نکته ای که ظاهرا به آن توجه نمی شود این است که گفته های امثال ثابتی ها و فراستی ها، در واقع آب طهارتی است که بر سر دستگاه سرکوبگر اطلاعات حکومت اسلامی ریخته می شود!
شاید برخی خوانندگان معتقد باشند، که مصاحبه ای که بیبیسی با احمد فراستی -یکی از رهبران عملیات اداره ی سوم ساواک- انجام داد، ارزش وقت گذاشتن و پاسخگویی ندارد. آنان که باید بدانند می دانند و آن هایی هم که نمی خواهند بدانند هر چه بگویی بر آن ها اثری نخواهد گذاشت. ولی در این سو و آن سوی کشور و نیز در فضای مجازی می بینیم که جوانان کم سن و سالی هستند، که در اثر فشارهای حکومت اسلامی، جان شان به لب رسیده، و نه تنها حکومت پیشین را بی عیب و نقص می دانند و آرزوی بازگشت به گذشته را در سر می پرورانند، بلکه تصویری از ساواک -یا درست تر بگویم اداره ی امنیت داخلی آن- در ذهن ساخته اند که گویا سازمانی خدمت گزار برای مقابله با تروریست ها و تجزیه طلبان و وابستگان به قدرت های بیگانه بوده است.
ظاهرا برخی از رهبران عملیاتی ساواک هم که سال ها در تاریکی و سکوت، در کشورهای خارجی به کنجی خزیده بودند، فضا را مناسب دیده، برای نشان دادن کوشش ها و جان فشانی های خود، این جا و آن جا مصاحبه می کنند و چنان تصویر پاک و بی آلایشی از خود به نمایش می گذارند، که اگر دوره ی آن ها را تجربه نکرده باشی، گمان خواهی کرد، واقعا چنین بوده و ساواک با رفتاری متمدنانه در صدد دفع تروریسم و خرابکاری بوده است.
اما نکته ای که ظاهرا به آن توجه نمی شود این است که گفته های امثال ثابتی ها و فراستی ها، در واقع آب طهارتی است که بر سر دستگاه سرکوبگر اطلاعات حکومت اسلامی ریخته می شود! در این خصوص چند کلمه ای به اختصار می نویسم تا موضوع از این زاویه نیز روشن شود:
– آقایان ساواکی می گویند، ما کارمند رسمی دولتی بودیم، که نزدیک به ۱۹۰ کشور جهان آن را به رسمیت می شناخت، و در مقابل ما تروریست هایی قرار داشتند که وابسته به شوروی و کشورهای بیگانه بودند. – آقایان وزارت اطلاعات نیز می توانند دقیقا همین جملات را تکرار کنند و بگویند که کارمند رسمی دولتی هستند که نزدیک به ۲۰۰ کشور جهان آن را به رسمیت می شناسد، و در مقابل تروریست هایی قرار دارند که وابسته به امریکا و انگلیس و اسراییل و کشورهای بیگانه هستند!
– آقایان ساواکی می گویند، ما ابتدا از فرد دستگیر شده دوستانه سوال می کردیم، اگر پاسخ نمی داد، حداکثر شلاق به کف پای او می زدیم. – آقایان وزارت اطلاعات نیز می توانند بگویند که ما هم ابتدا از فرد دستگیر شده سوال می کنیم، و اگر پاسخ ندهند، -خیلی قانونی تر و انسانی تر از ساواک- ابتدا از قاضی شرع حکم می گیریم بعد شلاق به کف پای او می زنیم!
– آقایان ساواکی می گویند، ما طبق قانون عمل می کردیم و تابع قانون بودیم. – آقایان وزرات اطلاعات هم می توانند بگویند ما هم طبق قانون عمل می کنیم و تابع قانون هستیم!
– آقایان ساواکی می گویند، ما با کسانی که می خواستند کشور را به دست شوروی بدهند مبارزه می کردیم. –
آقایان وزارت اطلاعات هم می توانند بگویند ما هم با کسانی که می خواهند کشور را به دست امریکا و انگلیس و اسراییل بدهند مبارزه می کنیم!
– آقایان ساواکی می گویند، ما کسی را اعدام نمی کردیم و کشور قوه ی قضاییه و دادگاه داشت و قضات طبق قانون تصمیم می گرفتند که با متهم چه کنند. –
آقایان وزارت اطلاعات هم می توانند بگویند ما هم شخصا کسی را اعدام نکرده ایم و کشور قوه ی قضاییه و دادگاه دارد و قضات طبق قانون تصمیم می گیرند که با متهم چه کنند.
– آقایان ساواکی می گویند، این ها که در خیابان ها کشته شدند، کسانی بودند که اسلحه به دست داشتند و نارنجک به کمر بسته بودند و سیانور زیر زبان گذاشته بودند. –
آقایان وزارت اطلاعات هم می توانند بگویند ما هم تنها در دوره ی جنگ مسلحانه ی گروه ها با ما، که هر کدام شان اسلحه ای در دست داشتند و نارنجک به کمر بسته بودند و سیانور زیر زبان گذاشته بودند، برای این که کشته نشویم یا نگذاریم مردم کشته شوند، ناچارا آن ها را می کشتیم.
– آقایان ساواکی می گویند، ما بعد از دوره ی بازجویی، دیگر با زندانی کاری نداشتیم. – آقایان وزارت اطلاعات هم می توانند بگویند ما هم بعد از دوره ی بازجویی با زندانی کاری نداریم.
– آقایان ساواکی می گویند، کمونیسم طبق قانون در ایرانِ زمانِ شاه ممنوع بود. – آقایان وزارت اطلاعات هم می توانند بگویند که کمونیسم طبق قانون شرع که مبنای قانون کشور است ممنوع است.
…
به این سیاهه می توان استدلال های (!) دیگری از این قبیل اضافه کرد. تصور کنید که حکومت اسلامی سرنگون شده، و چهل سال از سرنگونی آن می گذرد، و برادر حسن ها و برادر حسین ها که مدت چهل سال در گوشه ای تاریک در کشوری مانند لبنان خزیده اند، کم کم از تاریکی بیرون می آیند و به مصاحبه با رادیو تلویزیون های خارجی و انتشار کتاب می پردازند و هر گاه دو تن از زندانیان دوره ی خمینی در مقابل آن ها قرار گیرد، زیر همه چیز می زنند و با ذکر این که کارشان مطابق قانون بوده و شکنجه و کشتاری هم در کار نبوده و این ها سربازان گمنامی بودند که به حراست از کشور در مقابل تروریست ها و وطن فروش ها می پرداختند و مانع از تجزیه ایران می شده اند از زندانیان سابق چیزی هم طلبکار شده و آن ها را گناهکار و تروریست و وابسته به بیگانه بنامند!
به نظرم واکنشی در حد و اندازه ی این نوشته، حداقل کاری ست که می توان در مقابل آن ها انجام داد!
از: گویا