دلشوره و نگرانی عمومی را از در هم ریختگی اوضاع کتمان نکنیم. وضعیت حکومت خراب تر از آن است که آنرا با گفتن «آخوند ها مارمولکند و وقتی ببینند هوا پس است، عقب نشینی می کنند» ماله کشی کنیم. در حالیکه مملکت از نظر اقتصادی در دو قدمی فروپاشی قرار دارد، وراجی ها و پرت و پلاگوئی های عمال حکومت به چنان سطحی رسیده که آدم فکر میکند وارد دارالمجانین شده است. بیچاره آن خانواده های محرومی که در فقر دست و پا می زنند و با نگرانی چشم به خامنه ای و عمال وی دوخته اند ببینند با تحریمها چه میکند. دلشوره و نگرانی آنها از این بابت است که می بینند راس حکومت و کارگزارانش از پاسدار و امام جمعه و داروغه گرفته تا نمایندگان مجلسش جز کرکری خواندن حرفی برای گفتن ندارند. کار حکومت شده ارعاب، سانسور، بستن دهان منتقدان و تهدید آنها به شکنحه و زندان تا کسی نسبت به درستی ادامه سیاست انرژی هسته ای خامنه ای شک نکند. دلشوره ای که به جان مردم افتاده و دلهره ی دائمی همه ما از بلبشوئی است که براه افتاده است. بحران تار و پود جامعه را در بر گرفته ولی «راس نظام» (تنها کسی که پایه نظام از وی حرفشنوئی دارد) بجای جلوگیری از گسترش بحران یا سکوت اختیار کرده و با پرت و پلاهائی میگوید که ربطی به وضعیت وخیم کنونی ندارد.
جامعه بطور غریزی دریافته که کشور بطرف فروپاشی میرود و کسی که بتواند جلو آن را بگیرد، وجود ندارد. خامنه ای با ناکار کردن اصلاح طلبان، خفه کردن تدریجی احمدی نژاد و بی آبرو کردن کسانی چون خاتمی و رفسنجانی و امثالهم عملا سرنوشت «نظام» را به دست پاسداران و امام جمعه ها سپرده که جز ایجاد مزاحمت برای مردم و تهدید و توجیه کاری بلد نیستند. نه از مجمع تشخیص نظام خبری هست و نه ازمجلس خبرگان و شورای نگهبان آن میتوان انتظاری داشت.
حکومت بجای ارائه راه حل برای عبور از بحران ناشی از تحریم ها دائما به خود و جامعه تلقین میکند که بر اوضاع مسلط است و مردم باید کمی حوصله بخرج بدهند. بیخود نیست که شایعه بیماری لاعلاج رهبر با این شدت و وحدت رواج پیدا کرده است. مردم حس میکنند که حکومتی در کار نیست و ذوب شدگان در ولایت بیشتر بفکر چاپیدن کشور و پرکردن جیبهای خود هستند تا مقابله با بحران.
سایت فردا (وابسته به قالیباف شهردار تهران) مینویسد: «چرا وقتی رهبری گفته تحریم ها ما را قوی تر کرده معاون اول احمدی نژاد میگوید تحریم ها وضعیت را بحرانی کرده است؟». با خواندن چنین جملاتی انتظار داریم که مردم آرامش خود را حفظ کنند؟ تحریم های وضع شده دارد به اشکال گوناگون و در سطوح مختلف از صنایع نفت و گاز گرفته و بیمه نفتکش ها و معاملات بانکی اقتصاد کشور را فلج میکند و دغدغه حکومت این شده که چگونه اعتراضات احتمالی مردم را سرکوب نماید. گسترش تورم، گرانی، رکود و بیکاری را رها کرده اند و درحالیکه آتش به سقف «نظام» رسیده، از پاسداران آن گرفته تا امام جمعه ها و نمایندگان مجلس فرمایشی آن برای دنیا کرکری میخوانند که بستن تنگه هرمز چگونه باید باشد. اینکه با بستن چاههای نفت تنها منبع ادامه حیات جامعه مسدود میشود و با ورشکسته شدن هر واحد تولیدی سالها طول میکشد تا مجمع تولیدی جدیدی براه بیافتد و اینکه با گران شدن قیمت ارز، همان چند کارخانه ای نیز که تولید میکنند مجبورند دست از کار بکشند و بالاخره اینکه با گران شدن کالاهای وارداتی تولید در جامعه میخوابد و مردم بزودی با قحطی روبرو خواهند شد؛ همه و همه برای «رهبر» هزینه ای است که باید برای بهره برداری از انرژی هسته ای (بخوان دستیابی به بمب اتمی) پرداخته شود.
دیوانگی از این بیشتر؟
نگرانی و دلشوره ای که به جان مردم افتاده هیستری نیست، از چنین واقعیتهایی نشات میگیرد. در این میان نقش منفی «منتقدان» درون نظام را از رفسنجانی گرفته تا خاتمی و نوری و… در گسترش نگرانی ها نباید دستکم بگیریم. بجای ارائه راه حل برای برطرف ساختن بحران و نجات مملکت از عواقب آن دغدغه اشان شده حفظ نظام. بیش از صد نفر از اصلاح طلبان شناخته شده را به زندان انداخته اند و روزی نیست که پاسداری بی سرو پا آنها را به خیانت متهم نسازد، و آنها بجای پرداختن به مشکلات کنونی کشور برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در یکسال آینده از خامنه ای انتظار عفو و بخشودگی دارند. گوئی در این حکومت هیچگاه بر سر کار نبوده اند و با داشتن رای بیست ملیونی مردم اقرار نکرده اند که تدارکاتچی بوده و کاری از دستشان بر نمیآید. هنوز سه سال نیست که از فاجعه انتخابات گذشته و آنها حاضرند با شرایطی به مراتب ارزان تر به همان بازی ادامه دهند. مملکت در سرازیری یک انهدام است و بجای اینکه برای رفع بحران اقدام عاجلی بعمل آورند، دوباره دارند همان فاجعه را تکرار میکنند.
تکلیف ما مخالفین بیرون از نظام جمهوری اسلامی در این شرایط چیست؟ آیا برای عبور از این بحران و جلوگیری از عواقب سهمگین آن فکری کرده ایم؟ آیا تدبیری اندیشیده ایم که از کدام طریق میتوان دلشوره و نگرانی مردم را برطرف ساخت؟
متاسفانه مخالفانی که به شکلی غیر مسئول گسترش تحریمها و حتی تهدید ایران به یک حمله نظامی را یک فرصت و شانسی برای ساقط کردن حکومت می بینند، کم نیستند. این عده متوجه نیستند که با این انتظار عملا به دلشوره و نگرانی مردم دامن میزنند. نگرانی مردم دقیقا به خاطر تشدید احتمال یک حمله نظامی به ایران است که به «خلا قدرت»، جنگ داخلی و تجزیه کشور منجر شود. تردید و دو دلی مردم نیز که آنرا اشتباها به سکوت و وادادگی در مقابل جمهوری اسلامی تعبیر میکنیم، از همین رفتار ناشی میشود. آنها وجود یک «آلترناتیو» حکومتی در خارج از کشور را که از افرادی شناخته نشده با برنامه های ناروشن سر هم بندی شود تهدیدی برای خود و جامعه میدانند.
وظیفه ما مصدقی ها (در داخل و خارج از کشور) از این نظر بسیار خطیر است. باید جلو ماجراجوئی گروههائی را که در صددند اوضاع بهم بریزد تا با خوردن در و تخته قدرت را تصاحب کنند، بگیریم. باید چشم انداز بر سر کار آمدن یک حکومت ملی و معتدل را که مورد اعتماد اکثریت جامعه باشد، تبلیغ کنیم و پشتیبانی جامعه مدنی را برای حمایت از چنین حکومتی جلب نمائیم. اینکه نهضت ملی ۶۰ سال است برای استقرار چنین حکومتی تلاش میکند و آن را از طریق حکومت هائی که در سه دوره بحرانی به عهده گرفته، نشان داده است، اعتماد بر انگیز است ولی کافی نیست. باید به مردم این اعتماد را بدهیم که با حمایت آنها (و فقط با حمایت آنها) یک گذار آرام و حساب شده از استبداد بطرف یک دمکراسی پارلمانی ممکن و میسر خواهد شد.
ما مصدقی ها باید برخلاف دیگران برنامه ی روشنی را برای مبارزه با بحرانهای کنونی ارائه دهیم و از این طریق نگرانی مردم را از بر سرکار آمدن گروههائی مانند مجاهدین، سلطنت طلبان و گروههای تجزیه طلب برطرف سازیم. باید مردم را متقاعد کنیم که نهضت ملی مثل همیشه دفاع از منافع ملی را بالاتر از اهداف حقیرانه گروهی، طبقاتی و قومی قرار میدهد و دغدغه اصلی مبارزان ملی در درجه اول حفاظت از تمامیت ارضی، جلوگیری از جنگ داخلی و مستقر نمودن آرامش در جامعه از طریق حکومت قانون است. باید به مردم نشان بدهیم که مصدقی ها برای مقابله با بحرانهای کنونی الگوهائی دارند که در زمان مصدق و دوره های بعد از وی امتحان خود را پس داده است و اگر تا کنون موفق نشده ایم، علت آن در متشکل نبودن مردم و ناتوانی ما در ترغیب آنها برای نجات کشور بوده است، امری که امیدواریم با ایجاد یک اتحاد ملی به پیروزی مردم ایران منجر شود. به امید آن روز.
ایران هرگز نخواهد مرد
حمید صدر
23 ژوئیه ۲۰۱۲