زمانی برای جنبش زنان

پنجشنبه, 23ام شهریور, 1391
اندازه قلم متن


اقتدارگرایان حاکم در کج و پیچ بحران‌های گوناگون مشروعیت و ناکارآمدی و اقتصادی و بین‌المللی، از یک موضوع غفلت نمی‌کنند: تهدید و تحدید و تضعیف جامعه مدنی. بخشی از این سرکوب و ایجاد محدودیت، چون همه‌ی سال‌های پیش، متوجه پویش زنان و کنشگران و برابری‌خواهان زن ایران بوده است. طرح‌هایی چون برخورد با آنچه “بدحجابی” خوانده شده در خیابان و پارک و اماکن تفریحی و حتی کوهستان، به‌قدر لازم در ایران شناخته شده است.

جدیدترین موارد، جلوگیری از ورود زنان برای تماشای مسابقه‌ی دوم تیم‌های ملی والیبال ایران و ژاپن در جمعه‌ی گذشته، و طرحی است که دیروز رییس مرکز انتظام پلیس پیشگیری نیروی انتظامی خبر داده است: حضور نگهبانان زن در مراکز تفریحی، آموزشی و تجاری مخصوص زنان.

در چنین وضعی، اما مجالی برای خودنمایی جنبش زنان فراهم شده که بعید است کنشگران هوشیار زن در ایران، آن را قدر ننهند: برگزاری مسابقات فوتبال زیر ۱۶ سال آسیا در تهران به مدت ۱۵روز و از اول مهرماه.

رئیس کمیته مسابقات فوتبال قهرمانی نوجوانان آسیا تاکید کرده که نباید تبعیضی بین زنان و مردان تماشاگر برای حضور در ورزشگاه‌ها وجود داشته باشد و مسئولان جمهوری اسلامی موظفند شرایط لازم را برای حضور بانوان در ورزشگاه‌ها فراهم کنند.

رییس فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی نیز گفته که با توجه به بین‌المللی بودن این مسابقات، بانوان نیز می‌توانند در ورزشگاه اکباتان و دستگردی حضور داشته باشند، کفاشیان تصریح کرده: “ما طبق قوانین AFC عمل می‌کنیم و تابع‌‌ همان هستیم و تمام تلاشمان این است هر آنچه کنفدراسیون فوتبال آسیا می‌خواهد را برآورده کنیم.”

محدودیت‌هایی که زنان برای حضور در ورزشگاه‌ها داشته‌اند، به‌دلایل گوناگون در مورد فوتبال وجهی مشدد داشته است. چنان‌که حتی احمدی‌نژاد در دور نخست ریاست جمهوری‌اش، و در اوج استظهار به رهبر جمهوری اسلامی، نتوانست امکان حضور زنان را در استادیوم‌های فوتبال ممکن سازد. دستور وی به رییس وقت سازمان تربیت بدنی که “شرایط حضور زنان در ورزشگاه ها و مسابقات ورزشی را فراهم کنید”، با واکنش مراجع سنتی حوزه و حتی مفتیان همسو با حاکمیت سیاسی همراه شد.

انتشار این خبر و تصمیم سازمان تربیت بدنی برای عملی کردن پیشنهاد احمدی نژاد، مساوی بود با واکنش‌ها و فتاوای برخی مراجع.

آیت الله مکارم شیرازی به این دلیل که “در همه‌جای جهان ورزشگاه‌های فوتبال به عنوان مکان‌های ناامنی شناخته می‌شوند” و با این توجیه که “همه در خانه به راحتی می‌توانند این مسابقات را به صورت زنده در تلویزیون ببینند”، گفته بود که “چه ضرورتی وجود دارد که بانوان و خانواده‌ها در فضای نا‌امن ورزشگاه‌ها و در این اماکن حضور پیدا کنند؟”

آیت الله صافی گلپایگانی هم با تاکید بر اینکه “حضور بانوان‌ در این‌ گونه‌ برنامه‌ها خلاف‌ شرع‌ و تنازل‌ ظاهر از مواضع‌ اسلامی‌ است” از مسئولان‌ خواسته بود‌ با اعلام‌ لغو این‌ دستور‌، نگرانی‌ها را رفع‌ کنند.

آیت الله نوری همدانی نیز از “جایز ندانستن حضور زنان در ورزشگاه ها” سخن گفته، و از احمدی‌نژاد خواسته بود “در این قبیل جریان‌ها با حوزه‌های علمیه و علمای اسلام مشورت به عمل آورد.”

آیت الله مصباح یزدی که در آن مقطع از مهم‌ترین مدافعان احمدی نژاد به‌شمار می‌آمد “اعتراض شدید” خود را نسبت به دستور وی ابراز داشته و تاکید کرده بود: “من به وظیفه شرعی خود عمل کردم و هرکس هر طور که وظیفه شرعی خود می‌داند، عمل کند.”

بعدتر سخنگوی دولت از “دستور” رهبر جمهوری اسلامی خبر داد؛ آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد خواسته بود که “نظر مراجع تأمین شود و این تصمیم مورد تجدید نظر قرار گیرد.”

خبری که چندی پیش، احمدی‌نژاد با زیرکی، بار دیگر آن‌را مورد اشاره قرار داد؛ با این تفاوت که دیگر ماه عسل او و آیت الله خامنه‌ای خاتمه یافته بود. وی در گزارشی معنادار خبر داد: “من با رهبری صحبت کردم؛ رهبری گفتند در دولت‌های دیگر بخاطر اینکه سوء‌استفاده و بهره‌برداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند. بعد چون فضا خراب شد، ایشان فرمودند موضوع را جمع کنید چون فعلاً مسأله اول مملکت این نیست.”

آن مسئله، چنان که رهبر جمهوری اسلامی “دستور” داده بود، “جمع” شد؛ اینک اما، تمامیت‌خواهان حاکم که یک پای اقتدار غیردموکراتیک آنان، “ایدئولوژی” است ـ در کنار “نفت” به‌مثابه‌ی پای دیگر ـ با همایشی روبرو هستند که خود برای برگزاری آن اشتیاق نشان داده‌اند: میزبانی مسابقات فوتبال در سطح آسیا.

اقتدارگرایان که از سویی مایل نیستند بحران مشروعیت آنان برای افکار عمومی جهانیان جلوه‌گر شود، و از سوی دیگر در اوج تحریم‌ها و فشارها و حساسیت‌های بین‌المللی درصدد ابراز اقتدار و جلوه‌گری جهانی هستند، ناگزیرند درهای ورزشگاه‌های فوتبال را به روی زنان باز بگذارند. رخدادی که برای نظام ایدئولوژیک مستقر، کم پارادوکسیکال (متناقض‌نما) نیست.

این مجال، اگر برای حاکمیت واجد چالش‌های داخلی خواهد بود و شد (دست‌کم چالشی با همراهان حاکمیت و لایه‌های اجتماعی و مراجع حامی)، از منظری دیگر، فرصتی ارزشمند برای کنشگران زن ایران است که در امکانی مدنی و مهیا، از یک‌طرف به تعقیب غیرمستقیم مطالبات برابری‌خواهانه و حقوق بشری خویش همت گمارند و خواسته‌های خود را به‌گونه‌ای مدنی پیگیر شوند، و از طرف دیگر، ماهیت اقتدارگرایانه‌ی حاکمیت سرکوبگر را عریان، و با این پرسش روبرو کنند که به چه دلیل حضور زنان در استادیوم‌ها، تنها با “فشار خارجی” (در این‌جا، کنفدراسیون فوتبال آسیا) ممکن است. و آیا این، گواهی نیست بر این ادعا که حاکمان اقتدارگرا در ایران برای تداوم بقای نامشروع خویش، هم‌زمان با سرکوب شهروندان ایران در داخل کشور، حاضر به اعطای هر امتیاز/باج‌ی به بیگانگان (حتی سکوت و تغییر فتاوا) هستند، و تنها در مقابل “الزام خارجی” تغییر روش و سیاست می‌دهند؟

القصه، از هفته‌ای دیگر (از اول مهرماه ۱۳۹۱) درهای دو ورزشگاه دستگردی و اکباتان با نظارت کنفدراسیون فوتبال آسیا، باز خواهد شد تا زنان امکان حضوری “برابر” در کنار مردان داشته باشند و “فرصت”ی دیگر برای پیگیری مطالبات جنبش زنان؛ جنبشی که پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، در کنار و متن جنبش سبز، حضوری ستایش برانگیز برای “تغییر” داشته و همچنان در متن جامعه‌ی ایران، به برکت کنشگران پیگیر و آزاده‌ی خود، “زنده” است.

مرتضی کاظمیان
morkazemian(at)gmail.com

از: روز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.