در خبرهای سال ۱۳۹۳ ایران همه چیز پیرامون پرونده مذاکرات اتمی، مشکلات اقتصادی و نیز رشد پدیده داعش در عراق و سوریه دور میزد. اما نتایج یک نظرخواهی کم سابقه که به مناسبت پایان سال ۱۳۹۳ توسط گروه آیندهبان انجام شده (۱) نشان میدهد که جامعه ایران همزمان در درون خود و گاه به گونهای خاموش با زخمها و آسیبهای بزرگ اجتماعی هم زندگی میکند که رسانههای جمعی سراسری داخلی و نهادهای رسمی کمتر از آنها سخنی به میان میآورند. اهمیت این نظرخواهی از جمله سنجش همزمان افکار عمومی پیرامون حوزههای گوناگون زندگی اجتماعی، سیاسی، ژئوپولیتیک و اقتصادی و یا مسائل زیست محیطی است که به نوعی به آینده ایران مربوط میشوند.
افکار عمومی نگران آینده
اولین نکته در برخورد با نتایج این نظرخواهی دو مرحلهای از شهروندان و کارشناسان گستردگی مشکلات جامعه از نگاه آنها و تصویر منفی و سیاهی است که از ایران کنونی و آینده آن وجود دارد. فهرست دهها موضوع مطرح شده توسط جامعه آماری نشان میدهد که مشکلات و آسیبهای مهم در حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، سلامت و بهداشت، محیط زیست و اقتصاد به نگرانی اصلی بخش مهمی از افکار عمومی تبدیل شده است. شاید کمتر کشوری در دنیا بتوان یافت که در آن مردم با توجه به امکانات و ثروتهای داخلی تا این اندازه درباره بخشهای گوناگون زندگی خود در جامعه ناراضی، نامطمئن و نگران باشند.
نکته دوم در بازخوانی نتایج این نظرسنجی وزن و جایگاهی است که مسائل زیستمحیطی، موضوع سلامت و بهداشت جامعه و نیز مشکلات گوناگون اجتماعی نسبت به موضوعات دیگر در وجدان عمومی جامعه پیدا کردهاند. در ردهبندی اعلام شده، پس از سرنوشت مذاکرات اتمی (رده اول نظرخواهی)، رشد بیسابقه پدیده سرطان، آلودگی محیط زیست و بحران خشکسالی (حتی بیش از گرانی) به صورت دغدغههای اصلی مردم در آمدهاند.
بر اساس نتایج دو مرحله اول این نظرخواهی، رشد بیسابقه سرطان، بیماریهای ناشی از آلودگی هوا، خشکسالی گسترده و وضعیت منابع زیرزمینی آب، مسئله ریزگردها، مرگ اکوسیستم مربوط به دریاچهها در میان ۲۰ موضوع اول مورد توجه جامعه قرار دارند. فساد موجود در جامعه، یاس و سرخوردگی جوانان، اعتیاد و فرار مغزها نیز از دیگر موضوعاتی هستند که جای مهمی را در نظرخواهی به خود اختصاص میدهند.
نکته سوم وجود نوعی عدم اعتماد و نومیدی در افکار عمومی است که میتوان آن را در لابلای برخی موضوعات مطرح شده هم به روشنی مشاهده کرد. اظهار نگرانی پیرامون وضعیت جوانان در جامعه، بیاعتمادی به نهادهای رسمی و بیاعتباری رسانههای بزرگ دولتی در این نظرخواهی نشان از نگاه بدبینانه و منفی دارد که پیرامون حال و آینده به چشم میخورد. به نظر میرسد بسیاری از شهروندان نکته مثبتی در وضعیت کنونی ایران نمیبینند و ناباوری به امکان حل این مشکلات سبب میشود دورنمای آینده نیز تیره و مبهم جلوه کند.
ایران در تله آسیبهای بزرگ
این نکته را همه میدانند که ریشه بخش اصلی مسائلی که در این نظرخواهی به میان آمده به سال ۱۳۹۳ مربوط نمیشود. سال ۱۳۹۳ را شاید بتوان سال هوشیاری جدید جامعه نامید و شکلگیری روند آگاهی جمعی پیرامون زخمها و بیماریهای دشوار جامعه ایران. مقایسه دادههای نظرخواهی مشابه سال ۱۳۹۲ با نتایج اخیر نشان از تغییر نسبی معنادار در نگاه مردم دارد.
واقعیت این است که آسیبها و بحرانهای بزرگ اجتماعی و زیستمحیطی طی سه دهه اخیر بتدریج مانند تلهای هولناک به دور جامعه ایران تنیده شدهاند. عدم وجود یک استراتژی منسجم توسعه پایدار، سیاستهای نسنجیده، بیبرنامگی و آشفتگی عمومی، بیتدبیریها، ندانمکاریها، تناقضهای پرشمار جامعه ایران را به سوی پرتگاهی راندهاند که گاه نجات از آن به یک معجزه میتواند شبیه باشد.
این واقعیت که نگرانی از سرطان به دغدغه شماره ۲ جامعه ایران تبدیل شده است به خوبی از وضعیت کنونی افکار عمومی کشور حکایت میکند. کارشناسان و رسانههای مستقل از سالها پیش پیرامون عواقب منفی استفاده از بنزین آلوده، هوای ناسالم، مشکل زبالهها و فاضلابها، پارازیتها و بیسیاستی و عدم نظارت بر تولیدات کشاورزی و غذایی سخن گفته بودند.
اما رسانههای بزرگ جمعی و یا نهادهایی که تربیونهای اصلی را به طور انحصاری در اختیار دارند جز انکار و سکوت کار دیگری برای سلامت و بهداشت جامعهای که هر روز بیشتر در گرداب آلودگیهای بیماری زا فرو میروند انجام ندادهاند. چه کسانی مسئول اصلی این آلودگیها بودند و چرا با وجود هشدارهای پرشمار در سالهای ۱۳۸۰ کسی به دنبال چارهجویی نرفت؟ ابعاد واقعی این آسیبها کدامند و چه اقدامات مشخصی برای مقابله با آنها انجام میشود؟ تا چه اندازه نگرانیهای موجود در جامعه پیرامون این آسیبها واقعی هستند؟ بازخوانی اخبار رسانهها نشان از وجود ابهامات و پرسشهای فراوانی پیرامون دامنه و چند و چون واقعی آسیبها و یا اثر بخشی راهحلهای دولتی دارند.
حتا در یک و نیم سال اخیر هم که مسئول سازمان محیط زیست و یا وزیر بهداشت تلاش میکنند گامهایی در راستای بهبود این وضعیت تکاندهنده بردارند، کارشکنی و بیتفاوتی بخشی از نهادهای رسمی اثر بخشی سیاستهای آنها را در عمل بسیار محدود میکند.
خشکسالی و بحران آب یکی دیگر از نگرانیهای مهم مردم در این نظرخواهی است. بیش از سی سال بیبرنامگی و هرج و مرج گسترده در استفاده از منابع طبیعی در کشوری که در کمربند خشک جهانی قرار دارد ایران را در موقعیت بسیار شکنندهای قرار داده است.
طبق برآوردهای علمی در شرایط کنونی ۳۵ درصد از سطح کشور دارای اقلیم فراخشک و ۲۹ درصد در اقلیم خشک (در مجموع ۶۵ درصد) واقع شده است (UNEP، ۱۹۹۷) و میزان بارش آن از یکسوم متوسط جهانی فراتر نمیرود. نمودار بارندگی ۳۲ ساله در ایران نمایانگر آن است که کشورمان در خلال این دوره با ۶ بار خشکسالی مواجه بوده و علاوه بر این ۱۷ بار نیز میزان بارندگی از حد متوسط کمتر بوده است و ۵ بار نیز تا آستانه خشکسالی پیش رفته است (سامانه خشکسالی هواشناسی ایران).
خشکسالی سالهای اخیر، سیاستهای صنعتی و کشاورزی نسنجیده و ادامه استفاده بیرویه از منابع کمیاب آبی سبب شده بیش از۵۰ درصد جمعیت ایران در مناطقی زندگی کنند که با خطر بحران آب مواجه هستند (مهر، ۲۳ فروردین ۱۳۹۳).
در کنار پدیده خشکسالی، یکی از دلایل مهم صدمه دیدن اکو سیستم ایران استفاده بیش از ظرفیت مجاز از سفرههای آب زیر زمینی و رودخانههاست. کمآبی و یا خشک شدن دریاچه ارومیه و چند دریاچه کوچک دیگر و یا تالابهای مهم تاریخی و رودخانههایی مانند زایندهرود از جمله به خاطر هرج و مرج زیست محیطی، سیاستهای آبی نادرست گذشته، کمکاری در زمینه فرهنگ صرفهجویی در استفاده از آب، مدرن نشدن نظام آبیاری در بخش کشاورزی، انتخاب انواع کشت نامناسب برای مناطق کمآب و استفاده بیرویه از منابع طبیعی رخ داده است.
به گفته معاون سازمان حفاظت محیط زیست «در کشورهای پرآب ۲۰ درصد حق استفاده از سفرههای زیر زمینی را دارند که اگر این رقم به عدد ۴۰ برسد یعنی مرز خطر و اگر از رقم ۴۰ افزایش یابد به مرز فاجعه میرسد… این در حالی است که ۷۵ درصد از آبهای زیرزمینی در زمان حاضر برداشت میشود یعنی از مرز فاجعه هم گذشته است.» (مهر، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳).
برخلاف بخشی از مشکلات اقتصادی، بحران سلامتی و بهداشت، آلودگی محیط زیست و یا پدیده خشکسالی ربطی به تحریمهای بینالمللی و فشارهای خارجی ندارند. آنچه در بوجود آوردن این فاجعه زیستمحیطی و بهداشتی نقش اصلی را بازی کرده است بیتفاوتی، ناآگاهی، ناتوانی و سیاستهای ضد محیط زیستی نهادهای رسمی است.
دو دنیای متفاوت در جامعه غیر متعارف
مقایسه نتایج این نظرخواهی با برخوردهای برخی نهادهای رسمی و دینی و یا حرفهایی که در نماز جمعه و رسانههای سراسری و مجلس زده میشود نشان از شکاف ژرفی دارد که در جامعه امروز ایران بوجود آمده است. بسیاری از روحانیون محافظه کار و یا نهادها و رسانههای رسمی نزدیک به آنها هیچ فرصتی را برای تبلیغ دینداری، ابراز نگرانی درباره پوشش زنان، «بیبند و باری جوانان» و برگزاری کنسرت موسیقی از دست نمیدهند و یا پیگیرانه خواستار شتاب گرفتن افزایش جمعیت، رعایت باز هم بیشتر هنجارهای اسلامی، سختگیریها و محدویتهای بیشتر فرهنگی و جلوگیری از گسترش شبکههای اجتماعی میشوند. بسیاری هم بجای نگاه کردن به آنچه در جامعه ایران میگذرد سودای نفوذ بیشتر در منطقه، صدور اسلام سیاسی و نظامیگری در سر میپرورانند و خود را در جنگ با غرب، آمریکا و اسرائیل میبینند.
هیچیک از این موضوعات جایی در نظر خواهی ندارند. این دلواپسیهای مکتبی و خیالی با دنیای ذهنی و نگرانیهای گوناگون امروز بخش اصلی افکار عمومی بسیار متفاوت است. گویی دو دنیای بیگانه با یکدیگر در درون جامعه و در کنار هم زندگی میکنند. حرفها و دغدغههای مردم با مسائلی پیوند خورده است که جامعه ایران بهطور مشخص با آنها دست و پنجه نرم میکند در حالیکه دلواپسیهای اسلامگرایان افراطی داخلی بیشتر با آرزوها و پروژههای ایدئولوژیک، غیرواقعی و خیالی پیوند خورده است. پروژههایی که ایران را از دستیابی به توسعه موزون، مطلوب و مشارکتی دور کرده و بهای سنگینی را هم در این رهگذر به جامعه ایران تحمیل کرده است.
ادامه بنبست
شکاف میان افکار عمومی و بخش مهمی از نهادهای رسمی خود یکی از وجوه مهم بحران اجتماعی کنونی است. تفاوت ایران با بسیاری کشورهای دیگر در نوع برخورد به این آسیبهای اجتماعی و نیز دیالوگ و همکاری جامعه مدنی با نهادهای رسمی برای پیدا کردن راهحلهای مناسب است. در یک جامعه باز متعارف، رسانهها، جامعه و سازمانهای مدنی، شخصیتهای مرجع هنری، فرهنگی و اجتماعی میتوانند برای مقابله با آسیبهای بزرگ اجتماعی به میدان بیایند و موضوع آسیبها به دغدغه فکری همه جامعه تبدیل شود.
مقابله با آسیبهای اجتماعی و یا مشکلات عظیم مربوط به بهداشت عمومی و سلامت و یا محیط زیست تنها کار دولت نیست. شکل دادن به یک فرهنگ و وجدان جدید در جامعه، آگاهی و مشارکت عمومی و بهره جستن از خرد و هوشمندی جمعی زمینه را برای محدود کردن دامنه مشکلات فراهم میکند.
در ایران بیاعتمادی متقابل و ترس نهادهای رسمی از سازمانهای مدنی و شخصیتهای مستقل سبب میشود امکان مشارکت جمعی و شکلگیری یک وجدان و فرهنگ جدید در عمل بسیار محدود شود. بسیاری از مقامات و نهادهای رسمی سکوت و یا تصمیمگیری در پشت درهای بسته را به سخن گفتن از این آسیبها و بحث درباره ابعاد این فاجعه انسانی و زیستمحیطی ترجیح میدهند.
واقعیت این است که شفافیت و تن دادن به بحث انتقادی باز و عمومی هم به تصویر بیرونی حکومت لطمه خواهد زد و هم میتواند تشدید نارضایتی اجتماعی را در پی آورد. اما همزمان با سکوت، انکار و سرپوش گذاشتن بر واقعیتها این آسیبها و بیماریهای بزرگ از میان نخواهند رفت و امواج مشکلات میتوانند به یک سونامی اجتماعی بزرگ تبدیل شوند.
شکاف و بیاعتمادی عمومی برای هر کشوری یک تراژدی جمعی فلج کننده است. جامعهای که در آن سرمایه اعتماد جمعی، مشارکت و خوشبینی به حل مشکلات بر باد رفته باشد از درون سست و تهی میشود. ایران نیاز به یک بازاندیشی جدی پیرامون الگوی توسعه خود دارد چرا که بدون رفتن به سوی درک جدیدی از توسعه پایدار و همراه کردن کشورهای همسایه با این نگاه جدید مقابله با آسیبهای زیستمحیطی کار آسانی نخواهد بود. نگاه امنیتی به همه چیز و ترس از به میدان آمدن شخصیتهای مرجع مورد اعتماد و یا هراس از سازمانهای مدنی مستقل دست جامعه را در مشارکت برای حل بحرانها و یافتن راه برون رفت از تله بزرگ آسیبهای اجتماعی بسته است. دادههای نظر خواهی به روشنی نشان از نومیدی و نگرانی افکار عمومی ایران از این بنبست دارند.
جامعه ایران زخمها و بیماریهای خود را کشف میکند ولی هوشیاری عمومی با همه اهمیت آن به خودی خود گرهی از مشکلات در هم تنیده امروزی باز نمیکند.
چیزی اساسی باید در ایران تغییر کند و نوعی رابطه جدید میان جامعه و نهادهای رسمی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و زیستمحیطی بوجود آید. آیا فشار افکار عمومی پیرامون موج آسیبهای اجتماعی، زیستمحیطی و بهداشتی خواهد توانست روزنهای برای خروج از بن بست کنونی جامعه ایران باز کند؟
(۱). این نظر خواهی در چهارچوب پروژه «آیندهپژوهی ایران سال ۱۳۹۴» و توسط آیندهبان انجام شده است. در دور نخست نظرخواهی که از روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳ آغاز و تا روز ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۳ انجام شد، همه شهروندان علاقهمند به پیشنگری مسائل اصلی و چالشهای پیش روی کشور میتوانستند با مراجعه به فرم آنلاین نظرسنجی نظراتشان را ثبت کنند. در نتیجه این نظرسنجی مشارکت کنندگان صدها مورد پیشنگری درباره چالشها و مسائل (متغیرهای) ایران ۱۳۹۴ ارائه کردند که مجموع این موارد گردآوری شد. از میان صدها مورد مطرح شده در دور اول، پس از ترکیب همپوشانیها و حذف موارد بیارتباط، ۱۶۹ متغیر تاثیرگذار بر آینده ایران در سال ۱۳۹۴ استخراج شد. در دور دوم که از روز ۵ اسفند تا روز ۸ اسفند ۱۳۹۳ انجام شد، کارشناسان برگزیده اهمیت هر یک از ۱۶۹ مورد را از طریق امتیازدهی مشخص کردند تا در نهایت اولویت بندی مسائل مشخص شد