفیعپور، مهدی خدایی، امید کوکبی و حمید بابایی آزاد شوند و همهی دانشجویان محروم از تحصیل بدون هیچ پیششرطی به دانشگاهها بازگردند. ما همچنین، راهحل مشکلات عدیدهی موجود در سیستم آموزشی کشور را حرکت آن به سوی خصوصیسازی میدانیم و دولت حسن روحانی را به پیگیری این موضوع تشویق میکنیم.
در پایان نیز با گرامیداشت یاد و خاطرۀ همهی جانباختگان راه آزادی در ایران، یک بار دیگر از آقای روحانی میخواهیم تا وضعیت سعید زینالی دانشجوی بازداشتشده توسط نهادهای امنیتی در جریان قیام دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ را برای خانوادهی وی روشن سازد و از این خانواده به خاطر فشارهای اعمالشده بر آنها در نزدیک به ۱۶ سال گذشته دلجویی نماید.
دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران
۱۶ آذر ۱۳۹۳