ابراهیم نبوی
e.nabavi(at)roozonline.com
این همه غیرت، پایداری، بسیج نیرو و پافشاری برای نابودی یک کشور از سوی حکومت همان کشور واقعا قابل ستایش است. وزیر خارجه و رئیس جمهور کشور باید برای اینکه جلوی تحریم اقتصادی، تحریم دارویی، تحریم بانکی، نابودی کامل اقتصادی و اجتماعی، گرفته شود، بطور محرمانه و بدون سروصدا تلاش کنند که جلوی جنگ را بگیرند، بعد اعضای کمیسیون اعصاب و روان مجلس، پرچم دست شان گرفتند و حاضرند زیر تانک له بشوند که حتما کشور وارد جنگ شود و تتمه اقتصاد و جامعه هم نابود شود. البته اگر کل جماعت مخالف برجام را جمع کنی، بریزی توی آبمیوه گیری، خلاصه اش می شود همان ۸۰ میلیارد دلار پول گمشده، همان بورسیه های غیر قانونی، همان رشوه هایی که معاون رئیس جمهور به نمایندگان مجلس داده و می شوند نمایندگانی مثل رسایی و زاکانی و حسینیان و کوچک زاده که یک دست شان زیر سنگ پرونده های اختلاس و رشوه است و با دست دیگرشان دارند علیه برجام شعار می دهند.
رسایی و کوچک زاده کم بودند، نطق زاکانی هم این روزها باز شده، آقای زاکانی گفته است: “اجرای برجام امنیت کشور را به خطر می اندازد.” خیلی هم بیراه نمی گوید. فرض کنید خظر جنگ از میان برود، چه امنیتی باقی می ماند؟ تحریم اقتصادی وجود نداشته باشد و مشکل دارو کم بشود، چه امنیتی باقی می ماتند؟ افتصاد کشور از بحران بیرون بیاید واقعا چه امنیتی باقی می ماند؟ اگر خدای ناکرده اختلاس کننده ها زندانی بشوند و بابک زنجانی مجازات بشود، واقعا امنیتی باقی می ماند؟ اگر ایران به جای یک کشور تروریست بشود کشوری که خودش یک قدرت قانونی باشد که دوستانش به جای چین و روسیه و کره شمالی، کشورهایی مثل آلمان و آمریکا و فرانسه باشد، دیگر چه امنیتی باقی می ماند؟
اگر در انتخابات به جای اینکه چهار تا کوروکچل جبهه پایداری که با کمک یک مشت علیل و ذلیل شورای نگهبان وارد مجلس می شوند، انتخابات آزاد برگزار شود، واقعا چه امنیتی باقی می ماند؟ اصلا همه اینها را بیخیال، اگر خدای ناکرده از دو ماه بعد نه، از یک سال بعد ملت روزهای جمعه شعار مرگ بر آمریکا ندهند و هفته ای دویست تا پرچم آمریکا و اسرائیل آتش نزنند، امنیتی باقی می ماند؟
من اصلا نمی خواهم ادعا کنم مثلا هفتاد درصد مخالفان برجام، خودشان پرونده مالی و فساد مالی و اداری دارند، ولی حداقل هشتاد درصدشان چنین پرونده هایی دارند. وگرنه چطور ممکن است آدم برای نابودی کشورش این همه تلاش کند. من یقین دارم اگر یک هزارم تلاشی که این پانزده نفری که دیروز در مجلس در مخالفت با برجام، خودشان را به چهار قطعه مساوی تقسیم کردند، اگر مجلس برای از بین بردن فساد اقتصادی تلاش کرده بود، الآن نصف مردم از زیر خط فقر می آمدند بیرون.
اگر همین الآن کل این مخالفان برجام را جمع کنی و خصوصیت مشترک همه آنها را بغیر از مشارکت در انواع اختلاس و رشوه پیدا کنی، وجه مشترک همه شان می شود ریاست جمهوری احمدی نژاد. آخرین خبر از شاهکارهای طرف دیروز از طرف دیوان محاسبات اعلام شد. براساس این گفته دیوان محاسبات برای اینکه شانزده میلیارد تومان ته مانده پولی که در حساب ریاست جمهوری بود و در آخرین ساعت مسئولیتش به حساب شخصی او ریخته شده، برگرداند، حساب شخصی رئیس جمهور مملکت را مسدود کرده و پول را از آن برداشته و ریخته به حساب دولت، یعنی چقدر عدالت گستری! چقدر پابرهنگی! چقدر مبارزه با ظلم!
فلسطین، بحرین، لبنان
راستش را بخواهید من در جریان جنبش سبز طرفدار شعار “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” بودم، ولی واقعا از یک سال بعدش از اینکه چنین فکری می کردم خیلی به خودم لعنت فرستادم. یعنی فکر کردم چطور می شود که آدم حس دیگردوستی را از دست بدهد؟ حالا نه اینکه از غزه و لبنان خیلی خوشم بیاید. برایم فرق نمی کند، همانطوری که ممکن است برای فلسطینی ها دلم بسوزد یا دوست داشته باشم عملا به آنها کمک کنم، قطعا بیشتر دوست دارم به خیلی از مردم آفریقا که صد بار بدتر از فلسطینی ها زندگی می کنند کمک کنم. نه که بگویم قصد دارم کاری بکنم، خیلی کلی عرض شد.
یعنی از همین سه ساعت قبل که نظرات این آقای علوی وزیر اطلاعات را خواندم که گفته: “جمهوری اسلامی حمایت از کشورهایی مثل فلسطین، لبنان و بحرین را واجب شرعی می داند.” یعنی هی این جمله را می خوانم، هی می روم بیرون به دوردست نگاه می کنم، بعد برمی گردم دوباره همین جمله را می خوانم، که واقعا این عبارت همین است که من می فهمم، یا چشمم اشتباه می کند. شما بگوئید، معنی این جمله یعنی چی؟ “جمهوری اسلامی حمایت از کشورهایی مثل فلسطین، لبنان و بحرین را واجب شرعی می داند.”
حالا بحرین را فعلا بگذارید کنار. فقط به فلسطین فکر کنیم. حمایت از کشور فلسطین یعنی چی؟ کدام کشور فلسطین؟ دولت فلسطین؟ حماس؟ مردم غزه؟ فلسطینی هایی که در همه جای دنیا هستند؟ خدا را شکر تنها گروه فلسطینی که با جمهوری اسلامی رفیق شخصی بودند و طرف دوست پسر رهبری بود، خالد مشعل که رفته بود به دیدن غریبون در عربستان. وسط دعوا هم بعد از ده بیست سال کمک مالی گرفتن هولوپی وسط دعوا غش کرد توی بغل خاندان سعودی. این که دلبر آقا بود، فعلا رفیق شخصی نصف شیوخ منطقه شده، بقیه شان که اصلا نسبت به اسم ایران و جمهوری اسلامی حساسیت دارند و حاضرند با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی متحد شوند. ما از چی آنها دفاع می کنیم؟ طرف از ترس ما رفته با دشمن تاریخی اش متحد شده، بعد ما می خواهیم حمایتش کنیم.
غیرت در این ابعاد تاریخی نوبر است. طرف نامزد تو بوده، تو ولش کردی، رفته زن یکی دیگر شده، سه تا بچه از او دارد، تو هم که رفتی با یکی دیگر توی لوزان مراسم عقد و عروسی برگزار کردی. هنوز هم روی نامزد سابق که حالا زن یکی دیگر شده غیرت داری؟ اصلا به تو چه؟ از تو خوشش نمی آید. اصلا تو نجیب، تو دسته گل، رفته زن پسر حاجی شده حالا سه تا پسر از او دارد، ولش کن. از این یکی بدتر لبنان، یعنی فکر کن کشور لبنان خودش برای خودش دولت دارد، دولتش هم اصلا خوشش نمی آید ما حمایتش کنیم. ما از کجای لبنان می خواهیم حمایت کنیم؟ وسط یک کشور به اسم لبنان یک رفیق شخصی داشتیم به اسم حسن نصرالله، چنان درباره لبنان حرف می زنیم انگار کل لبنان خانه پدری حزب الله است. معلوم نیست تا یک سال دیگر همان حسن نصرالله هم سر قبر آقا فاتحه بخواند.
از همه خنده دارتر بحرین است. همین هفته قبل ایران سفیر بحرین را اخراج کرده، بحرین هم سفیر ایران را اخراج کرده. در همین وضعیت وزیر اطلاعات مملکت که احتمالا اطلاعاتش از سی سال قبل آپ دیت نشده، می خواهد از کشور بحرین حمایت کند، و این حمایت را واجب شرعی می داند. یعنی وزیر اطلاعات معنی کشور را نمی داند. نمی داند که یک کشور دولت دارد. حالا یک وقت می بینی ما قصد داریم بحرین را اشغال کنیم و به زور بگیریم. این حرفی است، ولی این کار ما که حمایت از کشور بحرین نیست، ما با کشور بحرین می جنگیم و آن را تبدیل می کنیم به استان خودمان. یعنی همان رویای شریعتمداری و بعضی پان ایرانیست های خل و چل. بحرین هر کوفتی که باشد، مردمش دارند برای خودشان زندگی می کنند. فکر می کنید در یک شرایط انتخابات آزاد در بحرین مردم آن حاضر بشوند مورد حمایت ایران قرار بگیرند. این فقط یک چیز را اثبات می کند و اینکه ملت بحرین کلا خل و چل شدند، حالا خل و چل کم داریم؟ الحمدالله در همین تهران به اندازه جمعیت بحرین دیوانه رسمی داریم، همین دکتر هلاکویی را اگر در بیست هزار نسخه اگر تکثیر کنیم، برای درمان خل های رسمی تهران خودمان کم است. بیخیال برادر علوی. جان مادرت مثلا وزیر اطلاعاتی. حداقل دو تا خبر بخوان بعد نظر بده.
خواهر رهبر کره شمالی را….
یعنی این پیشرفت های روزافزون کره شمالی چشم ما را کور کرد. لامصب هم مثل صاایران هر روز بهتر از دیروز است و هم مثل یخچال امرسان جادار، مقاوم و بادوام. یک سال قبل که شوهر عمه را طرف داد سگ خوردش، شش ماه قبل هم که وزیر دفاع را به توپ بست. دیروز خبرش آمده که کیم جونگ اون خواهرش را برکنار کرده. حالا از چی برکنار کرده، معلوم نیست. احتمالا از امروز خواهر رهبر کره شمالی یا باید بشود برادرش، یا بشود خواهر یک نفر دیگر. یک دفعه دیدی دستور داد که چون در زمان کودکی خواهرش گازش گرفته، باید خواهرش تغییر جنسیت بدهد و بشود برادرش.
بعضی وقتها قیافه طرف را که می بینم یاد کالیگولا می افتم، فکر کن یک آدم بیست ساله را بکنی رهبر کشور و طرف فکر کند که دارد از این بازیهای کامپیوتری می کند و می تواند یک دفعه از هر کسی که خوشش نیاید، طرف را بیاندازد توی چرخ گوشت، یا با آرپی جی هفت پسر خاله اش را که در زمان بچگی سر جاش جیش کرده بود پودر کند. نکته جالب این است که اعضای خانواده رهبر کره شمالی وقتی شناخته می شوند که قرار است به توپ بسته شوند. فردا می بینی هفت تا کیم اون جون و انواع دیگر کیم اون پیدا می شوند که معلوم می شود همه شان پسرهای همین کیم جونگ اون هستند و چون توی بچگی خاله بازی کردند، همه را با هواپیما پرت کند توی دریا.
البته امروز بزرگترین… در کره شمالی برگزار شده؟ حدس بزنید. نه، اشتباه می کنید، کره شمالی اصلا کارخانه مواد غذایی ندارد که بزرگترینش افتتاح بشود. کنکور هم ندارد که بزرگترین کنکور برگزار شود، نمایشگاه کتاب هم ندارد که بزرگترین نمایشگاه کتابش برگزار شود، جشنواره فیلم هم که ندارد که بزرگ و کوچک بشود، چقدر ساده اید، اصلا کره شمالی انتخابات دارد که بزرگترینش برگزار شود؟ یک نفر انتخاب می کند، یک نفر هم انتخاب می شود. دیروز اعلام شده که بزرگترین رژه نظامی در کره شمالی برگزار شد. تنها چیزی که در کره رشد دائمی اش را حفظ کرده اندازه ارتش کره است.
از: روزآنلاین