تقریبا همه ی ما نام “فروهر” به گوشمان خورده، حتی خیلی از ما نشان فروهر را به گردن انداخته، از تندیس و یا تصویر آن در منزل یا محل کار خود استفاده میکنیم، اما اطلاعات زیادی درباره ی تاریخچه ی فروهر نداشته و حتی نمیدانیم این نشان، نماد چیست. فقط همین اندازه میدانیم که این نشان، یک نشان ملی است، و متعلق به ایران باستان و زرتشتیان است.
چکیده ی تاریخچه ی فروهر
“فروهر” یا “نماد فرکیانی” و یا نام اصلی آن “فره وهر” (Farahvahar) در اصل نام آریایی “روح” در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که تقریبا تمام اقوام کره ی زمین سرگرم بت پرستی بودند و تمام وجود انسان را فقط و فقط همین کالبد خاکی و فانی میدانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان اعتقاد داشتند انسان غیر از کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه میدهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را “اختران” می نامیدند.
نامی که آریایی ها برای آنچه که ما امروز بدان روح میگوییم انتخاب کرده بودند “فره وهر” بود، و قدمت ساخت نشان “فروهر” به بیش از چهار هزار سال پیش بازمی گردد و جالب اینجاست که اعتقاد آریاییان به وجود “فروهر” (روح) به پیش از زایش زرتشت بزرگوار باز میگردد و این خود جای بس افتخار است.
سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد.
به عقیده ی زرتشتیان، “فروهرها” هر ساله در ماه فروردین به زمین آمده و برکات آسمانی با خود می آوردند، و روز سیزدهم فروردین دوباره به آسمان برمیگشتند، پس آریایی ها شب آخرین چهارشنبه ی سال را به بالای تپه ها رفته و با روشن کردن آتش مراسم باشکوهی را برگزار میکردند و به استقبال “فره وهرها” میرفتند (چهارشنبه سوری)، سپس در روز سیزدهم فروردین برای بدرقه ی فروهرها به دشتها رفته و جشن برپا میکردند (سیزده بدر)
———-
گفته ای دیگر از ویکی پدیا:
نشان پیکر بالداری است. این پیکره در دیدگاه بسیاری باستانشناسان و ایرانشناسان نماد اهورامزدا میباشد. نماد خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن مصر، سوریه، و آشور تاریخی طولانی دارد و نماد فر کیانی اقتباسی از آن است. نامیدن این نماد به عنوان نماد فروهر به قرن نوزدهم میلادی برمیگردد و مدرکی دال بر این که این نماد وابسته به دین زرتشتی باشد وجود ندارد. دانشمندان همواره در مورد نماد فروهر اختلاف نظر داشتهاند. بسیاری از نوشتههای علمی، این نماد را اهورامزدا میدانند، اما در دین زرتشت، اهورامزدا انتزاعی است و هیچ تصویری برای او قائل نیستند. تصویر انسانی بالای نماد بالدار، هیچ هویت خاصی ندارد و هیچ مدرکی هم دال بر اینکه تصویر زرتشت باشد، موجود نیست.
نخستین نماد فر کیانی، احتمالا منشأ بینالنهرینی داشته که با نماد مصری آشور (ایزد) باستان درهم آمیخته است. هنر آشوری هم این نماد بالدار را با «حمایت الهی» شاه و مردم مرتبط میداند. این نماد هم با پیکر انسانی و هم بدون پیکر انسانی دیده میشود. بدون پیکر انسانی، نماد خورشید و با پیکر انسانی، نماد آشور، ایزد آشوریان است و در بسیاری از کندهکاریها و مُهرها به چشم میخورد.[۶]
در ایران تا اوایل قرن بیستم، نماد فر کیانی (فروهر) تنها یک اثر باستانی به شمار میآمد. در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی، دانشمندی زرتشتی به نام جی. ام. اونوالا در مقالههای خود، فروهر را نماد «فرهوشی» یعنی روح نگارندهٔ تعالیم زرتشتی معرفی کرد. با انتشار این مقالهها، زرتشتیان هندی یا پارسیان از میراث باستانی ایرانیشان آگاهی یافتند و استفاده از پیکر بالدار تخت جمشید، به دلیل اهمیت مذهبی و ملّی، به عنوان نماد زرتشت آغاز شد. در سال ۱۹۲۸ میلادی، دانشمند اوستاشناس هندی، ایراک تاراپوروالا، مقالهای منتشر کرد، مبنی بر اینکه پیکر بالدار، اهورامزدا یا فرهوشی نیست، بلکه «خورنه» (فرّ پادشاهی) است. در نخستین دهههای قرن بیستم، نگارهٔ فروهر وارد آتشکدهها، زیورآلات و نشان انتشاراتی زرتشتی شد و بعد از قرنها، اعتقاد باستانی زرتشتی و نماد استانداردی یافت.