شهناز نیکوروان
“وارد پمپ بنزین شلنگ آباد۱ که میشوی انبوهی از زنان و دختران و کودکان و حتی مردان جوانی را میبینی که معتاد و به گدایی مشغولند.”
خوزستان نامی بسیار آشنا و یادآور مصایب جنگ خانمانسوزی است که بسیاری، عزیزان و جوانانشان را در آن از دست دادهاند. کسانی که سالهای قبل از ۵۷ را به یاد داشته باشند، میدانند به رغم مشکلات بسیاری که بر زندگی مردم و کارگران این استان حاکم بوده، به خاطر وجود کارشناسان و متخصصان خارجی در این استان، زیرساختهایی نه چندان عالی ساخته شده بود. از آن جمله میتوان به جاده و راهآهن تهران- جنوب و فرودگاههایی اشاره کرد که بیشتر در شهر صنعتی آبادان برای جابهجایی کارشناسان و متخصصان تدارک دیده شده بود. در همان حال شرایط اسفباری بر زندگی مردم حاکم بود. به عنوان نمونه میتوان به شرایط بسیار سخت حاکم بر زندگی مردم فقیر مسجد سلیمان و سایر شهرهای صنعتی خوزستان اشاره کرد که به خاطر فقر تغذیه، زنان باردار فقیر از سر ناچاری برای جبران سوءتغذیهی خود از خون کشتارگاهها استفاده میکردند. شاید به باور خیلیها نیاید، اما این واقعیت زندگی بخشی از مردم خوزستان در دوران پهلویها بود. میتوان به کاپیتالاسیونی اشاره کرد که در محیطهای کاری حاکم بود، محیطهای کاری مانند ساخت راه آهن، جاده، پالایشگاه و ساخت سدهایی نظیر دز که به ویژه برای آبیاری محصولات کشاورزی شرکتهای امریکایی ساخته میشد و مطابق آن، هرگونه اعتراضی به شدت سرکوب و خاطی تنبیه میشد.
اما در کنار این مشکلات، آگاهی طبقاتی و توان مقابله کارگران نیز افزایش یافته و کارگران حماسه های بزرگی مانند اعتصابات متعدد کارگران شرکت نفت را رقم زدند. ۲
خوزستان با مساحتی حدود ۶۴ هزار مترمکعب و جمعیتی بیش از ۴. ۵ میلیون نفر است که بیشتر شهرنشین میباشند. ترکیب جمعیتی از دو قوم لر(لر کوچک و بزرگ) و عرب تشکیل شده است. تا قبل از جنگ به علت صنعتی بودن استان، جمعیت کارگری زیادی از استانهای مختلف برای کار به خوزستان مهاجرت و در این استان ساکن شدند. کارگران زیادی از استانهای دیگر برای کار فصلی کشاورزی به استان میآیند، مانند عده زیادی از کارگران نیبر کارخانه نیشکرهفت تپه که از کوهدشت لرستان با سخت ترین شرایط و با حداقل دستمزد و امکانات کار میکنند و یا تعداد زیاد زن و دختر که از استانهای دیگر برای کار در باغات صیفیکاری به خوزستان میآیند و با تحمل شرایط بسیار سخت معمولا به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی دچار گرفتاریهای متعددی میشوند. اگر بخواهید بخش بسیار ناچیزی از فاجعه را ببنید، کافی است به مناطق پرجمعیت و مهاجرنشین شهر بروید. وارد پمپ بنزین شلنگآباد که میشوی انبوهی از زنان و دختران وکودکان و حتی مردان جوانی را میبینی که معتاد و به گدایی مشغولند.
استان مرکز ثروت ِانرژی نفت و گاز کشور میباشد. اولین اکتشاف نفت در مسجدسلیمان در سال ۱۲۸۷ توسط انگلیسیها صورت گرفت که خوزستان را به قطب بزرگ صنعتی کشور تبدیل کرد. از آن زمان، این منبع انرژی نه تنها به منبع اصلی درآمد کشور تبدیل شد بلکه منابع بسیار مهمی را برای حکومتهای مختلف، در جهت بهرهبرداری و تجهیز امکانات عظیم نظامی فراهم آورد. از سال ۱۳۰۴ بارها احتمال تجزیه خوزستان بوجود آمده است و به این بهانه خوزستان، از پایگاهها و نیروی نظامی بسیاری برخوردار است که همیشه چه قبل و چه بعد از انقلاب، به بهانه حفظ خاک، نقش بسیار پر رنگی در سرکوب مردم داشتهاند. از آن جمله میتوان به کودتای پایگاه نظامی دزفول در ۲۰ و۲۱ بهمن ۵۷ در شهرهای اندیمشک و دزفول اشاره کرد که تعدادی از مردم این شهرها قربانی آن شدند.
از سوی دیگر این استان یکی از پرآبترین استانهای کشور است. تا سالها پیش قابلیت کشتیرانی تجاری بر روی رود کارون وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل میشد اما در پی عدم رسیدگی، این کاربرد در حال حاضر منتفی است و کشتیرانی تجاری عملاً انجام نمیگیرد. تا پیش ازجنگ ایران وعراق، بندرهای آبادان و خرمشهر با امکان دسترسی به رود بهمن شیر، ماهشهر و بندرامام از لحاظ تجاری اهمیت زیادی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خطآهن تهران – خرمشهر، مسیر پراهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود که در طول جنگ آسیب شدیدی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند. در حالی که در سال ۵۷ اعتصاب کارگران این منطقه ضربه سنگینی به سیستم شاهنشاهی زد و نقش پر رنگی در تغییر حکومت داشت. در حال حاضر نیز با انتقال آب کارون به استانهای دیگر عملا کشاورزی استان را با خطر جدی مواجه ساخته و باعث خشک شدن تالابها شدهاند.
بعد از تحمیل هزینههای گزاف انسانی و اقتصادی بر مردم خوزستان برای جنگی که هیچ منفعتی برای مردم نداشت و نعمتی برای عدهای خاص بود، اکنون شاهد گرد وغباری هستیم که بیش از ۱۳ سال است در ریههای مردم نشست میکند، بدون این که کسی از مسوولان خود را ملزم به پاسخگویی بدانند یا احساس مسئولیت کنند. سالهاست که مردم فریاد میزنند و رسانههای دولتی، اشارهای گذرا میکنند اما با فرونشستن آن و تا گرد وغبار بعدی، “گرد وغبار” رسانههای داخلی نیز فرو مینشیند. غافل از آنکه این گردوغبار در ریهی مردم خوزستان نشست کرده و ذره ذره سلامتشان را نابود میکند.
دکتر ایرج خسرونیا، رییس جامعه متخصصین داخلی در گفت و گو با ایسکانیوز گفت: این ذرات ریز معلق در هوا با هر تنفس، وارد ریهی هموطنان ما میشود و در آن رسوب میکند؛ تنفس را با مشکل مواجه و سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکند. بدن در مقابل بیماری زیادی به ویژه بیماریهای ویروسی و میکروبی مقاومت خود را از دست داده و آسیبپذیر میشود.
خسرونیا افزود: سیلیکوزیس که یک بیماری ریه است؛ بر اثر تنفس طولانیمدت غبارهای سیلیس ایجاد میشود. این بیماری یکی از بیماریهای گروه پنوموکونیوز است. سیلیکوزیس با تنفس ذرات گرد و غبار و سنگ ایجاد میشود. در حیوانات و انسان این بیماری ممکن است به وجود بیاید. به ویژه افرادی که در معادن آهن، طلا، ذغال سنگ و. . . کار میکنند، مستعد این عارضهاند. اما در حال حاضر این ذرات در هوای آلوده استان خوزستان و شهر اهواز وجود دارد و ساکنان شهر را تهدید میکند.
او تصریح کرد: سیلیکا، نامحلول در آب بوده و خاصیت تحریکی قوی دارد. بنابراین میتواند باعث فیبروز شدید و افزایش ابتلا به سل شود. ذرات سیلیکا میتواند وارد آلوئولهای ریوی شود. توسط ماکروفاژها بلع شده و نهایتاً وارد عروق لنفاوی داخل ریه و عقدههای لنفاوی شود. این ترکیبات سیلیکاتی تبدیل به اسید سیلیکا میشوند که خاصیت سمی شدیدی برای بدن دارد.
خسرونیا درمورد علائم و درمان احتمالی سیلیکوزیس گفت: تنگینفس ، سرفه ، خستگی مفرط ، تندنفسی( نفس نفس زدن)، کاهش اشتها و درد قفسه سینه از علائم این بیماری هستند. توقف استنشاق غبار بویژه سیلیس و سیگار ، درمان سرفه و عفونت ، پروفیلاکسی از سل ، گشادکننده های برونش ، فیزیوتراپی ریه ، قرار گرفتن در محیط با اکسیژن بالا (اتاق اکسیژن)، پیوند ریه و احتمالاً کورتیکواستروئید دردرمان به کار میرود.
رییس انجمن متخصصین داخلی همچنین بیان کرد: علاوه بر سیلیکوزیس، آسم، برونشیت ریه، عفونتهای دستگاه تنفسی هم از بیماریهای است که افرادی را که در معرض مداوم گرد و غبار و آلودگی باشند، تهدید میکند. ۳
در برابر خطرات موجود که سلامتی مردم خوزستان را تهدید میکند، اما معاون رییس جمهور چنین میگوید: “راهکار فوری برای چنین پدیدههایی در هیچ جای دنیا وجود ندارد، این کارها نیازمند زمان است، مردم باید زمانی که توفان گرد و غبار رخ میدهد، فعالیت بیرون از منزل را کاهش دهند، کودکان بیرون نیایند، در صورت لزوم از ماسک استفاده کنند، اینها تنها کارهایی است که میتوان انجام داد. حل این گونه مشکلات به زمان نیاز دارد همانطور که کشورهایی مانند چین زمانی ۱۰ ساله را برای برطرف کردن برخی مشکلات زیست محیطی خود صرف کردند.”
باید پرسید برای ویرانی چند سال زمان نیاز بوده است و چرا باید بهای این زمان ده ساله برای حل مشکل را مردم خوزستان با جانشان بدهند؟
اما پس از آنکه این گرد و غبارها به استانهای دیگر رسید و اعتراض مردم اهواز نیز بالا گرفت و این ممکن است خطرساز باشد، مسوولان دولتی به جای پرداختن به مساله و یافتن راه حلی عملی واجرایی، شروع کردند به متهم کردن یک دیگر به کم کاری و مداخله در حوزهی کاری هم. مردم خوب میدانند که انتخابات مجلس نزدیک است و سوژه برای راه یابی به مجلس توسط گرد وغبار فراهم شده است. در حال حاضر خوزستان ۱۸ نماینده در مجلس و ۶ نماینده در مجلس خبرگان دارد. باید پرسید این نمایندگان تا کنون چه دردی از مردم را دوا کردهاند؟ وقتی آب کارون را به استانهای دیگر منتقل میکردند، این نمایندگان کجا بودند؟
کار تا جایی خراب است که معاون رییس جمهور نیزبه اعتراض نمایندگان علیه مدیریت محیط زیست این گونه جواب میدهد: “نمایندگانی که امروز نسبت به وضعیت هوا و ریزگردها اعتراض میکنند تا کنون به دنبال انتقال آب، سد سازی و برنامههای کشت، صنعت و توسعه کشاورزی برای خوزستان خود بودهاند، بدون اینکه به منابع محدود آبی در کشور توجه کنند و این گونه اقدامات به تدریج موجب کاهش این منابع شد، عارضه ای که اکنون با آن روبه رو هستیم، بخشی از این قضیه است.” (۴)
امام جمعه موقت اهواز نیز اعتراف میکند: “خشک شدن تالابها به علت انتقال آب خوزستان به استانهای فرا دست میباشد که بخشی از مشکل گردوغبار ناشی از خشک شدن تالابهااست.”(۵)
از سویی بیش از ۲۹ درصد مردم خوزستان در روستاها زندگی میکنند که اغلب زندگی خود را از راه کشاورزی و باغداری میگذرانند و در حال حاضر با مشکل کمبود آب مواجه هستند. آب فراوان رودهای کارون، کرخه، هندیجان(زهره)، جراحی، مارون، اروند و دز که اکثراً جزو پرآب ترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگهای استان خوزستان را بوجود آوردهاند، قابلیت بالقوهٔ کشاوری فراوانی در آن ایجاد کرده ، اما اکنون رفته رفته استان به بیابان تبدیل میشود و مردم در بدترین شرایط آب وهوایی بسر میبرند. (۶) چرا؟ پاسخ روشن است: سدسازی و انتقال آب.
آیا مسئولین میدانند چه بر سر روستای پرنوشته از توابع مسجدسلیمان در مرداد و شهریور امسال آمد و مردمش اکنون چگونه روزگار میگذرانند؟ روستایی که همراه سایر روستاهای اطراف سد گتوند به خاطرپروژه سد گتوند به زیر آب رفتند و دارو ندار روستاییان نابود شد. هرگز مسئولین از خودشان پرسیدند که چه سرنوشتی در انتظار این مردم است. مردم بارها گفتهاند که سد سازیها روشی درست برای زندگی و محیط شان نیست، اما کسانی که از سدسازی منتفع میشوند، خواستها و نیازهای مردم را نادیده میگیرند.
این سدسازیها یکی از دلایل این گرد و غبار هم هست. ابتکار در مصاحبه با ایرنا گفت: “احداث سد بر روی رودخانهها موجب کاهش منابع آبی به حوضههای تالابی شد و این مساله به مرور زمان موجب خشک شدن و تبدیل شدن بستر آنها به منشا گرد و غبار شد.” (۷)
مردم خوزستان از مسوولان سازمان محیط زیست میپرسند: آیا جرات داشتید زمانی که مردم خوزستان در زیر بمب وخمپاره و موشک هست ونیستشان نابود شد، به میدان آمده و با جنگی مخالفت میکردید که هستی استان و مردم را به تاراج میبرد و برای مردم جز فلاکت و آوارگی دستاوردی نداشت؟ تا به حال در ازای بودجههای هنگفتی که برای تحقیقات محیط زیستی دارید، گامی جدی و اصولی برداشتهاید؟ آیا در هیچ ساعتی از روز شاهد جولان موشهای بزرگ در سطح شهر بودهاید وآیا هیچ گاه از روی دیوار منزلی در خیابان موشی بر سر شما پریده است؟
آیا میدانید چند هکتار از جنگلها و باغات و نخلهای خوزستان در جنگ از بین رفتهاند، در حالی که کاری برای جایگزینی آنها صورت نگرفته است. میدانید در اخبار بارها از فروش و انتقال خاک خوزستان سخن گفته شده اما دریغ از اندکی پیگیری. باید پرسید چه کسانی خاک را به کشورهای عربی قاچاق میکنند؟ بدون شک میدانید همانهایی که زنان و دختران و سایر اجناس و سیگار را به خارج و داخل ایران قاچاق میکنند. آنها مردم خوزستان نیستند. مردم خوزستان کسانی هستند که بارها از آلوده شدن آب کارون توسط پسابهای بیمارستانی گفتند و اعتراض کردند، اما شما چه کردید: آب کارون لایق مردم خوزستان نیست و باید به کرمان و . . . منتقل شود. مردم خوزستان، آن ۵۰ نفری هستند که اکنون به خاطر اعتراض به بیعملی مسوولان در قبال گرد و غبار اهواز در زندانند.
باریدن خاک بر سر مردم خوزستان، حاصل بی مسئولیتی و نالایقی مدیرانی است که جز به تاراج بردن ثروت خوزستان وظیفهی دیگری ندارند. در زمان ریاست جمهوری خاتمی با بهرهبرداری غیراصولی طرح توسعه نیشکر، مردم آبادان و اهواز در صحرای تشنگی گرفتار شدند و مردم آب برای نوشیدن هم نداشتند. در حالی که مدیران و مسئولین ادعای “آوردن شغل و نان بر سر سفره مردم خوزستان” در قبال “آب گلآلود وشور” را داشتند، آنان نان نیاوردند اما آب را از مردم و به خصوص کشاورزان منطقه گرفتند. جالب آنجاست که این طرح هم با وارد کردن شکرهای وارداتی نه تنها پا نگرفت که تعطیلی سایر کارخانههای تولید قند وشکر استان وکشور را در پی داشت. کارخانه نیشکرهفت تپه مدتها به خاطر واردات شکر فلج شد و در آستانهی تعطیلی و نابودی قرار گرفت و تنها با همت و اعتراضات پیگیر کارگران توانست به کارش ادامه دهد.
هنوز جای گلوله های جنگ عراق بر دیوارهای گمرک خرمشهر خودنمایی می کند، اما کسی از مسوولان نخواست بخشی کوچکی از ویرانی های جنگی را سامان دهد که نعمت بود و مردم زحمت کش خوزستان دم نزدند چرا که تاریخ خونباری را تجربه کردهاند .
آیا تا کنون در گرمای ۵۶ درجه به سر بردهاید، در حالی که برق وآب هم زمان قطع میشود و مردم چون ماهی به ساحل افتاده عذاب میکشند در حالی که برق صادر میشود؟!(۸)
توصیه میکنم در یک روز داغ تابستان با ماشین وارد خوزستان شوید. از شهر اندیمشک شروع کنید و فاضلابهای روباز پر از لجنی را ببینید که بویشان ریه را پر میکند. ببینید که خوزستان مرکز ثروت ایران در چه وضعی است. با پوست سوخته مردم جنوب و قلبهای مهربان آنان آشنا شوید تا لوح قدرشناسی و محیط زیست را قاب کرده و به شما تقدیم کنند. میدانید چند درصد مردم خوزستان در فضای باز در این گرما مشغول کار هستند؟ میدانید چه تعداد کارگرکشاوز که اکثرا زنان و دختران میباشند، در گرمای سوزان جنوب در صیفی کاریها با پوشش کامل اسلامی، در این هوا مشغول کارهستند ؟
مردم خوزستان نباید متهم باشند بلکه مسئولین این شرایط اسفناک باید در جایگاه متهم قرار بگیرند. همین آذر گذشته بیش از هزار هکتار از بلوط های طلایی اندیمشک در آتش سوخت و مدیران به خاطر اختلافاتشان هیچ اقدامی نکردند. فرماندار اندیمشک اعلام کرد به دلیل بعد فاصله(۵ کیلومتر) امکان مهار کردن آتش توسط آتشنشانی وجود نداشت !!!!(۹)
آیا این محیط زیست نیست و آیا این بخشی از فرسایش خاک و محیط زیست استان نیست؟ حرکتهای اعتراضی مردم ، کارگران ، دانشجویان و زنان.. . . را ساخته دشمنان خارج از کشور میدانید اینک نیز بیابانهای کشورهای همسایه یاری کردند تا بخش اعظم مشکل را به دوش آنان بیاندازید. در حالی که مسئولین اعتراف میکنند طی سالهای گذشته به سبب مشکلات زیست محیطی که توسط شرکت نفت بر محیط زیست خوزستان وارد شده، مذاکرات و توافقهایی با شرکت نفت صورت گرفته است از جمله شرکت نفت به سازمان مراتع و جنگلداری برای تثبیت ریزگردها در کانونهای ریزگردخیز خوزستان تعهد کرده است. دراین تعهد بر اساس ادعای مدیر سازمان مراتع و جنگداری،شرکت نفت باید ۲۰.۰۰۰ هکتار از این کانونها را تثبیت کند، اما شرکت نفت تنها به ۸ هزار هکتار از تعهد خود عمل کرده است. یعنی ۱۹۲ هزارهکتار از تعهداتش را انجام نداده است. (۱۰)
به نظر میآید شرکت نفت که توسط نیروهای نظامی کشور اداره میشود، حاضر نیست بخش بسیار کمی از این درآمد ملی را در جهت سلامتی مردم هزینه کند، اما امثال بابک زنجانیها این حق را دارند که از محل فروش نفت میلیاردها دلار پول باد آورده به جیب بزنند بدون این که به کسی یا جایی پاسخ گوی واقعی باشند و بدون آنکه ثروت غارت شده را بازگردانند، حداکثر مدتی را در زندان میگذرانند، البته نه در همان شرایطی که آن ۵۰ نفر معترض اهوازی میگذرانند؛ اما شرکت نفت پول حاصل از فروش مالچی را که طی سالهای دور توانسته بود بخش اصلی گردوغبار خوزستان را حل کند، باید به حساب دولت واریز کند و استفاده از آن مشروط به قبول دولت میباشد!
در بخشی از مصاحبه معاون رییس جمهور در رابطه با سوال خبرنگار ایرنا که پرسید: آیا نمیتوانید از وزارت نفت مالچ رایگان یا قیمت پایین بگیرید، معاون رییس جمهوری اظهارکرد: “علاوه بر وجود اظهار نظرهای مختلف در مورد مالچ پاشی، قانون و مجلس وزارت نفت را مکلف کرده تمام فرآورده های نفتی را بفروشد و درآمد حاصل از آن را به خزانه دولت واریز کند. بنابراین وزارت نفت برای واگذاری مالچ هم منع قانونی دارد.”
باید پرسید این مجلس برای واگذاری منابع نفتی به بابک زنجانی هم این گونه عمل کرد؟
در این همه سالهای پس از جنگ، میلیاردها دلار نفت از خوزستان استخراج و رانتهای غیرقابل باوری به اشخاص و نهادهای متفاوتی واگذارشده است در حالی که بر اساس قانون مصوبه دولت در سال ۱۳۷۹ و آیین نامه اجرایی ۱۳۸۱ ، دولت موظف به هزینه کردن ۲ درهزار درآمد نفت برای عمران و آبادانی مناطق نفتخیز است. (۱۱)
اما تا کنون حتی بخش بسیار ناچیزی از این درآمد خرج این مناطق نشده است. وضعیت اسفبار زندگی مردم خوزستان در تمام بخشهای اقتصادی ، رفاهی، بهداشتی و آموزشی بسیار به مراتب اسفبارتر از استانهای دیگر است. در این همه سالهای پس از جنگ، جز نشان دادن مکانهای جنگی به کاروانهای راهیان نور در فصل تقریبا خنک استان چه خدمتی به مردم استان شده است؟ آیا این مردم سیاهی لشگری هستند که در موقع لزوم باید پای صندوق های رای حاضر شوند و گول شعارهای تکراری و پوچ مسئولین را بخورند؟!
و باید گفت در هر صورت نه شما و نه هیچ دولتمرد بومی و مرکزی دلش برای مردم خوزستان نسوخته و نمیسوزد. با این شرایط جوی حاکم و اعتراف خود مدیران به خطرناک بودن این گرد و غبار و احتمالا آلوده بودن آن به رادیو اکتیوی که حاصل بمبارانهای عراق میباشد (در همه جنگها، چه حین جنگ و چه بعد از آن، این مردم هستند که همیشه قربانی هستند) دیگر کسی نخواهد توانست در این منطقه زندگی کند چه برسد به استخراج نفت!!!
۱- اسم محله ای از شهر اندیمشک و همجوار محله چهل هکتار که در گذشته محل کشاورزی بوده اما اکنون محله اسکان طایفه ای است که توسط دولت به خاطر مشکلات و درگیریهای قومی از کوهدشت لرستان به اندیمشک تبعید شدهاند.
http://www. kanoonm. com/504 (۲)
(۵)http://www. ghatreh. com/news/nn24879247/%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%AC%D9%87-%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1
(۶)http://www. khouznews. ir/fa/news/82572/%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
http://www. irna. ir/fa/News/81509283/(۷)
http://ilna. ir/news/news. cfm?id=228366(۸)
http://www. irna. ir/fa/News/81323380/(9)
(۱۱)http://rc. majlis. ir/fa/law/show/122370
از: کانون مدافعان حقوق کارگر
http://www.kanoonm.com/1687#more-1687