نتیجه انتخابات اخیر دو مجلس ایران، چه تغییری در کوتاه مدت، برای رایدهندگانی رقم خواهد زد که با آرزوی «تغییر» پای صندوق رفتند؟ جواب این سوال را شاید کسانی که با سابقه چنین رویدادهایی در نظام اسلامی آشنایند، نیک بدانند: تغییرات چندان خوشایند نخواهند بود و به عکس، رویدادهایی از این دست، میتوانند در کوتاهمدت به مقاومت بیشتر حاکمیت بینجامند و حاکمان ممکن است فشار را در عرصههای دیگر بر مردم بیفزایند.
بنابر تجربۀ دهههای گذشته، نظام اسلامی غالبا در شکستها و عقبنشستنها، دو رفتار را در کنار یکدیگر در پیش میگیرد؛ نخست آن که میکوشد تا نقش پیروز را بازی کند و دوم، بر انواع و اقسام فشارها بیفزاید.
۱ـ نقش پیروز ماجرا (مصادرۀ پیروزی)
نظام اسلامی در این نقش، در ظاهر، از وضعیت جدید اعلام رضایت میکند و حتی از توفیق خود سخن میگوید و در واقع، مصادره به مطلوب میکند. در تمامی اظهارات و پیامهای مقامات جمهوری اسلامی پس از شکستها میتوان این رفتار را دید. به واقع، ما تاکنون حتی در یک رویداد سیاسی یا اجتماعی شاهد اعتراف و اقرار نظام به شکست و ناکامی نبودهایم. شاید تنها موردی که آیت الله خامنهای در طول تاریخ ریاست و ولایت خود به اشتباه و شکست اعتراف کرد، مسئله کنترل جمعیت بود. حدود چهار سال پیش، او در دیدار با هوادارنش، از این که با سیاست کنترل جمعیت در دهه شصت و هفتاد شمسی موافقت کرده است، عذرخواهی کرد، هرچند باز هم تلویحا چندان خود را مقصر ندانست و دولت وقت را گناهکار اصلی شناخت. این اقدام چنان بیسابقه و غیرمنتظره بود که تا مدتها بر سر زبانها افتاد و رسانههای ایرانی در تحسین آن بسیار گفتند و نوشتند. از این مسئله جزئی که بگذریم، رفتار غالب نظام اسلامی در مسائل کلان و مهم، همواره پرهیز از اعتراف به اشتباه و پاک دانستن دامان خویش از خطا است. نظام سیاسی ایران، از هر شکست خود، یک پیروزی تصویر میکند و به صراحت از آن حرف میزند و بر خود میبالد. در ماجرای انتخابات اخیر، بخشی از مردم رأی ندادند و بخشی دیگر علی رغم توصیههای مکرّر، اکید و صریح آیت الله خامنهای، آشکارا به فهرست مغضوب او رای دادند و رسما نافرمانی کردند، اما وی در پیام خود از «لبیک مردم به نظام اسلامی» سخن گفت و حضور مردم را محصول فرمانبرداری آنها از خود دانست و سپاسگزاری نیز کرد: «اینجانب وظیفهی خود میدانم که از این لبیک عمومی به فراخوان نظام اسلامی سپاسگزاری کنم.»
این همان رفتاری است که نظام اسلامی در ماجرای عقبنشینی اتمی هم در پیش گرفت و تا بدانجا پیش رفت که حسن روحانی رییس جمهور ایران گفت: «اگر بگوییم موفقیت ملت ایران در این پرونده یکی از بزرگترین موفقیتهای نه تنها ایران بلکه جهان در حال توسعه در برابر قدرتهای بزرگ بوده، سخنی به گزاف نگفتهایم. ما تقریبا به همه اهداف اصلیمان بدون استثنا دست یافتیم.»، و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، عقبنشینی هستهای نظام را یک پیروزی بزرگ به شمار آوردند که بنابر رهنمودهای «مقام معظم رهبری» به ثمر نشسته است.
با این همه، نظام اسلامی، به سبب ناشیگری سیاسی یا حتی خصیصههای روحی ـ روانی مسئولانش، هیچگاه نتوانسته است این نقش را خوب بازی کند و همواره در موقعیتهای مشابه، خود را لو داده و ناخواسته نشان داده که خیلی هم از وضعیت پیش آمده راضی نیست و اوضاع هم چندان تحت کنترل نیست. شاید به همین سبب، آیت الله خامنهای، در پیام تشکر اخیرش خطاب به ملت ایران نه شور و لحن حماسی دورههای پیشین را داشت و نه چندان اظهار شادمانی نمود. او در کوتاهترین پیامی که تاکنون برای انتخاباتها صادر کرده، در چند کلمه از مردم تشکر کرد و از خدا خواست که آنها را هدایت کند! محتوا و لحن الباقی پیام او، که خطاب به نمایندگان منتخب است، القاکننده این معنا است که هیچ چیز تغییر نکرده است و نظام همچنان پای مواضع گذشته خود ایستاده است. برخی دیگر از مقامات رسمی نظام نیز رفتاری مشابه داشتند. احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، در خطبههای جمعه پس از انتخابات، ضمن آن که از پیروزی نظام دم زد و گفت «هر رای که در صندوق انداخته شد، آری مجدد به نظام اسلامی بود» (مصادره به مطللوب)، ناخرسندیاش از راهیافتن برخی جناحهای غیر خودی به دو مجلس را نتوانست پنهان کند و گفت: «بیگانگان و بازی خوردههای داخلی و خارجیشان بدانند با تغییر آدمها استراتژی کل نظام به فضل خدا تغییر نخواهد کرد.»
۲. افزایش فشار در عرصههای تحت کنترل و اصرار بر مواضع گذشته
این همواره از خصائص رفتاری جمهوری اسلامی بوده است که در هر عرصهای که با اجبار به عقب نشسته، برای کنترل اوضاع، جبران هژمونی از دست رفته، تسکین روانی هواداران و عقب نشاندن مخالفان، کوشیده است در عرصههای بر جای مانده و تحت کنترل سخت بگیرد، خود را استوار و با صلابت نشان دهد و چنین وانمود کند که همه چیز بر جای خود است و اگر تغییری روی داده، به اختیار خود او است.
آغاز رویآوری جدی نظام به این تاکتیک را میتوان از نیمه دوم دهه ۷۰ شمسی و ماجرای دوم خرداد ۷۶ دانست. ما در این دوره با انبوهی از موارد به کارگیری این تاکتیک در قالبهای مختلف از قبیل بازداشت منتقدان، توقیف روزنامهها و روزنامهنگاران، حمله گروههای فشار به تجمعات دانشجویی و مراکز دانشگاهی، تحصن هواداران نظام با بهانههایی همچون اعتراض به تسامح و تساهل فرهنگی دولت اصلاحات و جز آن مواجهایم به گونهای که محمد خاتمی مدعی شد دولت او، هر ۹ روز با یک بحران مواجه میشده است.
این رفتار، از تاکتیکهای شناخته شده نظام اسلامی است و منتقدان نیز بارها از آن یاد کردهاند. در جریان بازداشت و محاکمه غلامحسین کرباسچی شهردار تهران و عضو هیأت دولت، چند ماه پس از روی کار آمدن خاتمی، یک نماینده مجلس پنجم گفت: «جناح راست… با این حرکات میخواهد بگوید هنوز قدرت دست ما است هرچند که قوه مجریه دست ما نیست.» (همشهری، ۱۷ فروردین ۷۷) آیت الله طاهری امام جمعه پیشین اصفهان گفت: «بازداشت آقای کرباسچی نه مسئله اختلاس، نه ارتشا و نه سوء مدیریت است، بلکه بازداشت ایشان در ارتباط با حماسه دوم خرداد است.»
(همشهری، ۱۷فروردین ۷۷) و بهزاد نبوی، صریحتر از دیگران از یک استراتژی پرده برداشت: «دستگیری شهردار تهران بخشی از یک استراتژی جناح راست است که پس از حماسه دوم خرداد به این سو، و برای جبران شکست فاحش در انتخابات ریاست جمهوری شروع شده و هدف بانیان این حرکات، خنثی کردن نتایج انتخابات، ایجاد تشنج و انجام حرکات شبهکودتا است.» (همشهری، ۲۲فروردین ۷۷)
رد صلاحیتهای دوره اخیر انتخابات ایران به دست شورای نگهبان را نیز میتوان از منظری که گفته شد، بررسید و آن را بیارتباط با عقبنشینی در ماجرای روی کار آمدن دولت مورد حمایت اصلاحات حسن روحانی و نیز قضیه عقب نشینی هستهای ندانست، هرچند اقدام شورای نگهبان تقریبا نتیجه معکوس داد و باری دیگر نظام را وادار به یک عقبنشینی دیگر کرد. اینک، باید دید که آیا نظام اسلامی برای این عقبنشینی نیز باز از تاکتیک «فشار در عرصههای برجای مانده» سود خواهد برد. ظواهر امر خبر از تکرار این تجربه ناکام میدهد. بدین رو، جای تعجب نخواهد بود اگر در ماههای آینده سختگیریهای اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و جز آن، بیشتر و حتی فشار بر ناراضیان و منتقدان درشتنام و مشهوری مانند هاشمی رفسنجانی نیز مضاعف شود.
از: رادیو زمانه