بخش خصوصی مدتهاست که در اقتصاد کشور تحلیل رفته و رنگ باخته و تنها نامی از آن باقی مانده است. در شرایط کنونی اقتصاد کشور، بخش خصوصی تنها یک عنوان خشک و خالی است که بنا بر عادت به هر فعالیت ظاهراً غیردولتی اتلاق میشود. بیشتر عرصه های تولید کالا و خدمات بطور مستقیم یا غیرمستقیم به انحصار دولت درآمده و ماهیت شبه دولتی به خود گرفته است. البته کاوش در این قضیه که حد و مرز بخش دولتی و خصوصی تا کجاست و چگونه شناسایی میشود خود جای بحث و بررسی فراوان دارد، ولی برای شناسایی بخش خصوصی واقعی میتوان به این دو ویژگی کلی اشاره کرد:
(۱) وابسته نبودن به نهادهای دولتی یا شبه دولتی،
(۲) رقابت پذیری.
یکی از دلایل منع شدن دولت از ورود به فعالیتهای تولیدی و خدماتی در مباحث اقتصادی همین است که واحدهای کوچک تولیدی نمیتوانند با دولت رقابت کنند. به زبان دیگر وارد شدن دولت به عرصه فعالیتهای مردمی یا همان بخش خصوصی، اصل رقابت پذیری را مخدوش و عرصه را بر فعالیتهای خصوصی یا کسب وکارهای مردمی تنگ میکند. بند (ب) اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دولت را از تبدیل شدن به یک «کارفرمای مطلق» نهی کرده است. تعدادی از دولتمردان نیز در بیانات خود عبارت «بخش خصوصی واقعی» را به کار بردهاند، و منظورشان همین است که در شرایط کنونی بسیاری از فعالیتها یا کسب وکارهای ظاهراً خصوصی، عملاً خصوصی نیستند. عنوان مقاله نیز اشاره به همین بخش خصوصی غیرواقعی دارد.
و اما این بخش خودمانی هم برای خود ویژگیهایی دارد:
(۱) به شدت وابسته به نهادهای دولتی یا اشخاص ذینفود در دولت است
(۲) انحصارگرا و رقابتگریز است،
(۳) و مهمتر از همه غیرمولد است. یعنی هیچ ارزش افزودهای تولید نمیکند و جولانگاه آن فعالیتهای دلالی و واسطهگری است. اینگونه فعالیتهای غیرمولد به جای تولید ارزش افزوده، تولید تورم اقتصادی میکنند.
با همین توضیح مختصر میتوان ریشه دو مشکل اصلی اقتصاد کشور را شناسایی نمود،
(۱) بیکاری،
(۲) تورم اقتصادی.
این دو مشکل نیازی به آمار و ارقام هم ندارد و مردم عملاً آن را حس میکنند و از آن رنج میبرند. دولت محترم مدعی است که نرخ تورم را کاهش داده ولی هنوز ادعای آشکاری در مورد کاهش نرخ بیکاری از دولت شنیده نشده، اگرچه وعده آن داده شده است. ما نمیدانیم که دولت برای کاهش نرخ تورم چه ترفندی به کار برده، ولی میدانیم که اگر زمینه رشد و شکوفایی بخش خصوصی واقعی فراهم نشود، و جای آن را همچنان بخش خودمانی گرفته باشد، آثار محسوسی از کاهش نرخ تورم یا افزایش نرخ اشتغال مشاهده نخواهد شد.
به موجب اصل قانون اساسی، اقتصاد کشور از سه بخش دولتی، خصوصی، و تعاونی تشکیل شده است. البته فعالیتهای تعاونی در بیشتر کشورها جایگاه ویژه خود را دارد، ولی غالباً به عنوان « بخش اقتصادی» شناخته نمیشود. باید پرسید دلیل آنکه تدوین کنندگان محترم قانونی اساسی با سعه صدر به این بخش از فعالیتهای اقتصادی نگریسته و آن را درحد و اندازه یک بخش اقتصادی ارزیابی نمودهاند چیست ؟ شاید یک پاسخ منطقی این باشد که در بخش خصوصی آورده اصلی «سرمایه» است، که فراهم کردن آن آسان نیست. درحالیکه در بخش تعاونی سرمایه نقش کمتری دارد و آورده اصلی « نیروی کار» است، یعنی همانهایی که میخواهند با تعاون و همکاری یکدیگر کسب وکاری برای خود فراهم سازند. یک شرکت خصوصی اگر در کار خود موفق نباشد ممکن است ورشکسته شود و سرمایهاش را ببازد، ولی یک شرکت تعاونی اگر موفق نباشد منحل میشود و افراد دوباره بیکار میشوند ولی سرمایه هنگفتی از دست نمیرود. به بیان دیگر عامل ریسک که مهمترین عامل در کارآفرینی و اشتغالزایی شناخته میشود، در بخش تعاونی بسیار کمتر از بخش خصوصی است. البته تعاونیها میتوانند علاوه بر اشتغالی که برای خودشان فراهم میسازند، افرادی را هم استخدام کنند. چه بخش خصوصی و چه تعاونی برای استخدام و بهکارگیری افراد با « قانون کار» سروکار خواهند داشت.
اگر قانون کار ریسک سرمایه گذاری و کارآفرینی را محدود سازد، زمینه رشد و شکوفایی بخش خصوصی و حتی تعاونی را هم محدود خواهد کرد. قانون کار جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین انقلاب اسلامی تدوین یافت و به تصویب رسید. در فضای سیاسی آن سالها به رسمیت شناختن اتحادیههای کارگری به دلیل احتمال نفوذ جریان چپ نگران کننده بود و به همین جهت قانون کار هیچ فضایی برای آن در نظر نگرفته است. با فروپاشی کمونیزم به سرگردگی کشور شوروی سابق، این نگرانی از میان رفته و لزوم بازنگری در قانون کار بیش از پیش احساس میشود. باید یاد آور شد که تنها دلیل مهجور ماندن بخش خصوصی منحصر به تاخت و تاز دولت در عرصه کسب وکارهای مردمی نیست. دلیل دیگر موانع و محدودیتهایی است که در شکلگیری یک کسب وکار خصوصی به وجود آمده، و یکی از مهمترین آنها همان قانون کار است. این قانون کار با نفی حقوق کارگران در داشتن اتحادیه و نیز پشتیبانی بیرویه و یکجانبه از حقوق کارگران در برابر کارفرمایان، عملاً کارفرمایان را از کارفرمایی پشیمان نمود. همان کارگرانی که در روزگار جوانی از پشتیبانی قانون کار احساس امنیت بیشتری میکردند و از آن خشنود بودند، امروزه در سنین سالمندی و بازنشستگی شاهد بیکاری فرزندان خود میباشند.
سخن را کوتاه، و الزام دولت به رشد و شکوفایی بخش خصوصی و تعاونی در برابر یکهتازی بخش دولتی و بخشیدن توان دوباره به اقتصاد کشور را در بندهای زیر خلاصه میکنیم:
- وفاداری به اصول قانون اساسی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور
- سوق دادن بخش خودمانی از فعالیتهای دلالی و واسطه گری به فعالیتهای مولد و تبدیل آنها به بخش خصوصی واقعی
- کاهش ریسک سرمایهگذاری و کارآفرینی با تدوین و تصویب قانون کار جدید به روش سه جانبه گرایی و به رسمیت شناختن تشکلهای کارگری
ویژگیهای یک قانون کار خوب و کارآمد را در مطلبی دیگر خو اهیم اورد، و به این موضوع خواهیم که عوامل کاهش ۵۰۰ برابری ارزش پول ملی، یا افزایش فاجعه امیز ۵۰۰ برابری ارزش ارزهای خار جی در مقابل ریال از اغاز تا کنون چه بوده، چه کسانی مسئو ل و پاسخگو بایستی باشند و در این رابطه وظیفه دولت روحانی، تیم اقتصادی نسبتا اگاه کابینه، اقتصاد دانان، دانشگاهیان، مطبوعات و…..بالاخره نهادهای پژوهشی و امنیتی متعهد و مسئول در این شرایط چیست…. تا مشکلات بسیار عمیق و فاجعه امیز کنونی که ریشه در بنیان های مادی و معیشتی دارد، تشریح و گامی در صورت امکان بسوی تخفیف الام جامعه از این منظر اساسی برداریم…..و من الله التو فیق
ضیاء مصباح