تاملاتی در باره هفتم اسفند

جمعه, 7ام اسفند, 1394
اندازه قلم متن

sheragim zand

از صمیم قلب امیدوارم کسانی که تا ساعاتی دیگر در ایران به پای صندوقها می روند و به لیست موسوم به «امید» رای میدهند موفق باشند.

شرکت در این فرایند (که مایلم صدها بار در این نوشته تاکید کنم که نام آن «انتخابات» نیست) از آن جهت حائز اهمیت است که رهبر و بلندگوهای وابسته به رهبری تمام تخم مرغ های خود را در سبد اصولگرایان تندرو گذاشته اند و لیست طرف مقابل را به صراحت «انگلیسی» دانسته و پیشاپیش وعده داده اند که مردم ایران در روز انتخابات مشتی محکم به دهان انگلیس خواهند زد… یک رقابتی که با تدبیر و مهندسی شورای نگهبان میتوانست خیلی تشریفاتی و کم هزینه برگزار شود، حالا حیثیتی شده است… این یک کلک و ترفند برای کشاندن مردم به پای صندوقها نیست چرا که با توجه به هزینه هایی که دارد و حیثیتی شدن بازی، اقتدارگرایان نیازی به این کار نداشتند… این یک شکاف است که در بدنه حاکمیت و در بین خود اصولگرایان و نیز اصولگرایان و جناح موسوم به اعتدال حتی بعد از حذف اصلاح طلبان نیز وجود دارد… این شکاف واقعی ست و مردمی که قرار بوده اراده شان از صحنه معادلات سیاسی حذف شده و یا با رد صلاحیتهای شورای نگهبان حضوری تشریفاتی داشته باشند، حالا فرصتی کم نظیر دارند که این شکاف را عمیق تر کرده و به نوعی بازی اصولگرایان تندرو را بر هم بزنند.

تقلب کردن و یا ابطال صندوق ها با رای شورای نگهبان با توجه به اینکه مجری انتخابات خود در این انتخابات ذینفع است بسیار مشکل است و عواقب غیر قابل پیش بینی خودش را دارد که باعث شکافهای جبران ناپذیر و بیشتری در بدنه حاکمیت میشود. دست نبردن در نتیجه انتخابات هم باعث خواهد شد که با رای آوردن لیست موسوم به «لیست انگلیسی» رهبر و تشکیلات و رسانه های وابسته به رهبری، جایگاه مردمی که به آن تظاهر میکردند را به شکل رسمی و غیر قابل انکاری از دست داده و سکه ی یک پول بشوند.

به هر حال شرکت در چنین مراسمی برای کسانی که خواهان بر هم زدن معادلات اقتدارگرایان وابسته به رهبری هستند، بسیار فرصت خوب و لذتبخشی ست… زیرا چه لیستهای موسوم به “لیست امید” رای بیاورند و چه با تقلب رای نیاورند، در نهایت هزینه های کمرشکنی را بر گردن اقتدارگرایان وابسته به رهبری خواهند گذاشت.

اگر من ایران بودم و میتوانستم در این «فعل و انفعالات» حضور داشته باشم، با وجود همه ی تردیدهایم، فردا یک ساعتی وقت میگذاشتم و لیست موسوم به “لیست امید” را به طور کامل تکمیل کرده و داخل صندوق می انداختم… البته پیش از آن به اندازه ی کافی (و شاید خیلی بیشتر از چیزی که تا به حال نوشته ام)، به این شیوه ی انتخابات اعتراض کرده و به هیچ وجه از کلمه ای مثل «انتخابات» برای توصیف فرآیندی که در جریان است استفاده نمیکردم.

پس از اعلام نتایج نیز ضمن لذت بردن از بر هم خوردن بازی تندروها و حساسیت نسبت به وقایع بعدی، همه ی تلاش خود را میکردم که مفاهیمی مثل «انتخابات»، «حق رای»، «دموکراسی» و مانند آن بر اثر شرایط تحمیلی و استیصال ما، دفرمه نشده و همراه با ما، به مغاکی که اقتدارگرایان ما را به آن دچار کرده اند هبوط نکند.

خطرناک تر و زیان بار تر از نابود شدن قهری دموکراسی و تمامی مظاهر آن در یک جامعه این است که صورت و شکل ظاهری آنها حفظ شود، اما به طور کامل از مفهوم و فلسفه و کارکرد خود تهی گردد… و بعد همین پوسته ی به ظاهر درست، اما پوک و تهی از معنا و کارکرد، بشود قبله ی آمال کسانی که صادقانه و خالصانه به دنبال استقرار دموکراسی در جامعه ی خویش هستند.
مسیر دشوار و صعب العبور ممکن است که روزی به هر تقدیر و با دشواری فراوان طی شود…اما مسیر غلط، حتی با بیشترین جانفشانی ها و سختی ها نیز به سر منزل مقصود نخواهد رسید.

از: ایران وایر

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.