مقولۀ فساد سیستماتیک، نهادینه شده و فراگیر، پدیده ای نیست که برای رفع آن بتوان بطور مجرد و ضرب العجل و یا با صدور یک فرمان و دستورالعمل اداری اقدام نمود، ازآنجائیکه ماهیت وخاصیت بنیادی این نوع از فساد اداری این است که سیطره خود رادر تمامی ابعاد، اعماق، زوایا و گستره های پنداری(فکرافزاری)، گفتاری(نرم افزاری) و کرداری(سخت افزاری)، جامعه و دولت ریشه دوانیده و متحجرمی گردد، نمیتوان مسئولیت آنرا به گروهی خاص یادر زمانی معین محدود و محصور کرد، به عبارت دیگر ریشه ارتکاب اعمال خلافکارانه ای مانند سوء استفاده کلان ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ ۳۰ ریالی که هم اکنون درشبکه بانکی کشورآشکار گردیده را باید درنهله های فکری که در اواخر دهه شصت و در طول دهه هفتاد توسط گروه موسوم به کارگزاران درپیکره و ساختار سازمانی ومدیریتی ایران پایه ریزی گردید جستجو نمود. این مرام وبینش فکری دراصل اعتقادی به اعمال رویه های علمی و روشهای نظاممند در فرایند فعالیتهای اقتصادی ندارد و به جای آن مدافع اعمال بکارگیری رویکرد اخلاقی درمباحث سازمان و مدیریت است، بر پایه این دکترین که عمدتاً بر حول ومحور پدرخوانده گی استواراست، درحدی افراطی کارگزاران به عنوان افرادی پرهیزکار و صادق به مردم معرفی و به همین لحاظ نیز با کمک ومساعدت کاپوها اعضای خانواده برمعایب و کاستی های یکدیگر سرپوش می گذارند تا آبروی کل خانواده ودررأس آن شخصیت معنوی پدرخوانده اعظم محفوظ بماند، به عبارت دیگردراین رویکرد به جنبه های مختلف علوم نگاهی غیرکاربردی وتزئیناتی شده زیرا اعتقاد برآن است که در هر سازمان به جای استقراررویه ها وروشهای علمی، نظاممند وسیستماتیک، اگر بتوان افراد قابل اطمینان ومورد وثوق وازنظراخلاقی متدین و درستکاررا در مناصب مهم مدیریتی جامعه منصوب نمود، دیگر نیازی به ضرورت بکارگیری تخصص کاربردی نیست، وتنها با نمایش تخصص شبه علمی وفرمالیته میتوان در راه توسعه واعتدال جامعه گام نهادوبه سرعت تبدیل به یک مالزی پیشرفته شد. وبه همین خاطر چون کارگزاران بعنوان افرادی پرهیزکار و صادق به مردم معرفی میشوند، لذادراین بافت عشیره ای وخانوادگی که الزاماً به پیدایش وظهور باندهای مافیایی مینجامد بیشترین سعی وتلاش در این است که از افشای موارد فساد وهرگونه اقدامیکه به بی آبرویی و بی اعتباری پدرخوانده و پسر خوانده ها وسایراعضای خانواده بیانجامد میبایست- حتی به بهای حذف فیزیکی تهدید کننده- خودداری بعمل آمده و میزان ونوع فسادآنان بشدت سانسور شود.
برای نشان دادن سیاست تقدم بخشی رویکرداخلاق گرایی و جایگزین نمودن آن بجای سامانه تخصص و علم گرایی در اواخر دهه شصت کافیست به این طرز تلقی که دربخشهایی ازسخنان مدیرعامل محترم بانک صنعت ومعدن که خودفاقد تخصص در علوم مالی، پولی واقتصادی که لازمۀ منصب وی بوده است درآن زمان توجه نمود: «بسم ا… الرحمن الرحیم: اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات سیمّا سیّدنا سادات.خالص ترین درودهارا به روان پاک سیّد… نثار می کنم واز پیشگاه باریتعالی برای روح همیشه حاضر و جاویدان او علّو درجات می طلبم وبرای بازماندگان آن بزرگمرد سلامت و سعادت و صبر جزیل مسئلت می کنم. صادقانه بر این باورم که ویژگیهای زنده یاد درکمتر کسی دیده می شود. اینجانب حدود پنج سال به طور مستقیم و چند سالی هم به نحو غیر مستقیم شاهد سجایای اخلاقی و خصایل بسیار متعالی و انسانی او بوده ام که شرح آنها شاید ازحوصلۀ این مقال خارج باشد. با وجود این، تلاش می کنم به ذکر چند صفت ویژه و بارز اوکه مرا سخت تحت تاثیرقرارداده بود، بپردازم. آن مرحوم به جای اینکه به مناصب و مراتب و مزایای آنها توجه کند، به میزان تاثیر خود در پیشبرد کار ها فکر میکرد،: هنگامیکه این بنده از اویاری خواستم و وی با بزرگواری تمام و بدون طرح هیچ گونه شرطی، پذیرفت که از معاونت وزارت صنایع استعفا کند ودر سمت معاون مدیریت بانک، مسئولیت ادارۀ شرکتها را به عهده بگیرد، در حالیکه حداقل این انتظار می رفت که وی متوّقع باشد در سمت عضویت هیات مدیرۀ بانک به کار مشغول شود… آن مرحوم از خوش قلبی و خوش بینی بسیار زیادی برخوردار بود. نقاط ضعف و تقصیرات دیگران را، هر چند نسبت به او مرتکب اعمال ناروایی شده بودند، نادیده می گرفت. بنده در این خصوص موارد عبرت انگیز بسیاری سراغ دارم که چون مطمئن هستم روان پاک او، با آن روحیۀ تواضع و حجب و حیای کم نظیر، به این امر رضایت ندارند، از ذکر آنها خودداری می کنم…. شایان ذکر است که قبول مسئولیت های متعدد از جانب آن مرحوم، چه به خاطر احساس وظیفه وچه به دلیل رعایت حال اشخاص، مشغلۀ فراوانی را برای نامبرده ایجاد کرده بود. با وجود این، وی به همۀ کارها به شایستگی می رسید… این مورد خاص را از آن جهت ذکر کردم که درابتدا، همکاران بانک ملت، که شناخت قبلی دقیقی از آن مرحوم نداشتند، نسبت به این انتخاب چندان خوش بین نبودند و لیکن در پایان کار، همه ازمریدان پروپا قرص آن مرحوم شده بودند.تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل !… یکی دیگرازخصایل انسانی آن مرحوم که برای اینجانب بسیار جالب و عبرت انگیز بود این بود که وقتی فردی از طرف دیگران طرد می شد، وی نه تنها رابطۀ عاطفی خود را با او قطع نمی کرد بلکه به ارتباط خود با وی می افزود. در اینجا نیز، ذکر نمونه ای بی مورد نیست: هنگام تصّدی مدیریت عامل بانک صنعت ومعدن متوجه شدم که عملکرد بعضی از مدیران شرکتهای تحت پوشش بانک مطلوب نیست. به همین مناسبت، بعضی از آنها متوجه ناهماهنگی خود با بانک شده و از کارکناره گرفتند، بعضی نیز، بناچار، کنار گذاشته شدند ودر پست های دیگری در بخش خصوصی و یا دولتی مشغول کار شدند. بعدها میشنیدم که آن مرحوم دسته گل هایی به محل کار جدید این مدیران ارسال می کرده است… در مورد یکی از مدیرانی که آن مرحوم به من پیشنهاد کرده بود، به دلیلی که برای خود من هم چندان مشخّص نبود، دچار نوعی بدبینی و حساسیت شده بودم و با وجود اینکه به انتخاب ایشان اطمینان بسیار داشتم ولی نمی دانم چرا فکر میکردم باید نسبت به عملکرد مدیر مزبور دقّت و نظارت بیشتری اعمال کنم. به همین مناسبت، اعمال و رفتار و تصمیمات او دائماً در زیر ذره بین قرار داشت و با لطبع ایراداتی هم به نظر می رسید که من گاه و بیگاه آنها را به اطلاع آن مرحوم می رساندم، ولی آن مرحوم، هر بار، با تکیه بر نقاط قوّت مدیر مزبور از وی دفاع می کرد و مرا به ابقای او در آن سمت ترغیب می کرد. شایان ذکر است که این حمایت قوی باعث گردید که نامبرده درصدد رفع نقاط ضعف خود بر آید. بدین ترتیب، قدرت جاذبۀ و پشتوانۀ قوی حمایت او، وسیلۀ اصلاح عملکرد مدیر مزبور را فراهم آورد. » بیانات فوق ازمنظرتجزیه وتحلیل ونیزآسیب شناسی مدیریت اجرایی در کشور طی دهه های اخیر از چندین جنبه حائز اهمیت است، اولا دراین اظهارات هیچگونه اشاره ای به ضرورت برقراری و احیا مجدد رویه ها وروشهای علمی ونظامهای متروک شده ومکانیزمهای کنترلی و نظارتی که از دهه چهل به بعد درساختار سازمانی کشوربرای اثربخشی مطوب وعملکرد بهینه مدیریتی تعبیه گردیدند، نشده است. چرا که درزمان مدیریت ایشان برحسب بینش اعتقادی ورویه مسلکی این زیرساختهای فکرافزاری ایجادشده یکی پس ازدیگری یا به کناری نهاده ویاازریشه متلاشی شده وبجای آن ویژه گیهای فردی ازقبیل سجایای معنوی، وخصائل اخلاقی که ازنظر علمی نیزغیر قابل اندازه گیری واستاندارد کردن بود جایگزین گردیده بودند. این آقا زاده تازه به مقام ومنصب رسیده درمورد قلع و قمع آن بخش از مدیران معتقد به سبک مدیریت علمی، سیستماتیک ونظامندی که ازدهه چهل وپنجاه هنوزدرساختارسازمانی بانک صنعت ومعدن باقیمانده بودند متذکرمیگردند: « هنگام تصّدی مدیریت عامل بانک صنعت ومعدن متوجه شدم که عملکرد بعضی از مدیران شرکتهای تحت پوشش بانک مطلوب نیست. به همین مناسبت، بعضی از آنها متوجه ناهماهنگی خود با بانک شده و از کارکناره گرفتند، بعضی نیز، بناچار، کنار گذاشته شدند ودر پست های دیگری در بخش خصوصی و یا دولتی مشغول کار شدند. بعدها میشنیدم که آن مرحوم دسته گل هایی به محل کار جدید این مدیران ارسال می کرده است.» راجع به این موضوع در گزارش « لکنت عرفانی»که پیش ازاین سخن از آن بمیان رفت آمده است: «دربررسی روند شکل گیری، استقرار و فعالیت باندهای مافیایی در بدنه وساختارتشکیلات مدیریتی بانک صنعت و معدن چنانچه بخواهیم بطورخلاصه واختصار تصویری درست، منصفانه ومنطبق با واقعیات ارائه دهیم میتوان اظهار داشت که کل مدیران سیستماتیک ونظاممندازهمان ابتدای ساماندهی واحیا مجدد سیستم مدیریت اشرافی باشمایل جدید دربانک صنعت ومعدن ازادامه فعالیت منع شده ویکی پس ازدیگری بدست آقازادگان تازه بدوران رسیده قلع و قمع شده وازصحنه مدیریت واحدهای مالی، پولی و اقتصادی بانک محو وحذف گردیدند، بطوریکه برخی ازاین مدیران به خارج ازکشورمهاجرت وعده ای نیزدرسایرواحدها عمدتاً ازنوع خصوصی جذب و یا مستقیماً اقدام به تآسیس واحدهای کوچک تولیدی مستقل برای خود نموده و عده ای نیزبا تعامل ومصلحت اندیشی با زیرپا نهادن اصول بنیادی علم مدیریت در درون ساختار مدیریت اشرافی بازتولیدشده جذب گردیده وبصورت نیروهای غیر فعال وویترینی استحاله گردیدند. پس ازحذف کامل مدیران نظاممند وسیستماتیک علمی از ساختار تشکیلاتی وبافت مدیریتی بانک صنعت ومعدن، مجموعه مدیریت اشرافی تازه احیاشده، ناگهان خود را در برابر مدیران متعهدی یافت که برخلاف مدیران به احتضاررفته سیستماتیک ونظاممندعلمی، اینان درمراکزقدرت ازپشتوانه وحمایت مناسب وقوی برخوردار بودند که هرلحظه نیز بردانش، آگاهی وتجربه آنان افزوده می گردید، مجموعه مدیران اشرافی درون بانک صنعت ومعدن را آنچنان آشفته ونگران ساخت که چاره ای جز رویارویی آشکار و پنهان نبود-رجوع شود به برگهای ۶، ۷ و ۸ از مدارک پیوست چهار و برگ ۸ ازمدارک پیوست هشت و برگ ۷ ازمدارک پیوست سه وبرگهای ۱ و ۲ و ۳ از مدارک پیوست چهارگزارش مکاشفه خودآگاهی در بی بهایی خرد- در نهایت مجموعه مدیران اشرافی درون سیستم بانک صنعت و معدن توانستند، گروه مدیران متعهد ازجمله شادروان میراحمدسادات را مجبور به کناره گیری ازسمت خودازمعاونت امورشرکتها وانتقال به مؤسسه استاندارد نموده ویا همانند مهندس… ابراهیمی و محمدحسین… امین مغلوب خود نمایند.»
ثانیاَاین مدیرعامل اخلاق گرا با بیان این مطلب که: «قبول مسئولیت های متعدد از جانب آن مرحوم، چه به خاطر احساس وظیفه وچه به دلیل رعایت حال اشخاص، مشغلۀ فراوانی را برای نامبرده ایجاد کرده بود. با وجود این، وی به همۀ کارها به شایستگی می رسید. » بخوبی نشان می دهد که دراین بینش چگونه یک انسان خوب اماغیرمتخصص درمسائل مالی، پولی واقتصادی میتواندوظایف ومسئولیتهای چندین پست ومنصب فراتخصصی همزمان را بنحومطلوب وشایسته انجام دهد! با وجودآنکه نگارنده این سطورنظر خودرا نسبت به شخصیت کم نظیر وفرهیخته ای همچون شادروان سادات، درمطلع گزارش «غیبت حضور» در تاریخ ۴/۹/ ۱۳۶۶ با موضوعیتورشکسته نمودن عمدی شرکتهای وابسته و تابعه بانک صنعت و معدن بانیت فراهم نمودن شرایط حراج(تاراج) آنها توسط آقازادگان و باندهای مافیایی درون و بیرون بانک که بطورتوأمان برای رئیس محترم بانک مرکزی و همینطوروزیرمحترم اقتصاد ودارایی ارسال گردیده چنین آمده است: « آن گرانمایه مانند فلانی برلن ندیده، مثل فلانی از پاریس نیامده مانند آن یکی به مسکو نرفته مثل این یکی از لندن برنگشته و یا میوه ی آمریکا نبود، بلکه مانند یک علف صحرایی بوسیله بادوباران وتابش نورآفتاب آسمان ایران، سبز شده وبارنگ وبوی خودافتخارداشت، گرچه به ظاهرنداروبی چیزبودآما درباطن بی نهایت غنی وبی نیاز بود، چه اگر تمام دنیا به نام اوثبت می شد، نمی توانست دربیش ازیک اتاق، یک صندلی ویک بستر باشد وبنشیند وبخوابد ونمی توانست بیش ازآنچه می خورد ومیپوشد ومینوشد، بخورد وبپوشد وبنوشد، بادلی سرشارار مهر نثارش میکنم. »
با اینحال داشتتن خصائل اخلاقی یا مسلکی الزاماً نمی تواند شرطی کافی برای دارا بودن مدیریتی کارا و توانمند باشد، وچه بسا مدیران بااخلاق وزاهدی که بدلیل عدم آگاهی و بینش و منش و دانش مدیریت، علاوه براینکه موجب فرصت سوزیهای گسترده ای درفرایند فعالیتهای اقتصادی میگردند بلکه با ناآگاهی خودنا خواسته مناسبترین شرایط رابرای انواع واقسام اعمال خلاف فراهم مینمایند. بنابراین منطقاً نمیتوان پذیرفت که فردی بادرجه مهندسی مکانیک ویا برق والکترونیک یاراه و ساختمان هر چند انسان فرهیخته، معتقد، متدین ومؤمن بتواند دریک زمان چندین منصب عالی وفراپیچیده اقتصادی، مالی، پولی وبانکی راپذیرفته وازعهده همه آنها به شایستگی به درآید. ثالثاَاین مدیرعامل اخلاق گرا بارویکردی معنوی درفرازی دیگری از اظهارات خود نسبت به عملکرد شادروان میراحمد سادات میفرمایند: « آن مرحوم به جای اینکه به مناصب و مراتب و مزایای آنها توجه کند، به میزان تاثیر خود در پیشبرد کار ها فکر میکرد،: هنگامیکه این بنده از اویاری خواستم و وی با بزرگواری تمام و بدون طرح هیچ گونه شرطی، پذیرفت که از معاونت وزارت صنایع استعفا کند ودر سمت معاون مدیریت بانک، مسئولیت ادارۀ شرکتها را به عهده بگیرد، در حالیکه حداقل این انتظار می رفت که وی متوّقع باشد در سمت عضویت هیات مدیرۀ بانک به کار مشغول شود.» ازنظر مدیریت علمی، رویکردیک مدیرقاعدتاً میبایست معطوف به توانایی انجام وظایف باشد ونه مزایا وامکاناتی که تصاحب چندشغل ومنصب تؤامان برای یک فرد میتواند به ارمغان آورد. افرادی که درآستانه قبول هرسمت مدیریتی، بجای آنکه به ارزیابی توانایی های خود درانجام وظایف وپاسخگویی به مسئولیتهای شغلی باشند بفکر برآورده کردن توقعات ومزایای پنهان وآشکارشغلی باشد، آن فردقطعاً ازآن دسته ازمدیران اخلاق گرا یی است که مبنای فکر، اندیشه و بینش و منش خود را برپایه شیوه ورویکرد مرکانتلیسمی بنانهاده است. وبه همین دلیل تمامی پدیده های پیرامون خودراازاین زاویه می شناسد.برحسب اتفاق شادروان میراحمد سادات که رحمت خدا براوباد از معاونت وزارت صنایع ازآن جهت استعفا دادکه درارزیابی خودبه این حقیقت رسیده بود که پست معاونت وزارت مهمی همچون صنایع بیش ازهرچیز نیازمند تخصص وتجربه ای طولانی است، لذا بادارا بودن لیاقت ذاتی درکمال فروتنی عطای منصب رابه لقای آن بخشیدورفت، روحش تابه ابدشاد، ونامش جاودان باد.
خلاصه اینکه چون طی سی سال اخیر اداره سیستم بانکی کشور عمدتاً توسط مدیران اخلاق گرا آغشته با نگرش نوعی ازرویکرد مرکانتلیستی مدیریت شده و این تفکراصولاًتوجهی به سامانه تخصص وعلم گرایی نداشته است، بمرور باعث رشد، گسترش و متحجر شدن طبقه ای مشابه امین الدوله هاو وثوق الدوله ها و اعتماد السلطنه های۱ اواخر دوره قاجاربجای ایجاد سیستمهای علمی کارامد و مکانیزمهای کنترلی و نظارتی مؤثر در نظام مالی، پولی و اقتصادی کشورگردیده است، که میتوان اختلاس ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ ۳۰ ریالی در شبکه بانکی کشور را یکی از برآیندهای طبیعی آن محسوب نمود. با عنایت به این وضعیت که درحال حاضر در تمامی عرصه فعالیتهای تجاری اعم ازتولیدی و بازرگانی
– مراجعه شود به صفحه http: //gq.persianblog.ir/page همین تارنماتحت عنوان بررسی وضعیت کیفی اظهارنظرسازمان حسابرسی نسبت به صورتهای مالی ابرازی شرکتهای ایران خودرو وساپکو – و نیز واسطه گری مالی و پولی- مراجعه شود به صفحه: http: //gq.persianblog.ir/page/3 همین تارنما – هم در گستره پنداری (فکرافزاری)، و هم در قلمرو گفتاری(نرم افزاری) و هم پروسه کرداری(سخت افزاری) نظام مدیریتی نقایص آشکار ساختاری و بنیادی وسیع و گسترده ای وجود دارد، به نحویکه این مشکلات ومعظلات ریشه ای عمیق نه تنها توسط هیچ دسته وگروهی حتی عالیترین مقامات کشوری قابل رفع نیست – مراجعه شودبه صفحات: http: //gq.persianblog.ir/page/28–http: //gq.persianblog.ir/page/31–http: //gq.persianblog.ir/page/30– http: //gq.persianblog.ir/page/29–http: //gq.persianblog.ir/page/33– http: //gq.persianblog.ir/page/32 همین تارنما– وحتی حداکثر بهره گیری از قوه قهریه نیزبرای مبارزه بافساد سیستماتیک ونهادینه شده بدون توجه به ابعاد وریشه ها و وجودضریب ذاتی تکثریابنده ای که دراینوع فساد نهان میباشد تنها باعث افزایش خاموش و پنهان آن در لایه های متفاوت اجتماعی وطبقات مختلف جامعه میگردد.سیاستمداران، موکلان، جامعه شناسان، اقتصاددانان، صاحبنظران، متفکران، هنرمندان وبطورکلی تمامی صاحب اندیشه واهل خرد بیش از هرفرد دیگری براین امرواقفندکه کمترین زیان اقتصادی هرفسادفراگیر این است که موجب انتقال بخش عظیمی از ثروت ملی هرکشوربه سود سایر جوامع بیگانه میگردد. اینکه مردم اطمینان کرده وپس انداز های خود رابه سیستم بانکی سپرده، و این سیستم ازاعتماد مردم سوء استفاده نموده وبخش عظیمی ازاین سپرده ها را بین تعدادی سهامداردستچین شده بصورت سود توزیع نماید، – مراجعه شود به ملطفه خیز ازپهلو درصفحهhttp: //gq.persianblog.ir/page/2همین تارنما– قطعاًراهی نیست که به رونق اقتصادی در جامعه منجر شودبلکه بیراهه ای است که سرانجام محتومی جزدست وپا زدن درباتلاق مشکلات عدیده مالی، پولی واقتصادی برای کشور به میراث نخواهد آورد. هم ازاین رو تا زمانیکه یک تغییر بنیادی و اصلاح ساختاری بصورت یک برنامه استراتژیک یکسان، هماهنگ، فراگیر و همه جانبه در سه گستره پنداری (فکرافزاری)، گفتاری (نرم افزاری) و کرداری (سخت افزاری) بطور توأمان دردستور کار نظام مدیریت اجرایی کشورپی ریزی وقرار نگیرد، هیچ اقدام دیگری چه بصورت تجمعی در سه قوه و چه بصورت انفرادی توسط هرقوه راههایی است که الزاماً به نتایج مطلوب و مؤثر در مقابله با مقوله فساد فراگیر وسیستماتیک منجرنخواهدشد.
۱- پس از قلع و قمع متخصصین وایران دوستانی که در دوره امیر شناسایی و بکار گرفته شده بودند، زمینه مجدد هجوم دول غارتگر خارجی برای چپاول وبه یغمابردن منابع زیرزمینی ومنافع اقتصادی کشورفراهم گردید. امضاء کننده ی طرف ایرانی قرارداد، میرزا حسین خان سپهسالار و طرف مقابل بارون ژولیس دورویتربود، محتوای قرارداد جمیع منابع وکلیه حقوق ملت ایران است که تقدیم دولت کریمه انگلیس شد. هنگامیکه متن قرار داد در بهار ۱۸۷۲ میلادی تنظیم گردید و اطراف شاه و درون دربار و درگاه و دولتخانه هم یک صاجبنظر و بصیر در کار نیز نگذاشته بودند که باقی بماند، دستور داد که جمعی از امین الدوله ها و وثوق الدوله ها و اعتمادالسلطنه ها، آن قرارداد را مورد بررسی کارشناسانه قرار داده، نظرخود را گزارش دهند. این هیأت در گزارشی که به شاه عرضه داشت یادآور شد که: «پس از بررسی جمیع جهات وهمه جوانب مشخص کرده ایم آنچه داده ایم منحصرا عبارت از پاره ای مواد عاطله است که تاکنون هیچ نفعی ازبرای دولت و ملت نداشته اند که تا کنون انجام این مهم تنها منوط به یک اشاره شاهنشاهی است. هرگاه اسم مبارک همایونی را براین برکت نامه الهی مرقوم فرمائید به همین گردش یک قلم بیش از جمیع خدماتی که سلاطین ایران دراین چند هزار سال به ملت خود کرده اند، یکباره به این آب وخاک و مردم مرحمت و احسان وعطای حقیقی خواهدشد.»